مردم در سراسر تاریخ انسانی، نمادهای زایش و باروری را از تندیسهای کوچک گلی گرفته تا خدایان باستانی و سپندینگان(:قدیسان)، ارج گذاشتهاند. در باور فرهنگهای باستانی، زن و زمین نماد باروری به شمار میآمدند و نمادهای هریك از این آخیشیجها(:عناصر) را در یادمانهای(:آثار) این روزگار میتوان یافت. در بررسی نشانههای بهدست آمده از هازمانهای(:جوامع) آغازین و شهریگری(:تمدن)های باستانی، یکی از مواردی که کموبیش در همهی آنها یکسان است، یافت شدن تندیسهایی است که به الههی مادر نامور(:مشهور) هستند. نمادی جهانی که مربوط به ایزد بانو است، گاهی با شکم و سینههای بزرگ تصویر میشود.
وجود این یادمانها که از یکسو از جایگاه اجتماعی زن و از سوی دیگر از باروری و فراوانی یاد میکند، در بخشهای گوناگون اروپا و آسیا به شمار(:تعداد) فراوانی بهدست آمده است (میت فورد، 1388: 74). تندیسهای کوچک گلین، بیشتر با سینههای برجسته، از دورههای نوسنگی، در آغاز به دور از ویژگیهای فردیاند و بهگونهی برهنه با تاکید بر اندامهای زنانگی و زایشی، در حال شیر دادن به نوزادان و مهرورزی به فرزندان پدیدار شدهاند (هال،1392: 225)، آنها زایش و نو شدن زندگی را نشان میدهند که گاهی حتا همچون مثلثی ساده و یا دایرهای نمایان شده است و سرانجام، دادههای(:اطلاعات) بیشتری دربارهی گونهی پوشش، آرایش سر و زیورآلات در اختیار قرار دادند. به شوند(:دلیل) گذر زمان و گسترش دینهای یهود، مسیح و اسلام، استورهی ایزد بانو تا اندازهای از آگاهی انسانی ناپدید شده اما هنوز هم پیوندی نسبی با این باورها میتوان یافت و ما این مفهوم را در دین مسیح در پیکر مریم مقدس و در ایران در پیکر آناهیتا میشناسیم. کهنترین پیکرهی گلی کوچک الههی مادر در ایران که از تپه سراب به دست آمده، «ونوس سراب» نام دارد و مربوط به شش هزار سال پیش از میلاد است. همچنین پیکرهی الههی نشسته از چاتال هویوک (5900 پیش از میلاد/آناتولی) و الهههای گوناگون از حاجیلار (آناتولی)، ونوس ویلندورف (اتریش) و ونوس گاگارینو (اکراین) نیز نمونههایی از اینگونه پیکرکها هستند.
گیریشمن در مورد باورهای مردم باستانی خاور(:مشرق) نزدیک به جایگاه الههی مادر در ایران اینگونه نوشته است: «در میان رودان(:بینالنهرین) که ساکنان نخستین آن از همان از همان آغاز در نجد ایران میزیستند، باور بر این بود که زندگی، آفریدهی یک فرشتهی نگهبان(:ربالنوع) است و جهان از دیدهی آنان باردار بوده نه زاییده، و سرچشمهی زندگی، بر وارونهی آنچه مصریان میپنداشتند، مادینه(:مونث) بوده نه نرینه(:مذکر)» (گیریشمن، 1349: 30). و این دقیقا به اصل کشاورزی وابسته است بهگونهای که دکتر ذکرگو در جستاری با نام تجلی «زن ازلی در هنرهای اساطیری و دینی» بر این باور است در هازمانهایی(:جوامع) که بنیانشان بر کشاورزی استوار بود، به زمین بهعنوان باردهنده و به آب چون نیرویی زندگیبخش برای هستی مینگریستند و به شوند نقش زنان در کشاورزی و نیز زایندگی زندگی به ستایش نیروهای باروری پرداختند. نسبت دادن جنسیت به اجزای هستی و آسمان و زمین پس از این در ادبیات ایران هم روایی(:رواج) یافت، بهگونهای که آسمان را نیروی بارورکننده و زمین را نیروی بارورشونده توصیف کردهاند (ذکرگو، 1379: 8). مارها نیز سازوکار(:مکانیزم) هوازدگی خاک را اجرا میکنند و مبارزهای زیستی(:بیولوژیکی) برای دور کردن آسیبها(:آفات) دارند. به شوند فرم زندگیشان فرآیند هوازگی و تشکیل گیاخاک را سبب شده و خاک را بارور میکنند و توانایی خوراک گیاهان را بالا میبرند.
