یادمانهای تاریخی را ازاینروی به ثبت ملی میرسانند که مشمول قانونهای میراث فرهنگی شده تا بتوان از آنها بهدرستی نگهداری و پاسداری کرد. همچنین برای ثبت ملی یک یادمان باید دیرینگی آن بیش از 100 سال باشد و یا ارزشهای هنری و مِهرازی (:معماری) ویژهای بوده و یا اینکه آن مکان وابسته به شخصیت بزرگ و تأثیرگذاری در روزگار معاصر باشد.
به گزارش اَمرداد، یکی از چالشهای بسیار بزرگ یادمانها بهویژه خانههای تاریخی درکلان شهرها، نبود هماهنگی میان دستگاههای گوناگون اِداری و رعایت نکردن قانونهای میراث فرهنگی از سوی نهادها، سازمان و ارگانهای دولتی بهویژه شهرداریها است. همچنین سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی به انگیزهی نبود بودجه، برنامهریزی کلان و مدیریت ناکارآمد، نتوانسته بهخوبی و درستی از خانههای تاریخی و ملی نگهداری کند و بیشتر آنها در تیررَس نابودی بوده و یا به ویرانه و متروکهای تبدیل و به حال خود رهاشدهاند و در حال حذف از چهرهی تاریخ هستند.
اما برای ثبت یکخانهی تاریخی که جزء داراییهای میراث فرهنگی نیست، خشنودی (:رضایت) مالک نیاز است. هرچند بر پایهی قانون و ضوابط میراث فرهنگی، اگر خانهای دارای ارزشهای تاریخی، هنری و مِهرازی باشد، میراث فرهنگی پروانهی (:اجازه) ویرانی و یا تغییر کاربری را به مالک نخواهد داد و کوشش خود را برای خشنودی مالک و ثبت آن خانه، خواهد کرد. در این میان در برخی زمانها، سازمان میراث فرهنگی دچار سردرگمیهایی میشود که خود از آن آگاه نیست. موضوع برمیگردد به خانهی پلاک 326 در خیابان قا آنی شمالی شیراز و نبش کوچه 13 . خانهای که در سال 87 و در هنگام آبادانی آن میراث فرهنگی پیشنهاد ثبت آن را به مالک میدهد. اما در همهی این سالها نهتنها پیگیر ثبت این خانه نبوده، بلکه آن را به حال خود رها کرده است. و هماینک پس از گذشت 8 سال که خانه به ویرانه و متروکهای تبدیل شده و بیشتر بخشهای آن فروریخته است، آهنگ ثبت آن را دارد! هرچند که مالک خانه، ادعا میکند که درخواست ثبت در آن زمان به وی ابلاغ نشده است. همچنین دیرینگی این خانه به روزگار پهلوی میرسد و هماکنون بدون ارزشهای هنری و مِهرازی است. مهمتر از همه آنکه، بیشتر بخشهای این خانه باگذشت زمان و براثر عوامل طبیعی و رسیدگی نکردن و تُهی بودن آن از باشَندگان (:سَکنه) فروریخته و به جایگاهی برای گِردآمدن معتادان و ولگردان تبدیلشده است. از سویی، مالک در نامهنگاریها و پیگیریهای خود در طرح بازنگری و تصویب آن در کمسیون ماده 5، پروانهی کاربری بازرگانی، اداری و خدماتی برای آن گرفته است. اما با همهی این موارد، سازمان میراث فرهنگی به دنبال ثبت ملی این خانه است. آنهم خانهای که ارزش تاریخی، هنری و مِهرازی نداشته و یا ارزشهای خود را ازدستداده و به متروکه و ویرانهای تبدیلشده است. در این میان روشن نیست که چه رویدادهایی در پشت درهای بستهی سازمان میراث فرهنگی رخداده که چنین تصمیم ناروایی گرفتهشده است. همچنین این پرسش به میان میآید که سازمان میراث فرهنگی با خانههای