یک جور خوشگذرانی بیآزار بود. انگار بیخیال دنیا و زندگی شده بودیم و میخواستیم آنقدر دندانهایمان را روی آدامس له شده فشار بدهیم که هرچه خیال بد است از کلهمان بپرد واز یاد ببریم غصههایی هم داریم. اما خیلی زود همین جویدنهای یکریز هم خستهکننده میشد. فکمان درد میگرفت و آدامسی که دهانمان را خنک و مزهدار کرده بود، سفتیاش میماند و مزهاش میرفت. اما از رو نمیرفتیم و دست از جویدن نمیکشیدیم. شادی کوچکی بود که نمیخواستیم از دستش بدهیم. وقتهایی هم میشد که همین الکی خوش بودنها کار دستمان میداد؛ زمانی که دور از چشم آموزگاری که سرگرم نوشتن پای تخته سیاه بود، هول هولکی آدامس را پرت کرده بودیم زیر دندانمان و تند و تند میجویدم و خیال میکردیم لذت دنیا را میبریم. غرق میشدیم تُوی خیالات هپروتیمان و یادمان میرفت کجاییم و چکار میکنیم. زمانی به خودمان میآمدیم که فریاد آموزگار روی سرمان آوار شده بود و از ترس آدامس را قورت داده بودیم. خیالمان پریده بود و ما مانده بودیم و داد و فریادهای آموزگاری که گوشمان را میپیچاند و درِ کلاس را نشان میداد: «برو بیرون!». چه دنیایی داشتیم با آدامسهای خروسنشان. چقدر دلخوشیهایمان دستیافتنی بود!. جلد سبزرنگش را نگهمیداشتیم تا صدتا بشود. میگفتیم: خدا را چه دیدی، شاید بختمان زد و در قرعهکشی برنده شدیم. با همین خیال میخوابیدم و بیدار میشدیم. اما در همهی آن سالها یادمان نمیآید چیزی برنده شده باشیم!
بیش از 160 سال است که بیکارترین آدم دنیا، آدامس را کشف کرد. سال 1860 میلادی یک آمریکایی چیزی شبیه همین آدامسهای تجاری امروزی را به بازار فرستاد و آنقدر دربارهی لذت جویدنش حرف زد و زد که دیگران هم باور کردند خبری هست. از آن پس آدمیزادگان هم به صف نشخوارکنندگان پیوستند! تا اینکه 10 سال پس از آن، بازرگان دیگری به نام «توماس آدامس» کارخانهی تولید خوراکیِ جویدنی و قورتندادنیاش را بنیانگذاری کرد و نام خودش را هم روی آن گذاشت. از آن روز، نام آدامس روی این کشف تازه ماند و به همین نام در جهان شناخته شد.
در ایران نخستینباری که آدامسهای فرنگی تولید شد و به بازار آمد، به دههی سی خورشیدی بازمیگردد. در آن سالها که خیلی هم دور نیست، دو شرکت تولید آدامس در کشور سرگرم کار بودند. یکی «طوطی نشان» نام داشت که با تبلیغ «سفید، معطر و کیشدار»! به بازار آمد. دیگری هم «طاووس نشان» نام گرفته بود. اما کار این دو شرکت چندان نگرفت. چون خیلی زود رقیب سرسخت و سمجی به نام «خروس نشان» پیدا کردند و از پسِ این تولید کنندهی آدامس که هزار فوت و فن فروش را از بَر بود، برنیامدند و ناچار شدند میدان را خالی کنند. بهراستی هم با آمدن خروس نشان، آدامسهای طوطی و طاووس نشان هر کاری که کردند جز زیان و ورشکستگی نتیجهای نداد. یک دلیلش همان تبلیغات گستردهی آدامس خروس نشان بود. دلیل دیگرش آن بود که آدامسهای طوطی و طاووس نشان، مزهی سقزهای خودمان را میداد و چیز تازهای نبود که مردم را دلبسته کند. اما خروس نشانها طعم و مزهی تازهای داشتند و آسانتر از سقز در دهان میچرخیدند.
کاکل خروسها، نشان بستههای آدامس
در سال 1335 خورشیدی «شرکت سقز سازی ایران» آدامسهای چهارتایی را به بازار فرستاد که یک نشان دیدنی داشتند: کلهی خروسی که کاکل و غبغب آویزان سرخرنگی داشت و جلد سبزرنگ مربع شکلش بهراستی دیدنی بود. خروس از گوشهی چشم نگاه میکرد و نوک تیزش را از نیم رخ نشان میداد. اما برای اینکه مردم این آدامسِ تازه به بازار آمده را خوب بشناسند، بنیانگذاران شرکت سقزسازی دست به تبیلغاتی زدند که بیشتر مانند هیاهو وجار و جنجال بود. آنها از یکی از کاربلدترین گروه تبلیغاتی آن سالها، به نام «ایده» کمک گرفتند و آنها هم همهی هنر و ذوق خود را بهکار انداختند تا آدامسهای خروس نشان فروش میلیونی پیدا کنند.
