سرگرمی بیهیجان این روزهای کرونایی ما، دیدن بازیهای المپیک توکیو است. سکوهای خالی از تماشاگر و سالنهای سوت و کور بازیها، المپیک امسال را از تبوتاب همیشگیاش انداخته است. گویی ورزشکاران برای دل خود بازی میکنند. تماشاگر چندانی نیست که آنها را تشویق کند و ترس از کرونا تمرکز آنها را برای هماوردهایی شورانگیز و دلیرانه گرفته است. با این همه، المپیک رویدادی است که نمیتوان از کنار آن ساده گذشت. دستِکم برای ما بیش از هرچیز یادآور جهان پهلوانی است که هنوز هم رکورددار باشندگی یک ایرانی در المپیک است. از غلامرضا تختی سخن میگوییم که نام او با این بازیها گره خورده است. برگزاری رویداد المپیک امسال، سبب و بهانهی دیگری است تا بار دیگر از او سخن بگوییم و یادش را تازه سازیم.
المپیکهای هلسینکی (1952)، ملبورن (1956)، رُم (1960) و توکیو (1964) همانهایی هستند که تشک کشتی مسابقات با نبردهای جانانه و دلیرانهی جهان پهلوان تختی، شوری دیگر یافت. رهآورد او از آن المپیکها یک گردنآویز طلا، دو مدال نقره و یک جایگاه چهارمی بود؛ افتخار و سربلندیای که تاکنون هیچ ورزشکار ایرانی دیگری نتوانسته است به آن دست یابد. این چنین کاری، رویدادی نادر و کمیاب برای ورزش ایران بود. افزونبر آنچه یاد شد، پس از پهلوان امامعلی حبیبی که در المپیک ملبورن نخستین مدال طلای ایران را به گردن آویخت، شادروان تختی بود که با فاصلهای تنها چند ساعته، دومین طلای ایران و نخستین مدال زرین خود را به سینه آویخت.
پهلوان در منش انسانی
تختی را نهتنها برای مدالهای خوشرنگی که به دست آورد و کشتیهای پُرشوری که گرفت، بلکه برای منش انسانی و فروتنانهی اوست که ستایش میکنند. همهی آنهایی که تختی را از نزدیک دیدهاند از رفتار پسندیده، جوانمردی شگفتآور و مردمدوستی بیریای او یاد کردهاند و تختی را قهرمانی آزاده و انسانی والا دانستهاند.
در زمان برگزاری مسابقات نیز هرگز از یاد نمیبُرد که همتیمیهایش را با سخنی و آموزش شیوه و فنی یاری کند، اما مراقب بود که آن راهنماییها دخالت در کار مربی تیم نباشد. او مرزها را خوب میشناخت و در رفتارش سنجیده و باریکبین بود. یکی از همدورههای او، علیاکبر حیدری، به یاد میآورد که تختی در آوردگاه المپیک 1964 توکیو همتیمیهایش را اینگونه برمی انگیخت و به آنها میگفت: «شما اینجا آمدهاید و نمایندهی یک کشورید. همه منتظرند که شما برایشان افتخار بیافرینید. پس با همهی توان مبارزه کنید تا دستتان در مقابل حریفان بالا برود. اینجا کسی باشید که پرچم ایران را بالا میبَرد و سرود ملی کشورش را میخواند».
خود او نیز اینگونه بود؛ با همهی توان و نیرو کشتی میگرفت تا افتخاری برای ورزش ایران بیافریند. اما میدانست که به هر بها و قیمتی چنین کرد و راه جوانمردی را به کنار نهاد. برای همین بود که در فینال مسابقات قهرمانی جهان (تولیدو آمریکا، 1962) هنگامی که دریافت حریفش الکساندر مدوید، کشتیگیر شوروی، دچار زانودرد شده و پای راستش ضرب خورده است، در زمان هماوردی با او هرگز به سمت پای آسیبدیدهی او نرفت. این اندازه از جوانمردی و آزادگی، بیمانند است. اینهاست که تختی را در یادها زنده نگهمی دارد و از او انسانی والا میسازد.
پهلوان ایران
یوکوهامای ژاپن (1961) برای کشتی ایران از یاد نرفتنی است. در آن بازیها تیم کشتی آزاد ایران در مسابقهی قهرمانی جهان، پنج نشان طلا، یک نقره و دو برنز به دست آورد و در کشتی آزاد بر سکوی نخست جهان ایستاد. تختی در وزن 87 کیلوگرم کشتی گرفت و مدال طلایی خوشرنگ و زیبندهی خود را به دست آورد، در حالی که به شدت از بیماری خطرناکی رنج میبُرد و حتا پس از پایان بازیها او را با شتاب راهی بیمارستانی در نیویورک امریکا کردند تا درمان شود. با اینهمه، آن رنج و درد اثری در کشتیهای تختی نداشت و او حریفانش را یکی پس از دیگری شکست داد. طلای او واپسین مدال زرینی بود که تختیِ جهان پهلوان بهدست آورد.
شگرد تختی در کشتی، فن سگک بود. بهراستی هم هیچ حریفی تاب سگکهای او را نمیآورد و بسیار زود گرفتار میشد. تختی در این فن کشتی، سرآمد و بیهمتا بود. به همینگونه، در کشتی پهلوانی و سنتی ایران نیز کمتر کسی یارای چیرگی بر او را داشت. تختی در سالهای 1335 تا 1337 سه بار جایگاه بلند و سرفرازانهی «جهان پهلوان ایران» را بهدست آورد و بازوبند این هماورد شورانگیز و دلیرانه را از آنِ خود کرد. تختی شایستهی آن بازوبند بود.
