لوگو امرداد
نماد چشم

«راز نیایشگاه چشم در میان‌‌‌رودان»

نیایشگاه چشم در میان‌رودان«چشم»، واژه‌‌‌ای است فارسی و به نام بخش بینایی در انسان، جانور ، دیده و نگاه شناخته می‌‌‌شود. درباره‌ی این نقش و پیشینه‌‌‌ی پیداش آن، دیدگاه‌‌‌هایی وجود دارد. ولی همواره باید بدانیم که نمی‌‌‌توان انتظار داشت که این شکل در میان همه‌‌‌ی قوم‌‌‌ها و دوره‌‌‌ها یک معنی مشترک را در خود نگاه داشته باشد.

همان‌‌‌گونه که شکل آن در دوره‌‌‌های گوناگون دچار دگرگونی شده، درون‌‌‌مایه‌‌‌ها‌‌‌ی‌(:مفاهیم) آن نیز در میان قوم‌‌‌های گوناگون، ناهم‌‌‌سان بوده است. از این‌‌‌رو در تمامی قراردادها نشانه‌‌‌ی نگه‌داری(:حفاظتی) نیرومندی به‌‌‌شمار می‌آید. چشم، نماد خدایان، به‌‌‌عنوان آنان که همه چیز را می‌‌‌بینند و می‌‌‌دانند است. نخستین تندیس‌‌‌های پرستیدنی در میان‌رودان(:بین‌‌‌النهرین) در هزاره‌‌‌ی سوم پیش از میلاد، به‌‌‌گونه‌‌‌ی مشخص، خدایانی را با چشمان درشت و خیره نشان می‌‌‌دهند و به‌‌‌عنوان یک جادوی(:طلسم) نگه‌دارنده‌ی نیرومند به‌‌‌شمار می‌روند. «کوپر» نمادشناس نامور، چشم را نمادی از همه‌ی دانش‌ها، خدای روشن‌‌‌بین و نیروی نمایان(:شهود) می‌‌‌داند. او بر این باور است که چشم، نماد ایزد خورشید است و خورشید نیروی باروری زندگی‌‌‌بخش آن‌‌‌ها است. «افلاتون» آن را خورشیدی‌‌‌ترین ابزار می‌‌‌داند که دورن‌‌‌مایه‌‌‌های گوناگونی با خود به‌‌‌همراه دارد مانند: چشم جادویی، نور، تابش، شناخت، خرد، نگه‌‌‌داری، استواری، پایداری هدف و در کنار آن کم‌سویی(:محدودیت) دید. ستارگان هزار یا 10هزار چشم ایزدان آسمان هستند. چشمان شب، نشانه‌‌‌ی پاسدار همیشه بیدار و دوری از اشتباه است. «میت‌فورد» نمادشناس نامور نیز چشم را نمادی از خدایان، به‌‌‌ویژه خدایان خورشید که همه‌‌‌ی جانداران را می‌بینند، می‌‌‌داند. چشم‌‌‌ها نشان‌‌‌دهنده‌‌‌ی روشن‌‌‌گری درونی(:معنوی) و فهم و درک هستند. دو چشم، بیش‌تر با ماه و خورشید هم‌سانی داده می‌‌‌شوند و چشمِ سوم می‌‌‌تواند به چمِ:(معنای) آتش باشد. چشم‌‌‌ها همچنین توانایی ویران‌‌‌گری و نابودی هم دارند، اما در مصر، چشم به‌‌‌عنوان جادوی نگه‌دارنده به‌کار می‌‌‌رفت. در دین بودایی، نماد خرد است در حالی که دیگران به چشم شیطانی باور دارند که با یک نگاه، نفرین و بلا می‌‌‌آورد. در درازای سده‌ها، در آثار هنری، به چشم‌‌‌ها از بیم نیرویشان آسیب وارد می‌‌‌شد . «یاکوب بوهمه»، عارف آلمانی سده‌ی شانزدهم ، نقش‌‌‌های چلیپایی که مانند نقش‌‌‌های ماندالایی است، را چشم فلسفی یا آیینه‌‌‌ی فرزانگی می‌‌‌نامد . در دین بودا چشمِ سوم که روی پیشانی بودا جای گرفته، نماد بینایی(:بصیرت) و غیب‌‌‌گویی است . ارزش‌مندی نماد و نمادشناسی این آخشیج(:عنصر) زمانی بیش‌‌‌تر احساس می‌‌‌شود که گروهی ویژه برای آماج(:اهداف) خود از این ترفند بهره برده و بر این پایه بر اندیشه‌‌‌های همگانی تاثیر گذاشته و در لایه‌ای بالاتر بر آن چیره می‌‌‌گردند.
نیایش‌گاه‌ چشم در «تَل بِراک»
تل بِراک (ناگار یا ناوار) یکی از بزرگ‌‌‌ترین شهرهای هزاره‌‌‌ی چهارم پیش از میلاد است که در بخش شمالی میان‌‌‌رودان در شمال‌‌‌ خاوری‌‌‌(:شرقی) کشور سوریه، گستره‌‌‌ی خابور و پنجاه کیلومتری شهرستان الحسکه جای دارد . گواهی‌ها از مهرازی نیایشگاه‌ها در دوره‌‌‌ی جَمدت نَصر (مرحله‌‌‌ی دوم دوره‌‌‌ی آغاز تاریخی تمدن سومر در میان‌‌‌رودان که تاریخ 2900-3200 پیش از میلاد را در بر می‌‌‌گیرد)، به نیایش‌گاه‌ سفید و نیایش‌گاه‌ چشم در تل براک محدود می‌‌‌شود. نیایش‌‌‌گاه چشم یا هزار چشم جایگاهی نیایشی به شیوه‌ی سومری است که با طلا و سنگ‌‌‌های با ارزش رنگی آذین یافته است. نکته‌‌‌ی درخور این نیایش‌گاه،‌ بودن پیکرک‌‌‌هایی کوچک به‌نام بُت چشم، به شیوه‌ای سراسر بومی است. دامنه‌ی گسترده‌ای از نخستین نمونه‌‌‌های در پیوند با مجسمه‌‌‌های چشم از فاز مس‌‌‌وسنگ پایانی (دوره‌ی 5 هزار پیش از میلاد) تپه «هاسینِبی» که در دره‌‌‌ی فرات در جنوب خاوری ترکیه جای دارد نیز به‌‌‌دست آمده است. بت‌‌‌های چشم که به شکل‌‌‌هایی گوناگون از هم ولی با ریختی یکسان، به‌‌‌گونه‌ی زنگی شکل و از جنس سنگ مرمر به بلندی 2 تا 5 سانتی‌‌‌متر و انتزاعی هستند، در شماری از گستره‌‌‌های شمال میان‌‌‌رودان به ویژه در بخش‌هایی از سوریه به‌‌‌دست آمده‌‌‌اند. نکته‌‌‌ی شنیدنی درباره‌ی پیکرک‌‌‌ها داشتن چشمانی درشت است که در همه‌‌‌ی آن‌‌‌ها دیده می‌‌‌شود و این ویژگی در تندیس‌‌‌های دوره‌‌‌های سپسین یعنی اکد و مِزیلیُم دیده می‌شود.
پراکندگی گسترده‌‌‌ی بت‌‌‌های چشم در «تل براک»، «هاموکار» ، «هاسینبی»، «گاورا» و گستره‌های دیگر، نشان دهنده‌‌‌ی مجموعه‌‌‌ای از باورهای مشترک مذهبی در سرتاسر سرزمین یاد شده است.