نخستین آگهیای که آدامس خروس نشان چاپ کرد در یکی از شمارههای سال 1335 روزنامهی اطلاعات بود. آگهی، چهرهی بانویی را نشان میداد که بستهی آدامس خروس نشان را میان دو انگشتش گرفته بود و پایین عکس او نوشته شده بود: «من خروس میخوام»! یک تبلیغ دیگر آدامس خروس نشان را اینگونه میشناساند: «آدامس خروس نشان دهان را خوشبو، هضم را آسان، اعصاب را آرام و هوش را زیاد میکند». این که با جویدن آدامس هوش آدمی زیاد میشود، شاید چندان هم سخن بیراهی نباشد. میگویند جویدن آدامس هورمونی را در مغز آزاد میکند که حافظه را تقویت میکند و ضریب هوشی را بالا میبَرد. اینکه این حرف تا چه اندازه درست است و تا کجا تبلیغ و بزرگنمایی است؟ نمیدانیم! به هر روی، شرکت خروس نشان در کنار چنان تبلیغهایی، شبکهای گسترده و منظم برای پخش آدامسهایش داشت و این کار نیز در فروش آدامسهای خروس نشان بسیار اثرگذار بود.
کار و بار آدامسهای خروس نشان خیلی زود گرفت و آنها یکهتازِ بازار آدامس کشور شدند. تا بدانجا که در جریان بازیهای جام جهانی فوتبال (آرژانتین، 1978 میلادی) و رفتن تیم ملی ایران به آن مسابقات، از پشتیبانان تیم فوتبال ایران بود. شرکت آدامس خروس نشان آگهی تلویزیونی نیز تهیه کرد. در آن آگهی نخست گفته میشد: «آدامس خروس نشان حضور تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی 1974 آرژانتین را گرامی میدارد. کارخانجات آدامس خروس نشان، از طرف مصرفکنندگان خروس نشان سپاس خود را به سرداران تیم ملی ایران تقدیم می کند»! سپس با نشان دادن تصویرهایی از بازی تیم ملی فوتبال، آگهی چنین ادامه مییافت:«آدامس خروس نشان برای هر پیروزی 3 میلیون ریال و برای هر مساوی یک میلیون ریال در اختیار مربی تیم ملی فوتبال میگذارد تا برابر مقررات به قهرمانان تیم ملی هدیه گردد». آگهی با سخن کوتاه علی پروین، کاپیتان تیم ملی، و حسن روشن، از برترینهای تیم ملی، به پایان میرسید. بدینگونه، هیجان رفتن تیم فوتبال ایران به مسابقات جام جهانی با نشان آدامسهای خروس نشان همراه میشد. در همان سالها نیز با جمع کردن صد بستهی چهارتایی و ششتایی آدامس خروس نشان میشد یک عدد توپ فوتبال از آن شرکت جایزه گرفت.
سالها گذشت تا آنکه آدامسهای خروس نشان یک کاربرد دیگر پیدا کردند. مغازهدارها یا رانندههای تاکسی یک بسته آدامس خروس نشان را به جای پول خُرد تحویل مشتری مغازه و مسافر تاکسی میدادند! این نیز روشی شده بود که مردم چارهای جز پذیرش آن نداشتند.
پس از رویدادهای سال 1357، کارخانهی آدامس خروس نشان به دولت واگذار شد و چند سالی به کار خود ادامه داد. تا آنکه این کارخانه و آدامسهای تولیدیاش، در سال 1371 برای همیشه بسته شد و ساختمان آن در خیابان آذری (میان دو خیابان آذربایجان و خوش) به دانشگاه سوره واگذار شد.
یک رویداد شگفتآور دیگر که به این آدامس خاطرهساز برمیگردد، تولید نوع تقلبی آن در چین است! چینیها که گوش خواباندهاند تا هر خوراک و ابزاری را که در نزد مردم جهان اعتبار و ارزشی دارد، بشناسند و نوع بدلیاش را تحویل بدهند، در سال 1395 آدامسهای خروس نشان قدیمی را با همان شکل و بستهبندی قدیمی به بازار ایران فرستادند (خبرگزاری تابناک، 25 خرداد 1395). اما آدامسهای تقلبی چینی جمعآوری شد.
اما نگفتیم که چرا این آدامس به نام «خروس نشان» کار خود را آغاز کرد؟ بنیانگذاران شرکت خروس نشان هیچگاه سخنی در اینباره نگفتهاند. تنها میتوان گمان بُرد که آنها میخواستند از نام دو آدامسسازی طوطی و طاووس نشان که پیش از خروس نشان کار خود را آغاز کرده بودند، استفاده کنند و نام پرندهی دیگری را بر روی آدامسهای تولیدی خود بگذارند. این کار از دید روانشناسی فروش، بسیار زیرکانه بود.
به هرروی، آدامس جویدن ما ایرانیها به خیلی پیشتر از زمانی برمیگردد که نمونههای خارجی آدامس به بازار ایران آمد. پیش از آنکه شرکتهای آدامسسازی طوطی و طاووس و خروس نشان کار خود را آغاز کنند، ما به جویدن صمغی خوراکی عادت داشتیم. شاید همین عادت و خوی تاریخی است که سبب شده ایرانیها 500 میلیون تومان در سال آدامس خریداری کنند و بجوند (تارنمای روزنامه «هفت صبح») و در این کار پیشتاز جهانیان بشوند!
*با بهرهجویی از: تارنماهای «فودپرس»؛ «پشت بام»؛ و یادداشت حسن فرازمند در تارنمای «روزنامهی اطلاعات».
روزی روزگاری، تهران (65)
کودکیهای پرشور با آدامس خروسنشان
- خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
- 1400-04-06
- 16:00
به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter
تازهترین ها
1403-06-19
1403-06-19