لوگو امرداد
سانسور آوای نیایش در همایش روز باغ ایرانی

بانوی معمار زرتشتی در یادداشتی از رخ‌داد همایش گفت

یادداشت خوبچهر کشاورزی، بانوی معمار زرتشتی درباره رخ‌داد سانسور در همایش روز باغ ایرانیخوبچهر کشاورزی، بانوی معمار زرتشتی، در دومین همایش بزرگداشت روز باغ ایرانی پیرامون سپندینه‌‌گی جایگاه گیاه و خُنیاگری در اوستا سخنرانی کرد. همایشی که با سانسور در پخش آوای نیایش موبد مهربان فیروزگری روبرو شد. وی درباره‌ی چگونگی این همایش و رخ‌داد یاد شده یادداشتی به تارنمای امرداد فرستاده است که در دنباله می‌خوانید:
 «همایش باغ ایرانی بیستم مهرماه و در روز بزرگداشت حافظ، به کوشش موسسه‌ی جهان‌باغ ایرانیان که از زیرمجموعه‌های انجمن مفاخر معماری ایران است، برگزار می‌شود. امسال همایش با باشندگی نماینده‌ی سازمان یونسکو در ایران و پشتیبانی این سازمان همراه بود.
انتخاب روز بیستم مهر برای برگزاری این همایش با ریزبینی ویژه‌ای همراه بوده است، از یک سو بر پایه‌ی آن چه در بندهش در باره‌ی آفرینش گیاه آمده است، از روز بیستم مهرماه  که گهنبار چهره‌ی ایاسرم آغاز می‌شود تا روز بیست‌و‌چهارم پایان گهنبار است، می‌توانستیم روزی را انتخاب کنیم. از دیگر سوی برای ما دست‌اندرکاران، فرخنده‌ترین روز، روز بزرگداشت حافظ بود. از این رو گزینش این روز برای ما درست مانند “مقارنه” دو ستاره پر از راز و رمز بود.  
از من خواسته شده بود تا برای همایش درباره‌ی موسیقی و باغ و گیاه در اوستا  صحبت کنم و من هم نام سخنرانی را “خنیای اوستا در پره دئیزه” انتخاب کرده بودم.
لازم به یادآوری است که 9 باغ ایرانی به ثبت جهانی رسیده‌اند و سازمان یونسکو برای ثبت هر باغ ویژگی را نام برده است که اگر هر کدام از آن‌ها در باغی دیده نشود ارزش ثبت شدن نخواهد داشت. در یکی از موارد به اوستا و اهمیت گیاهان و سپندینگی آنها و چهار آخشیج اشاره شده است. با بررسی موشکافانه‌ای که روی همه‌ی ویژگی‌های مورد توجه سازمان یونسکو کرده بودم، به این نکته پی بردم که همه‌ی آنها به گونه‌ای بر جهان‌بینی اوستایی استوار است، از آب رسانی، انتخاب مکان، جغرافیا، بخش‌بندی‌ها، نظم باغ و دیگر ویژگی‌ها، در حقیقت باغ ایرانی یک بیانیه (:مانیفست) از اسرار هستی شناسانه اوستایی و ایرانی است.
درباره‌ی خنیا و موسیقی هم که “آفتاب آمد دلیل آفتاب”. سروده‌ها یا گات‌ها که ماهیتش نظم و آهنگ است و با توجه به نوشته‌های بندهش در باره‌ی بانگ‌ها ونوای اوستا و همخوانی  زوت و راسپی و موبدان دیگر و سازها، همگی نشان از دانش موسیقی دارد.
در پیوستگی با سخنانم و در راستای روشنگری بیشتر و آشنایی باشندگان با اوستا‌خوانی، یک پاورپوینت آماده کرده بودم. در این پاورپوینت همزیستی خنیا و اوستا و باغ، همراه با نشان دادن گل‌ها و گیاهان با آوا‌ی اوستاخوانی موبد فیروزگری  به نمایش در آمده بود. شوربختانه در همایش به من گفته شد که صدا را نمی‌توانند پخش کنند و فقط فیلم را در سکوت نشان خواهند داد.
همه‌ی باشندگان شگفت‌زده به تماشا نشستند. در حالی که به شدت آزرده شده بودم، ولی بر پایه‌ی آموزه‌های بنیادی راندن دیو خشم در اوستا, کوشش به خویشتن‌داری کردم.
پس از پایان نمایش، در سخنانی این پیشامد را توضیح دادم و همان جا از پشت بلندگو از موبد فیروزگری پوزش خواستم. در میان سخنانم ناخرسندی خود را ابراز کردم و گفتم با سانسور اوستاخوانی، در حقیقت ارزش و آبروی ما را سانسور کردند.
به هر روی سخنرانی به پایان رسید. باشنگان در ابراز محبت، من را شرمنده کردند و در میان گفت‌وگوها نشان دادند که بیش از پیش درباره‌ی جهان‌بینی، هستی ‌شناسانه‌ی زرتشت، پرسش پیدا کردند و می‌خواهند هر چه بیشتر بدانند.
حافظ شیرازی هم با همان جهان‌بینی هستی شناسانه‌اش در گوشم خواند:
                   هر که بخراشدت جگر به جفا      همچو کان کریم، زر بخشش
                  از شجر، شرط مردمی آموز          هرکه سنگت زند ثمر بخشش
فکر کردم  که حافظ هم چه زیبا چیرگی بر خشم را از آموزه های پیر مغان آموخته.»

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1404-01-30