چرا در انتخابات انتظار انتخابکنندگان برآورده نمیشود؟ شاید یکی از دلایل این باشد که وضعیت سرمایه اجتماعی در جامعه چندان مطلوب نیست، اما سرمایهی اجتماعی چیست؟ سرمایهی اجتماعی، پتانسیل نهفته درارتباطات فعال میان افراد است که شامل اعتماد، درک متقابل و ارزشهای مشترک میشود که اعضای شبکههای انسانی را به هم پیوند میدهد و همکاریها را ممکن میسازد. سرمایهی اجتماعی، یا بُعد معنوی یک اجتماع، میراثی تاریخی است که از طریق تشویق افراد به «همکاری» و «مشارکت» در فعالیتهای اجتماعی، نهادهای اجرایی را قادر میسازد تا به حل میزان بیشتری از معضلات موجود در آن اجتماع ، فائق آید.
به باور من در حال حاضر، وضعیت سرمایهی اجتماعی در جامعهی کوچک ما مطلوب نیست، ضمن اینکه مردم اعتماد خود را به یکدیگر و به نهادها ی اجرایی از دست دادهاند. عمدتا منافع فردی را بر منافع گروهی ترجیح داده و حرف منتخبین خود را در تصمیمگیریهای خود دخیل نمیکنند و در اقداماتی که برای اصلاحات ساختاری و واگذاری امور اجرایی به آنها نیز انجام میشود مشارکت فعالی ندارند.
البته به این نکته مهم هم باید توجه کرد که سرمایهی اجتماعی به یکباره تخریب نشده که بتوان به یکباره آن را به جامعه برگرداند. پس نمیتوان انتظار داشت که بهسرعت سرمایهی اجتماعی به سطح مطلوب برسد بلکه نیاز به ارادهای جمعی دارد. بدیهی است که ضمن اولویت قراردادن این موضوع در برنامههای منتخبین آتی انجمن زرتشتیان تهران، مردم نیز باید با مشارکت سازنده خود در انتخابات و فعالیتهای اجرایی برای بهبود آن تلاش کنند. ضمن اینکه نقش رسانهها و فعالان شبکههای اجتماعی، در تشویق مردم به مشارکت در امر انتخابات و در تصمیمات و فعالیتهای اجرایی قطعا سازنده خواهد بود. تنها در این صورت میتوان به موفقیت اصلاحات ساختاری و خروج از کارآیی نامناسب فعلی امید داشت.
*فرانک زندهنوش هموند هیاتمدیره گردش 44 انجمن زرتشتیان تهران
2 پاسخ
درود بانو زنده نوش
بررسی دلایل از بین رفتن سرمایه اجتماعی خود بهترین وسیله برای باز گرداندن آن است که شوربختانه یا سهوی یا عمدی نه در نوشته شما و نه در نوشته ها و صحبتهای دیگر اعضا انجمن در دوره های گذشته مشاهده نمی شود. انگار هیچ کس دوست ندارد دنبال روشن شدن دلایل باشد و این اتفاق شوم که از گردش های پیشین انجمن موریانه وار به جان انجمن افتاده، اکنون به اوج خود رسیده است. سرمایه اجتماعی در تار و پود انجمن و شالوده آن وجود دارد و بدون آن ارگانی چون انجمن تعریف خود را از دست می دهد و به یک سازمان خصوصی با ویژگیهای کسب درآمد صرف تبدیل می شود. روشی هم که انجمن اکنون برای برون سپاری فعالیتهای خود در پیش گرفته به نظر من یکی از متعدد راههای بازگرداندن این سرمایه و نه همه راه است و شاید دل سپردن به همین یک راه موجب انحراف بیشتر و تخریب دیگر سرمایه های انجمن هم بشود. با این معضل باید کارشناسی تر و دلسوزانه تر برخورد کرد. تندرست باشید
درود و سپاس از بیان دیدگاهتون، خانم زنده نوش گرامی میدونید چرا اعتماد میان مردم و نهادها ازبین میرود برای اینکه راستی و راستگویی وجود ندارد برای اینکه حرمتها را می شکنیم و ارزش برای دیگران و کارشون قاِیل نیستیم. وقتی که هر کس از راه میرسد به خود اجازه میدهد کار دیگران را زیر سوال ببرد و تهمت بزند نتیجه اش بی اعتمادی و دور شدن از اجتماع است. در سال نخست همین دوره انجمن یکی از اعضا برای شنیدن درددل نیروهای آموزشی به یکی از مدارس خودمون رفت و در همان آغاز گفت: شما همه با پارتی استخدام انجمن شدید و در جایگاه درستی نیستید.» نیروهایی که بیش از 10 سال صادقانه در خدمت سرمایه های جامعه بودند اینگونه قضاوت شدند. این هموند انجمن به خودش زحمت نداده بود که کارایی و توانایی نیروها رو از خانواده هایی که بچه هاشون زیر دست اینها پرورش یافتن بپرسد و با همین جمله کلیشه ای پارتی بازی دهان همه رو بست و فهماند که گوش شنوایی نیست. انتظار چه اعتمادی را دارید؟ چه تلاشی برای بوجود آمدن آن کرده اید؟