مساله ازدواج از دیرباز در میان اقوام و جوامع مختلف به صورتهای گوناگون مطرح بوده است. اما ثبت رسمی آن و پیدا شدن اسناد و قبالههای ازدواج پدیدهای است نسبتاً متأخر. با این حال، اسنادی از ازدواج در میان ایرانیان یافت شده كه سابقه این پدیده را در ایران به زمانی دورتر میبرد و ما را با موضوعاتی كه از دوره ساسانی برای ایرانیان مطرح بوده، آشنا میسازد. این اسناد در میان متون پهلوی و پازند یافت شده و با آنكه به دوران پس از اسلام تعلق دارند، اما در ادامه سنت پیشین ایرانیان تنظیم شدهاند. این اسناد را دكتر سعید عریان، متخصص زبانهای باستانی و رئیس پژوهشكده زبان و گویش سازمان میراث فرهنگی، به فارسی برگردانده است كه توضیحات وی را در این خصوص میخوانیم:
* آیا منابعی برای بررسی عقد و ازدواج در ایران باستان موجود است؟
_ مساله ازدواج در ایران از كهنترین ایام خیلی مهم بوده است. كهنترین اشارهای كه به ازدواج به صورت مستقیم میشود، در گاهان است (گاه 53، بندهای 3 _ 8) كه به ازدواج «پوروچیستا»، دختر زردشت، و ازدواج دیگر دختران زردشت اشاره میكند. از آن زمان به بعد هم مساله ازدواج در تمام متون مكتوب از اوستا تا دوره میانه و تا امروز مساله مهمی بوده است.
ازدواج در ایران پیش از اسلام را بر اساس سه گروه اسناد و مدارك میتوان بررسی كرد: (1) منابع روایی؛ روایتهایی كه در منابع ایرانیان مسلمان یا در آثار غیر ایرانی آمده است. (2) منابعی كه به تبع موضوعات فقهی، حقوقی، اجتماعی و فرهنگی در مورد مسایل ازدواج بحث میكند؛ مثل موارد متعددی كه در متن پهلوی «صد در نثر صد در بندهش» آمده است. در «دادستان دینیگ» ابعاد فقهی و اهمیتهای فرهنگی ازدواج مطرح شده و در «مادیان هزار دادستان» مسایل حقوقی ازدواج طرح شده است و تمام اینها نشاندهنده اهمیت ازدواج است. (3) اسناد و قبالههای ازدواج كه در آنها مسایل مربوط به ازدواج صریحاً مطرح میشود.
البته هیچ كدام از این منابع بهتنهایی برای روشن كردن مسایل ازدواج كافی نیست و باید از تمام منابع بهره برد.
* چه تعدادی اسناد و قباله ازدواج به دست ما رسیده است؟
_ من شش سند بیشتر پیدا نكردم. این قبالهها هم اسناد تیپ هستند. یعنی متعلق به شخص خاصی نیست و هیچ شباهتی به قبالههای بازمانده از دوره اسلامی ندارند كه خیلی زیبا هستند، تنوع آنها زیاد است و متعلق به افراد مختلفاند. این قبالههای تیپ درست مثل قبالههای ازدواج كنونی هستند كه جای اسم و تاریخ آن خالی است و فقط ساختار سند حفظ شده است. مثلاً در این متنها آمده: «در فلان روز و فلان ماه و در فلان سال و در فلان شهر» و «فلان شخص پسر بهمان، پسر بهمان، پسر بهمان»، این نشان میدهد كه وقتی ازدواج صورت میگرفته، اسمها را در جای خالی میگذاشتند.
