نیاکان آریایی ما همانند دیگر تیرههای هندواروپایی و همهی گروههای انسانی پیش از تاریخ در پی شکار و یا در جستوجوی چراگاه برای چارپایان خود یا نبرد با تیرههای دیگر همواره در کوچ، صحرانوردی و جنگوگریز بودند.
از این رو، نه پروای آن را داشتند که به پدید آوردن دبیره (:خط) و نگارش بیندیشند و نه زندگی سادهی گلهداری را به نوشتن و حسابکتاب نیازی بوده است؛ زیرا انگاشتههای ترسآلود آنان در دگرگونی و پیدایش هستی و زیستبوم پُررازورمز آنان و همچنین یادمان سرافرازانهی دلاوریها و جانبازیهای مردان دلیر در راه نگاهبانی از مرزهای زادبومِ در پس نبردهای خونین همه وهمه در هالهای از استوره، حماسه، پهلوانی و تاریخ، آفریده و گفته شده است. چون دبیره و نوشتاری هم نبود به ناگزیر در وجدان گروهی مردمان فرونشسته و سپس دهانبهدهان یا سینهبهسینه گفته شده و به آیندگان رسیده است.
از این رو، سنت شفاهیِ جاافتاده یا نقل سینهبهسینه در پیوند زنجیروار تبارها و آشنا کردن آنان با استورههای آیینی (=میتولوژی) و داستانهای حماسی، ملی و دیگر آموزههای مورد نیاز تا روزگار هخامنشیان و کاربرد دبیره و نگارش، همان جایگاهی را داشته است که نوشتهها و کتابها داشتهاند.
در این نوشتار، گزارشی کوتاه از چندوچون نگارش اوستا و کار نگهداری این کتاب بلندآوازه خواهیم داشت.
در این راستا، دکتر تفضلی – که نام و یادش همواره گرامی باد – بر پایهی بررسیها و یافتههای خود مانند برخی از کتابهای پهلوی و دینکرد، داستان نگارش اوستا را سه گونه گزارش کرده است:
«1- گشتاسب به خواست زردشت فرمان داد اوستا و زند را در دو نسخه بر روی پوست یا لوحههای زرین نوشتند و به دستور او: “آن را در گنجخانهی شاهی یا خزانهی آتشکدهی سمرقند نهادند.”»
«2- برابر با گزارش کتاب دینکرد، دارا پسر دارا (=داریوش سوم) – واپسین پادشاه هخامنشی دستور داد که همهی اوستا و زند را در دو نسخه یکی در خزانهی شاهی و دیگر در دژنبشت نگاه دارند.»
آنچه در بالا آمده بخش کوتاهی از نوشتار «دلبستگی موبدان به تاریخ و فرهنگ ایرانزمین» است که در رویهی اندیشه امرداد 404 چاپ شده است.
خوانندگان میتوانند برای دسترسی به هفتهنامهی امرداد افزونبر نمایندگیها و روزنامهفروشیها از راههای زیر نیز بهره ببرند.
لینک فروش اینترنتی شماره 404 امرداد