در ایران باستان، آناهیتا از ایزدبانوان محبوب است که در کنار میترا و اهورامزدا جایگاه مهمی را در مراتب ایزدی این آیین دارد. شصت و پنجمین یسنا و یشت پنجم، یعنی آبان یشت به نام آناهیتا است و در اوستا بهگونهی دوشیزهای بسیار زیبا، بلندبالا و خوشپیکر نشان داده شده است (فرهنگ فارسی/ دکتر محمد معین) و وجود او در این یسنا و یشتها به زادن مردمان تاکید دارد (دارابی، 1380: 24).
افزون بر نمادهایی از الههها، تصاویر زیادی از نمادهای باروری در گوشهگوشهی جهان وجود دارند که بهشوند عادت تولید مثلی یا ظاهریشان با باروری پیوند داشتهاند و برای ما نمادپردازی باروری و جنسی به شمار میآیند که شمار زیادی از آنها با همبستگی زن و مرد در پیوند است مانند عروسکهای باروری، دستهی گندم، ماهی، میوهی بلوط، مخروط کاج، گل ارکیده، گل نیلوفر آبی(:لوتوس)، انار، طاووس و ماه. ماهی در سراسر دنیا بهعنوان نماد دینی وابسته به ایزدبانوی مادر استفاده میشد که بهگونهی دو هلال ماه نازک بر روی هم افتاده کشیده میشود. انار به خاطر فراوانی دانههایش به عنوان نمادی از باروری، زایش و زندگی شناخته میشود.
میوهی انار و پردانگی آن نمایندهی فزونی(:برکت) باروری و نمادی از باروری آناهیتا است. البته در اوستا از این میوه نامی برده نشده ولی در متون پهلوی و بندهش چندبار به نام این میوه برمیخوریم و از آن بهعنوان میوهای خوب یاد شده است (دارابی، 1380: 25). و اما گل نیلوفر آبی، از جمله با ارزشترین نمادهای باستانی است که نشان آفرینش و بیآلایشی است. ساقهی بلند آن در حکم بند نافی است که، انسان را وابسته به سرشت(:ذات) خود نگه میدارد. در حالی که گل آن نماد روشنگری و آرزوهای مینوی(:معنوی) بشر است. از دید مصریان نیلوفر آبی که با جنبشهای خورشید باز و بسته میشود و با خدای خورشید یا رع در پیوند است نمادی از زایش دوباره بود. نیلوفر آبی نماد زایش برهما نیز است. ویشنو در حالیکه روی لوتوس نشسته بود زاده شد و سپس جهان هستی را آفرید (میت فورد، 1394: 87). در اساتیر کهن ایران، نیلوفر، گل ناهید به شمار میرفته و ناهید تصور اصلی مادینهی هستی در داستانهای دینی ایران باستان بوده است. نیلوفر را جای نگهداری تخم یا فر زردشت، که در آب نگهداری میشد، میدانستهاند و از این رو، نیلوفر با آیین مهری پیوستگی نزدیک مییابد و مهر از غنچهی نیلوفر در صحنهی زایش بیرون میآید (دارابی، 1380: 26).
کوشش بر این بود تا خلاقیت در بهکارگیری درونمایههایی که در پیوند با نمادهای باروری در فرهنگهای گوناگون و بهویژه ایران باستان بوده است، بررسی شود. این نمادها برگرفته از باورهای مردمان باستان با توجه به داشتن جایگاه بزرگ آب، کشاورزی، زادآوری و باروری و ارج نهادن به این درونمایهها بر پایهی ارزش گذاشتن به ریشههای ژرف(:عمیق) فرهنگی انسانهاست که از گذشتههای دور سرچشمه گرفته است.
یارینامه
-دارابی پورشیرازی، فاطمه، 1380، آناهیتا در دوران کهن، فصلنامه تخصصی دانشگاه هنر، سال چهارم، شماره 10، صفحه 29-21
-ذکرگو، امیرحسین، 1379، تجلی زن ازلی در هنرهای اساطیری و دینی، فصلنامه علمی و پژوهشی دانشگاه هنر، سال سوم، شماره 7، صفحه 19-5
-گیریشمن، رومن، 1349، ایران از آغاز تا اسلام، محمد معین، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ سوم
-میت فورد، میراندا، 1394، دایرة المعارف مصور نمادها و نشانهها، ترجمهی معصومه انصاری و حبیب بشیرپور، انتشارات سایان، تهران
-میت فورد، میراندا، 1388، نمادها و نشانهها در جهان، ترجمهی ابوالقاسم دادور و زهرا تاران، انتشارات کلهر، چاپ اول، تهران
-هال، جیمز، 1392، فرهنگ نگارهای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمهی رقیه بهزادی، نشر فرهنگ معاصر، چاپ ششم، تهران