* این شش قباله مانند هم هستند؟
_ خیر. البته از نظر ساختار یكی است اما از نظر شیوه بیان و محتوا و مندرجات یكسان نیستند. برخی طولانی و برخی خیلی كوتاه و فشردهاند. از این میان، سه متن طولانیتر است: «درباره پیمان كدخدایی» كه فقط متن پهلوی آن در دست است، نكاح از روش ایران كه فقط تحریر پازند آن در دست است و بلندترین و فاخرترین و زیباترین سند است، «آخرین پیمان پهلوی یا پیمان كدخدایی» كه هم تحریر پازند و هم متن پهلوی آن به جا مانده است. سه سند كوتاه دیگر هم داریم كه خیلی كوچكاند و از آنها تحت عنوان «سه متن دعایی مربوط به ازدواج» اسم بردم: «دعای نكاح گفتن»، «دعای پیمانی» و «آفرین بزرگان» هر سه هم به تحریر پازند باقی مانده است.
* این اسناد متعلق به چه زمانی هستند؟
_ كهنترین آن متن پهلوی «درباره پیمان كدخدایی» متعلق به سال 627 یزدگردی (حدود 1278 م) است. بعد از آن، «آخرین پیمان پهلوی» متعلق به 767 یزدگردی (حدود 1418 م) است كه سومین سند بلند است. در این دو سند تاریخ تصریح شده است.
* اگر تاریخ دارد، پس چگونه میگوییم اسناد تیپ هستند؟
_ دو چیز نشان میدهد این اسناد، اسناد تیپاند: تعداد این قبالهها زیاد نیست و تنوعی در میان آنها وجود ندارد. سال فقط در دو سند ذكر شده، روز و ماه هم زیاد مشخص نیست. در این میان احتمالاً اسناد بلندتر و فاخرتر متعلق به خانوادههای مرفهتر بوده است. این مساله را در قبالههای خطی دوره اسلامی هم میبینیم. در قبالههای خانوادههای بزرگ خط و نقاشی و تذهیب بیشتری به كار رفته است. به این ترتیب، از روی اسناد میتوان دریافت كه تنظیم آن برای طبقات مختلف اجتماعی متفاوت بوده است.
* در این اسناد چه موضوعاتی ذكر شده است؟
_ معمولاً آغاز سند با ستایش هرمزد آفریننده و دعاهای مختلف، مثل اَهونَوَر، یتا اَهووَیریو، دعای خشنوتَرَه (= طلب خشنودی هرمزد) و دعای فْرَوَرانه (دعای تسلیم و شهادت) است. در اسناد بلند مانند «نكاح از روش ایران»، همه گونه دعا و بخشهایی از یسنا و یشتها ذكر میشود تا با دعای بیشتر، ازدواج را متبركتر كنند.
بدنه اصلی سند مشخصات مربوط به دو طرف ازدواج و تعهدات آنها و مهریه ذكر میشود. تأیید و یا به قول امروز، امضای شهود را هم در آنجا میبینیم. مثلاً در قباله «درباره پیمان كدخدایی»، آمده: «… بهمان هم بهمان را به پادشایی(زنی) قبول كرد و پس از (منعقد) كردن این پیمان، بهمان هم بهمان را بهخوبی پسندید (و به او) علاقمند شد، و (گرفتن) سه هزار درهم سیمین شهر آورش (= رایج كشور) بابت گُهری…. و بهمان (دختر) بهمان هم این اختیارداری (= مالكیت) در برابر سه هزار درهم گُهری را با اشتیاق پذیرفت… و پدر بهمان بهمانان، بر این (امر) شهادت داد…»
همانطور كه میبینید در این سند تأیید شهود هم هست. قباله با دعا برای عروس و داماد و آرزوی روزهای خوب و زندگی خوش و دعاهای خاص دیگر تمام میشود.
آن چه در قسمت اصلی سند اهمیت دارد، مساله تعهدات پسر به دختر از جمله مهریه است كه در متون پهلوی «گُهریگ» نام برده شده است.
