نمیتوان از زیستبوم ایران سخن گفت و دشت «شیمبار» و تالاب و سازههای تاریخی آن را نادیده گرفت. شیمبار از یکسو چشماندازی شگفتانگیز از طبیعت ایران را نمایان میکند و از سوی دیگر راه به دیدن گذشتههای باستانی ایران میگشاید. شیمبار کمتر شناخته شده است و از اینرو گسترهای کموبیش دستنخورده بهشمار میرود.
در کنار جاذبههای زیستبومی و تاریخی شیمبار، باید از آب و هوا و اقلیم آن گفت. این دشت زیبا، میان دو استان خوزستان و چهارمحالوبختیاری جای گرفته است. به سخن دیگر، شیمبار میان آبوهوایی گرم و خشک و نیز سرزمینی آکنده از بارندگیها و برف و سرما دامن سبزینهی خود را گسترده است. چهار کوهستان بلند و سرفراز، رودخانهای جاری و درختانی پُرشمار، شیمبار را به راستی تماشایی و دیدنی کرده است. میتوان از شهر کُرد، مرکز استان چهارمحالوبختیاری راه رسیدن به شیمبار را آغاز کرد و به سوی مسجدسلیمان در استان خوزستان رفت تا در میانهی این دو، دشت دلانگیز شیمبار را دید. اگر بخواهیم با شمارگان و عددها مرز شیمبار را نشان بدهیم باید بگوییم که 100 کیلومتر دورتر از مسجدسلیمان و 280 کیلومتر آنسوتر از شهر کُرد، شیمبار زیبا و چشمنواز، رُخ میگشاید و گوشهای از زیستبوم کممانند ایران ما را هویدا میکند.
شیمبار یعنی «شیرینبهار»؛ نامی که شیرین و خیالانگیز است! شیمبار پوشیده از جنگلهای بلوط است و آغاز و انجام آن نزدیک به 50 هزار هکتار برآورد شده است. اما نکته اینجاست که به هر پهنهی و خاک شیمبار نمیتوان دسترسی داشت؛ از آنرو که گذر به بخشهایی از آن، به سبب اقلیم ویژهاش، دشوار است و از توان هرکسی ساخته نیست. به همین سبب است که پهنههایی از شیمبار خوشبختانه از آسیبها و دستدرازیهای انسانی به دور مانده است.
شیمبار را باید ادامهی رشتهکوههای زاگرس دانست. کوههایی که آن را دربر گرفتهاند یکی «دِمه» است در خاور شیمبار با بیش از 2800 متر بلندا، دیگری «چالمنار» است در جنوب باختری آن، کوههای «قلندر» و «دِلا» در جنوب شیمبار است و در شمال نیز گسترهای که «للر» و «کُتُک» نامیده میشود و کوههای برفآگین «کینو» و «لیله». در این میان، دیدنیتر از همه کوه قلندر یا قلندران است. ویژگی این کوه، انگورهای یاقوتی پُرشمار و خوشهخوشهی آن است.
تالاب شیمبار، سرشار از گونههای جانوری و گیاهی
شیمبار با تالاباش شناخته شدهتر است. گسترهی این تالاب دو هزار هکتاریست و در میانهی دشت شیمبار جای دارد. آب و هوایی که چنان تالاب دیدنیای را ساخته است، اثرگرفته از آبو هوای کوهستانی است و برخوردار از بارشهای بسیار. پاییز و زمستان آن، دو فصل پُربارش است و تالاب را از بارندگیها سیراب میسازد.
انبوهی درختان آن پهنه، بهویژه در پیرامون تالاب، بیش از آن است که از گسترهای نزدیک به اقلیم خشک خوزستان انتظار میرود. درختان یگانه (:منحصربهفرد) شیمبار و پیرامون تالاب، از دیگر ارزشهای این زیستگاه مهم است. بیشترین گونهی درختها، بلوط است؛ اما درختچههایی مانند جاز و درختانی از گونهی توت، تمشک، زالزالک، آلبالو وحشی، بادام کوهی، انگور، انار، بنه، افرا و نمونههای فراوان دیگر، در آنجا روییده و چشماندازی دلفریب ساخته است. بهدرستی که گوناگونی (:تنوع) گیاهی دشت شیمبار و تالاب آن، نمونهی چندانی در دیگر زیستگاههای طبیعی ایران ندارد. از اینرو، ما با بستر و زیستبومی بسیار کمیاب و یگانه روبهرو هستیم.
