ای مزدا، خداوند خرد، من ستایشگر تو بوده و تا زمانی كه مرا تاب وتوان است به راه راستی خواهم رفت و ستایشگر تو خواهم ماند. بشود كه آفرینندهی جهان در پرتو منش پاك، بهترین آرزو و خواست درستكرداران را كه پیشرفت و آبادانی جهان است، برآورده سازد.
سپنتمد گات، هات 50 ، بند11
ما، زرتشتیان بر این باوریم كه خداوند ما را آفریده است، تا زندگانی را تازه كنیم و جهان را نو سازیم. تازهگردانی و نوكردن زندگانی و جهان نخستین، آرمان آفرینش است. به زبان گزارشهای ورجاوند، به كار و كوشش برای نوكردن زندگانی «نبردكردن با اهریمن» گفته میشود.
خویشكاری هر زرتشتی نبرد كردن با اهریمن است. هر یك از مردمان برای خویشكاری كردن آفریده شدهاند. در زندگانی روان هر یك از مردمان در برابر كارهای او مسول است و در مینو روان به داوری فراخوانده میشود. پس از داوری ، روان پاداش یا پادافره خواهد گرفت.
در گیتی اگرهر كسی خویشكاریهای فردی و اجتماع خود را به سرانجام رساند ، «فَرَه» به او رو میكند و خوشبخت و دارا و توانا میشود و فرهمند میشود.
تازه گردانیدن زندگانی یك راه دارد و آن نیز «راه اشویی» است. به «راه اشویی» رفتن همآهنگ شدن با «اشا» است.
همآهنگی با اشا به معنای رفتن به «راه اشویی» است. راه در جهان یكی است و آن راه اشویی است. رفتن به راه اشویی یا عمل كردن به فلسفهی دین زرتشتی آسان نیست. همآهنگی با اشا به معنای آن است كه هر دم و همیشه باید آگاهانه و از روی دانش و خرد، نیكی بر بدی برگزیده شود.
برای برگزیدن نیكی باید آگاه و خردمند و دانا بود. «آسنَ خرد» یا خردذاتی را خداوند در نهاد هر یك از ما قرارداده است و خود ما نیز میتوانیم با آموختن، «گوشو سرود خرد» یا خرد دریافتنی بهدست آوریم. با كمك خرد ذاتی میتوانیم دانش و آگاهی بهدست آورده خردمند شویم و جهان را نو كنیم.
از دیدگاه دین زرتشتی، كار و اندیشه انسان، میباید پیوسته در حال نوآوری باشد. زندگی بدون آفرینندگی، تیره و خاموش و مرگ آور است. كاشتن یك گُل و یا درخت تا نوشتن یك نوشتار و كتاب، ساختن یك آهنگ و ایجاد یك هنر، زادن یك فرزند و فرآورد یك محصول، همه وهمه خدمت و یاری به آفرینش است.
تنها زندگیای شكوهمند و سرشار و زنده است كه در آن همه نیروهای انسانی به كار میافتد و هنر و نوآوری و شادی و خوشبختی تا جنب و جوش، كوشش و پویش همه جا را فرا میگیرد.
واپس گرایی، كهنه پرستی و خشكاندیشی در آرمان زرتشتی، ناستوده و ناشایست است.
گفتن«جهان و كارجهان جمله هیچ در هیچ است» در دین زرتشتی گناه است.
در دین زرتشتی، انسان خردورز، پیوسته برای بالا بردن توان بدنی، خرد و روان خویش و همچنین برای بالا بردن توان اقتصادی، دینی و سیاسی خود ابزارها، شیوهها و وسایل نو را میآفریند.
انسان باید برای همزیستی با یكدیگر و ایجاد تمدن، پویا و سودرسان برای همه، پیوسته درتلاش باشد.
آرمان زندگی انسان، آبادانی و شادمانی جهانیان است كه میتوان با اندیشه، گفتار و كردار نیك به آن دست یافت.
در نماز اشم وهو ، میخوانیم: «خوشبختی است، خوشبختی از برای كسی است كه بهر بهترین راستی، راست و پاك باشد». خوشبخت كسی است كه، كار خوب را تنها برای خوببودن خود آن كار انجام دهد و هیچگونه چشمداشتی نداشته باشد.
«پروردگارا بشود مانند كسانی شویم كه جهان را به سوی تكامل و آبادی پیش میبرند. ای خداوند جان و خرد و ای هستی بخش بزرگ، بشود كه در پرتو «راستی و پاكی» از یاری تو برخوردار گردیم تا زمانی كه ما دستخوش بدگمانی و دودلی هستیم، اندیشه و قلب ما یكپارچه به توجه پیدا كند.»
اهنودگات، هات30، بند9
«ای مزدا كسیكه همیشه به اندیشهی، ایمنی و سود خویش است، چگونه به جهان شادی بخش مهر خواهدورزید؟ پارسایانی كه در برابر هنجار هستی و راستی وپاكی زندگانی میكنند، در مكانی كه پرتو خورشید تو درخشان و جایگاه دانایانست، به سر خواهند برد.»
سپنتمد گات، هات 50 ، بند2
یاری نامه :
1-زهرآب؛ دینبنده آونهیر، جستاری دربارهی دین وآیین و گزارشهای سپندینه. انتشارات راهگشا، شیراز، 1382،رویههای199تا204.
2-شهزادی؛ رستم، جهان بینی زرتشتی، انتشارات سازمان فروهر، تهران، 1367، رویههای 30و31.
3-گاتها یا سرودهای اشوزرتشت، ترجمهی موبد فیروز آذرگشسب.