* مهریه در چه حد بوده و چه ویژگیهایی برای آن ذكر شده است؟
_ در این اسناد، مهریه مقدار بسیار زیادی بوده است. در متن «درباره پیمان كدخدایی»، 3000 درهم سیمین شهر آورش یعنی 3000 پول نقره رایج به عنوان مهریه ذكر شده است. در «نكاح از روش ایران»، مهریه 2000 درهم سیم ناب ویژه (=نقره خالص) و 2 دینار زر سرخ سلطانی است. در «آخرین پیمان پهلوی» و «دعای نكاح گفتن» از 2000 درهم سیم سپید ویژه (=نقره خالص) و 2 دینار (= پول طلا) زرسرخ سره (=خالص) نیشابوری به عنوان مهریه نام برده شده است. شما در كتاب «راهنمای سكهها» وزن درهم نقره را پیدا كنید و در 3000، تعداد آن ضرب كنید و با قیمت نقره امروز محاسبه كنید، ببینید چه مبلغی به دست میآید. در مورد دینار طلا هم همین طور.
مهریه بسیار سنگین بوده است. مساله مهم دیگر تعهدی است كه داماد در برابر این پول میكند و امروزه از آن به عندالمطالبه تعبیر میكنیم. امروزیها هم غالباً متوجه معنای آن نمیشوند. اما در اسناد مذكور، به معنی واقعی مفهوم عندالمطالبه را در مییابیم. در تمام این اسناد پسر تعهد میكند كه این پول را به مالكیت دختر درآورد، در هر لحظهای كه بخواهد و هر چقدر از آن را كه بخواهد. حتی در متن «نكاح از روش ایران» آمده: چه شب و چه روز دارایی خود را بخواهد، من موظفم آن را در اختیارش بگذارم. یعنی از آن لحظه به بعد، پول به امانت نزد داماد است و مال خودش نیست.
* از میزان مهریه در میان مردم عادی هم اطلاعی در دست است؟
_ اطلاعی نداریم. آن چه مانده، همین چند سند است. اما حدوداً از قرن 15 و 16میلادی (قرن نهم هجری) به بعد دیگر مهریه در قبالههای ازدواج وجود ندارد و آرام آرام منسوخ میشود. چون در قبالههای عقد امروز زردشتیان هم نیست. علت هم روشن است. چون طلاق غیرقانونی میشود. در دورهای كه مهریه سنگین است، طلاق هم هست.
* از طلاق در آن زمان چه میدانیم؟
_ «هِلِشن از زنی» یعنی زنی را طلاق دادن. در متن پهلوی «مادَیان هزار دادستان» فصل مستقلی درباره طلاق هست. اما در متن پهلوی متأخرتر «صد در نثر صد در بندهشن» طلاق به جز چهار مورد ممكن نبوده است: (1) زن به جادوگری دست بزند، (2) زن نازا باشد، (3) زن به شوهرش خیانت كند، (4) و زمان دَشتانمندی (= عادت ماهانه) خود را پنهان كند. در این چهار مورد هم در صورتی طلاق میتواند رخ دهد كه اثبات شود و برای مسئولان دینی یا قضایی مسجل شود در غیر این چهار مورد طلاق جایز نیست.
* عكس این موارد چه؟ مثلا اگر مرد جادوگری كند؟
_ مرد كه جادوگری نمیكند.
* اگر خیانت كند؟
_ چرا. موارد بسیاری برای این مورد هست. اما مساله را اینچنین نگاه نكنید. قبالههای عقد را ببینید كه در آنها 90 درصد تعهدات برعهده مرد است و این خیلی مهم است. مضافاً بر اینكه چهار مورد مذكور به صورت طبیعی نباید اتفاق بیفتد.
در مورد هر پدیدهای باید به زمان و مكان توجه كرد. ما به مسایل ایران باستان نمیتوانیم با مقتضیات امروز نگاه كنیم. به نظر من، پرداختن به این مسایل و تعهدات مرد در آن دوره خیلی مهم بوده است.
وجود مهریه سنگین هم مانعی برای طلاق بوده اما وقتی موانع را زیاد كردند، دیگر مهریه معنایی نداشته است.