چنان‌‌‌که «میت‌فورد» از این تندیس‌‌‌ها با نام چهره‌های مرمری رویایی (:غیر واقعی) همراه با چشمانی بزرگ یاد می‌‌‌کند. چشم‌‌‌ها دریچه‌‌‌ی روح‌‌‌اند، به همین شوند(:دلیل) نشانه‌‌‌ی آگاهی و درکی جداگانه از جهان هستند، هم‌‌‌چنین پنجره‌‌‌ی گرد را در پیوند با بینایی می‌‌‌دانند و چون پنجره روزنه‌ی گذر نور است آن را نشانه‌‌‌ی نور راستین می‌‌‌دانند که به روح انسان می‌‌‌تابد. در استوره‌‌‌های سامی-سومری چشم نشانه‌‌‌ی «اِآ» یا «اِنکی» سرورِ چشمِ سپندینه و خرد است.
پیرو نوشته‌های یاد شده می‌توان این‌گونه برداشت کرد که وجود گسترده‌‌‌ی هزاران بت چشمی در نیایش‌گاه‌‌‌های گستره‌‌‌های گوناگون میان‌‌‌رودان، نشان از آماج(:اهداف) مذهبی است. درست همان‌‌‌گونه که در دوره‌‌‌های میانه، مسیحیت شالوده‌‌‌ی جهان باختر(:غرب) را می‌ساخت، جهان خاور نزدیک نیز ویژگی‌‌‌های بنیادین خود را در زمینه‌‌‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نیز روحانی و اخلاقی از مذهب سومری و اکدی گرفت. سومری‌‌‌ها و اکدی‌‌‌ها در نیمه‌‌‌ی نخست هزاره‌‌‌ی سوم پیش از میلاد در میان‌‌‌رودان نمونه‌‌‌های هنری‌‌‌ را آفریدند که پایه و اساس هنر کلاسیک به‌‌‌شمار می‌‌‌آید. این تندیس‌‌‌های پرستیدنی که به‌‌‌گونه‌‌‌ای مشخص، خدایانی را با چشمان درشت، خیره و نافذ نشان می‌‌‌دهند، چشم را به‌‌‌عنوان بیننده‌ای برای کنترل رفتارهای انسانی به‌شمار می‌آورند. بزرگ‌نمایی چشم، نشان از ویژگی‌‌‌های خدایان این‌جا دارد به‌‌‌گونه‌‌‌ای که می‌‌‌خواهند بگویند ما نگرنده‌‌ بر رفتار بندگانمان هستیم. نمونه‌‌‌های گوناگون این ویژگی مشترک را می‌توان در میان خدایان قوم‌‌‌های گوناگونی که هزاران کیلومتر از هم دورند، دید و ریشه‌‌‌ها‌‌‌ی نخستین آن را باید در بخش‌های گوناگون میان‌‌‌رودان جست‌وجو کرد.

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-01-09