ثبتی و ملی چه کرده و به گفتهای چه گلی بر سر آنها زده است که میخواهد خانهای که ویرانهای بیش نیست را به ثبت برساند! آیا بهراستی میراث فرهنگی توان مالی آن را دارد که این خانه را زنده سازی (:احیاء) کرده و یا آن را از مالک خریداری کند. پاسخ به این پرسش، روشن است و اگر میراث فرهنگی بودجهای دارد یا اینکه دلش میسوزد، بهتر است برای دهها خانهای را که به ثبت ملی رسیده و دارای ارزشهای فراوانی بوده و رهاشدهاند، چارهاندیشی کند. باید دانست بر پایهی قانون و ضوابط میراث فرهنگی اَمر حفاظت و بِهسازی تنها برای خانههای ثبتی اجرا میشود و میراث فرهنگی نمیتواند به یادمانهایی که به ثبت نرسیدهاند، ورود پیدا کند. همچنین در مراجع قضایی نیز، تنها میتوان یادمانهایی که شماره ثبت دارند را پیگیری کرد. چیز دیگری که باید از آن نام برد، ضعف قانون در برخورد با چنین موضوعاتی است. از سویی، میراث فرهنگی بر آن است تا خانهها و یادمانهای ارزشمند را به ثبت ملی برساند و از سویی دیگر، هیچ ردیف بودجهای برای نگهداری و پاسداری از آنها را ندارد!؟ در اینجا با یک چالش بزرگ روبهرو هستیم و میراث فرهنگی کشمکشهای فراوانی را با مالکین خانههای تاریخی دارد. همچنین خانهی پلاک 326 با ویرانی بیش از 70 درسدی روبهرو بوده و بدون ارزش شناختهشده است و با استناد به ضوابط میراث فرهنگی دربرگیرندهی قانونهای ثبتی آثار نمیشود که بتوان برای آن ردیف بودجهای تعریف کرد. بااینهمه و با نگرش به شرایط کنونی اثر، این یادمان ارزش نگهداری و بازسازی را نداشته و قابلیت ثبت ملی را نیز، ندارد. زیرا فرایند ثبت یک یادمان از قانون و ضوابط ویژهای پیروی میکند که دربارهی این اثر چنین فرایندی وجود ندارد و روشن نیست که چرا میراث فرهنگی پافشاری برای ثبت خانهی پلاک 326 که طرح بازنگری آن در پهنهی 122 (محورهای بازرگانی، اداری و خدماتی مقیاس شهری، فرا شهری و حوزهای) دیدهشده است را دارد.
پرسشی که ذهن را درگیر کرده و مایهی شگفتی بوده، این است که سازمانی که بودجهای برای بازسازی و بازآرایی (:مرمت) دهها خانهی تاریخی ثبتی و ملی که در اختیار آن سازمان است را ندارد، چگونه میخواهد و میتواند برای چنین اثری که ویرانهای بیش نیست، اقدامات حفاظتی را به کار گیرد. آیا بهتر نیست میراث فرهنگی زمان، انرژی و بودجه خود را برای همان خانههای ثبتی و ملی بگذارد و از آنها بهدرستی پاسداری و نگهداری کند تا برای آیندگان که دارندگان (:صاحبان) اصلی این سرزمین هستند، بر جای بماند.
در پایان با نگرش به نگارههای موجود که بهتازگی گرفتهشده است، افکار همگانی (:عمومی) خود میتوانند داوری کنند.
خانه ای که متروکه و مخروبه ای بیش نبوده، و روشن نیست چرا میراث فرهنگی اصرار بر ثبت آن دارد
اتاق ها آنقدر تخریب شده بودند که نمی شد وارد آن ها شد و عکسبرداری کرد
بنایی که به جایگاه معتادان و ولگردان تبدیل شده و هیچ ارزش تاریخی ندارد
سقف اتاق ها که در آتش سوزی از میان رفته و در حال تخریب کامل است
ورودی خانه از درون حیاط
عکس از سیاوش آریا است.
6744