رویدادی تلخ و گزنده
زمانی که قرار بود مسابقات جهانی کشتی جهان در آمریکا برگزار شود (1966، تیرماه 1345)، تختیِ 36 ساله، کموبیش کشتی را کنار گذاشته بود، اما مردم و کادر فنی تیم با پافشاری بسیار از او میخواستند که راهی این مسابقات شود. تختی آمادگی کشتی گرفتن را نداشت، اما برای دل مردم و احترام به خواست آنها، راهی مسابقهی جهانی شد.
زمانی که در ساعتی به پرواز هواپیمای تیم ملی کشتی ایران و راهی شدن آنها به آمریکا مانده بود، تختی در گفتوگویی با مجلهی «کیهان ورزشی» چنین گفت: «هیچ چیز نمیتواند من را خوشحال کند، نه پول، نه مدال طلا و نه حتا عشق! نسبت به مردمی که به فرودگاه آمدهاند احساس شرمندگی میکنم. راستی، من چرا باید کشتی بگیرم؟ چقدر محبت بدهکارم؟ وقتی کسی نداند چه چیزی سبب خوشحالیاش میشود، به یقین نخواهد توانست بگوید که چرا کشتی میگیرد و چرا همراه تیم سفر میکند».
همهی این نومیدیها و قرعهی بسیار بدی که به تختی افتاد، بسیار زود او را از دور مسابقات حذف کرد و با پذیرش دو شکست، برای همیشه کشتی را کنار گذاشت. یکی از همتیمیهایش میگوید: «تختی پس از حذف از مسابقه، نمیتوانست بخوابد. شبها چند بار از خواب میپرید و میگفت: جواب ملت را چه بدهم؟ آمده بودم برایشان مدال بگیرم… روی برگشتن به ایران را نداشت». اما مردم، زمانی که تختی به ایران بازگشت، استقبالی پُرشور از او کردند تا گفته باشند که شکست در مسابقات آمریکا، در برابر افتخارهای بسیاری که او بهدست آورده است، چیزی نیست که کسی را آزرده کند. تختی، جهان پهلوان ایران بود و در دل مردم جای داشت، چه مدال میآورد و چه بیمدال بازمیگشت. مردم، او را «رستم دستان» ایران میدانستند:
رستم دستان کیه؟ غلامرضا تختیه
شیر دلیران کیه؟ غلامرضا تختیه
پایان یک زندگی سرافرازانه
تنها چهار ماه از زادن پسرش، بابک، گذشته بود و کسی گمان نمیبُرد که تختی از درون ویران است! در رویدادی که هیچگاه چند و چون آن روشن نشد و هنوز هم آمیخته با پرسشها و ابهامهایی است، خبر مرگ ناگهانی تختی جهان پهلوان و رستم دستانِ مردم، همه را بهتزده کرد؛ روز سردی بود از دیماه سال 1346. حرف و سخنها بسیار است. شاید خودکشی کرده بود!
تختی جوانمرد زیست و هرگز مردم را از یاد نبُرد. راز ماندگاری او در این است، نه در مدالآوریهایش. اگرچه آن مدالها نیز افتخاری جاودان برای ورزش ایران است.
اکنون که به بازیهای المپیک توکیو نگاه میکنیم، دلمان به سوی سالهای پَر میکِشد که جهان پهلوانی چون تختی کشتی میگرفت. آن سالها را ندیدهایم، اما وصفش را، شور و هیجانش را، بسیارشنیدهایم. یاد غلامرضا تختی و همهی آنهایی که برای سربلندی ایران گام برداشتند، گرامی!
*با بهرهجویی از تارنمای «کمیتهی ملی المپیک ایران» و نیز «خبرگزاری تسنیم».
راه آهن محلهی زندگی کودکی جهان پهلوان غلامرضا تختی
تندیس جهان پهلوان تختی درسه راه شوش و خیابان تختی
تندیس جهان پهلوان تختی
خیابان تختی محله زندگی کودکی تختی قهرمان کشتی جهان
سه راه مولوی و تختی
سه راه مولوی و تختی محل زورخانه کردان اولین محل تمرین کشتی تختی در نوجوانی
تندیس جهان پهلوان تختی در یادمان زورخانه کردان اولین محل تمرین کشتی وی در نوجوانی
یادمان زورخانه کردان اولین محل تمرین کشتی تختی در نوجوانی
جهان پهلوان تختی ، حامی زلزله زدگان بویین زهرا 1341
پلاک شهرداری از زندگی نامه جهان پهلوان تختی
تندیس جهان پهلوان تختی در آکادمی ورزش آمریکا(]ساما) بیاد جوانمردی وی در مبارزه با مدوید در مسابقات جهانی تولیدو 1341
چهره مادر جهان پهلوان تختی
آکادمی کشتی شهید رضایی مجد در سه راه شوش- حافظ
زورخانه پولاد محل تمرین حرفه ای جهان پهلوان تختی در جوانی
باشگاه ورزشی پولاد 1300 خورشیدی
فرتور از همایون مهرزاد است.
2393
2 پاسخ
روحش شاد
روحش شاد یادش گرامی