گونههای جانوری تالاب شیمبار نیز یاد کردنی است. پرندگانی مانند چلچله، پلیکان، کشیم، حواصیل، کبک، تیهو، بلبل دُمسرخ، بلبل خرما، توکا، هدهد، چرخریسک، قُمری، کلاغ، غُراب، چنگر، اکرات، زاغی و بسیاری دیگر در آن جا زندگی میکنند. در کنار آنها، گونههای گوناگونی از پستانداران نیز دیده میشوند؛ همانند: گرگ، خرس قهوهای، گربهی وحشی، خرگوش، شغال، سنجاب، قوچ وحشی، پلنگ، کفتار، کل و بُز و شمار بسیار دیگر. از آبزیان تالاب نیز نباید چشم پوشید.
آثار تاریخی شیمبار
شیمبار تنها پهنهای برای جلوهگریهای طبیعت نیست؛ جایی برای سازههای تاریخی هم هست. یکی از زیباترین آنها «پُل نگین» نام دارد. این سازهی تاریخی بازمانده از روزگار ساسانیان است. شگفت است که افزون بر ماندگاری و ارزش تاریخی این سازه، اهمیت آن در این است که سرریز و بیرونشد آب تالاب شیمبار به وسیلهی این پُل انجام میگیرد. همین سازه سبب شده است که سیلابها و بارانهای سیلآسا، نتواند زمین پیرامون آن از میان ببرد و زمین را شستشو کند. به سخن دیگر، پُل نگین «کنترلکنندهی» حجم آب تالاب است. این نکته نشان گویایی از هوشمندی و خِرد سازندگان پُل در روزگار باستانی ایران است.
یک اثر تاریخی دیگر شیمبار، نقشبرجستههایی به درازای هشت متر در جایی به نام «تنگ بتا» است. این نقشهای 2200 ساله، در بلندیهای کوه دلا جای دارد و بازمانده از روزگار فرمانروایی ایلیمایی ها، همزمان با شاهنشاهی اشکانیان است. جامهی نقشبرجستهها و نقش آتشدانها در کنار آنها، از ویژگیهای این اثر تاریخی است. 9 نقشبرجسته از انسانهایی تنومند در کنار 3 نقش از انسانهایی با پیکرهای کوچکتر در این اثر کهن نمایان هستند. باید ساعتها در راهی سختگذر و پُرشیب گام برداشت تا به این اثر تاریخی رسید.
سنگ گورهای بسیار کهنی نیز در دشت شیمبار دیده میشوند که بهجا مانده از روزگار مادها تا ساسانیان است. این سنگها، گور (:قبر) نیستند؛ بلکه چیزی مانند استودان (استخواندان) بودهاند که بازماندهی پیکر درگذشتگانی که به دخمهها سپرده میشدند، در آن جا نگهداری میشد. آنهایی که شیمبار را دیدهاند به این سنگها که بومیها به آن «بَرد» میگویند نیز برخورده اند.
کوچندگان عشایری، نمایی زنده از زیبایی شیمبار
شیمبار زنده و پُرجُنبو جوش و سرشار از نشانههای زندگی و جریان پیوستهی کار و کوشش است. این دشت رویایی، گذرگاهی برای کوچندگان عشایر بختیاری است. مردان با جامههای ویژهی خود و زنان با جامههایی رنگین و زیبا، از دشت گذر میکنند و پابهپای چارپایان خود، راهنورد بلندیها و پستیهای دشت شیمبار میشوند. آنها دَمخور سختیهای طبیعت هستند و بههمان اندازه استوار و پابرجا شناخته میشوند. سیاهچادرهایی که آنها در گذر پُرهیاهوی خود برپا میکنند، از دلپذیریهای و تماشاییهای دشت شیمبار است. گلیم و جاجیم و قالیهای دستبافت آنها نیز نمونهای از هنر و ذوق عشایر کوچرو شناخته میشود. شیمبار بهراستی همانند پریچهری است که دل از نگرندگانش می بَرد و جلوههایی بیمانند از زیستبوم سرزمین مان ایران را نمایان میسازد.
نگاهبان زیست بوم ایرانمان باشیم!
*با بهرهجویی از: تارنماهای «آباداننیوز»؛ «اداره کل حفاظت محیط زیست استان خوزستان»؛ «تاریخ ما»؛ «صدا و سیمای مرکز چهارمحال و بختیاری»