* درباره عقیم بودن زن خواندهام كه ایرانیان باستان اگر بچهدار نمیشدند، به راحتی كودكی را به فرزندی میپذیرفتند یا اگر پسردار نمیشدند، پسر اول دختر بزرگ نام پدر دختر را میگرفت تا این نام را حفظ كند.
_ بله. قانون یا شرع میگوید در این 4 مورد طلاق جایز است اما نه به آن معنی كه طلاق حتماً صورت بگیرد. مانند امروز كه زوجهای زیاد بیفرزندی هستند كه با هم زندگی میكنند یا بچهای را به فرزندی میپذیرند. در آن زمان هم اگر نمیخواستند طلاق صورت بگیرد، راههایی بود، مانند «سورزنی»، یعنی گرفتن زن دیگری برای بچهدار شدن، یا فرزندخواندگی.
* مداركی از طلاق باقی نمانده است؟
_ خیر. اما طلاق واقعیتی در جامعه آن روز بوده است. چون اسنادی مثل ازدواج درباره آن پیدا نكردیم، نمیتوانیم بگوییم نبوده است. به خصوص كه فصلی هم در «مادیان هزار دادستان» تحت عنوان طلاق هست. پس بوده كه این همه قاعده و قانون برایش میگذاشتند.
* در مورد قبالههای ازدواج، شما گفتید كه به صورت شفاهی خوانده میشده، پس این تعهدات كجا ثبت میشدهاند؟
_ نمیدانم. شاید جایی ثبت میشده اما مسلماً مانند امروز در قباله نبوده است. سندی هم از ثبت تعهدات به جا نمانده است. به طور كلی ثبت ازدواج در دوران معاصر هم خیلی سابقه ندارد. ازدواج یك بعد شرعی دارد و یك بعد قانونی. بعد شرعی اصلاً تكیه بر ثبت كتابی ندارد. اما وجود این قبالهها نشان میدهد ازدواج در آن زمان سبك و سیاقی داشته است. خیلی از موارد این قبالهها هنوز در قبالههای امروزی زردشتیان هست.
برای تأیید تعهدات داماد، موبد یا هیربدِ عاقد تعهدات را به پدر داماد هم تفویض میكرده است. اصولاً حضور اطرافیان داماد یكی برای نشان دادن خانوادهدار بودن اوست و یكی آنكه تعهدات او به خانوادهاش تفویض شود. در متن «نكاح از روش ایران» این مساله دقیقتر و مفصلتر نمایان است. تمامی تعهدات هم به پسر و هم به پدر پسر تفهیم میشود و جایی برای تردید باقی نمیماند.
* آیا با این همه قدمت مهریه در ایران میتوان گفت این سنت از ایران وارد سنتهای اسلامی شده است؟
_ خیر. چون در دینهای دیگر هم مهریه هست. در اسلام، «صِداق» در معنای مهریه آمده است. اما شدت و ضعف و صورتهای گوناگون دارد. در اسلام مهریه خیلی پایین است و قاعده این بوده كه در حد توان باشد. البته در ایران هم از مهریه مردم عادی اطلاعی در دست نیست و شاید اینجا هم مهریه در حد توان بوده است.
* اسناد ازدواج در كجا نگهداری میشوند؟
_ در مجموعههای مختلف هست. تحریرهای پازند در «متون پازند» است كه «آنیتا» آن را در 1909 م در بمبئی منتشر كرده است.
این گفتوگو در تاریخ 20 آذر 1384 در شماره 126 امرداد چاپ شده بود
یک پاسخ
با درود. این مطالب مقاله با روحیه ایرانیان باستان، آموزه های زرتشت در گاتها، و حتی شاهنامه فردوسی همخوانی و سازگاری ندارد. در دوران ساسانیان پادشاه زن داشتیم. گفته اشوزرتشت به دخترش و برابری زن و مرد در ایران باستان چنین گفته های در مورد مهریه و غیره را نفی میکند.