پژوهشگر استورهشناس: مردمان اقلید فارس در شامگاه واپسین روز بهمنماه، آماده پخت گونهای از هلیم یا هریسه میگردند، این پختنی سپند «مقدس»، خوراکی آیینی و آمیختهای از دانههای خرد شده گندم با سرکو «هاون سنگین» و رشتههای گوشت گاو یا گوسپند نثار «قربانی» است که آن را در دیگهای سفالین دستهدار بر روی تژگاه آتشین و به آرامی میپزند.
دکتر سجاد شکری در گفتوگو با خبرنگار امرداد افزود: پخت هلیم از شب هنگام تا بامداد نخستین روز اسفندماه با گردانش مادر یا زنان در خانه به طول میانجامد.
وی بیان کرد: حکیم فردوسی در شاهنامه چنین اشاره مینماید که: «چو شد کشته دیگی هریسه بپخت برید آتش از هیزم نیمسخت».
شکری با بیان اینکه فرآیند پخت هلیم سپند با آیینهای ویژهای همراه بوده است، ادامه داد: فراهم آوردن پوشینههای پاکیزه، پیروی از رویکرد نیاکان و شست و شوی تن، نجوای نیایشهایی استورهای از سوی مادر برای دور ماندن از پلیدی و پلشتی و ناخوشایندی و رهایی سرزمین از بند دیو چپاولگر خشکسالی «اپوش» و گریز از دیو تنبلی و خواب آلودگی «بوشیاس» و پویشی نمادین برای نبرد با کماریکان اهریمنی و بد اندیش و همچنین آرزوی جاودانگی و تندرستی خانمان از جمله این سنتهاست.
استاد دانشگاه فرهنگیان شیراز با اشاره به اینکه از روزگاران دور در فرآیند پخت هلیم، گوسپند برگزیده رمه را چندین شبانه روز از آب و کاهدانهی پاکیزه برخوردار مینمودند، افزود: از این هلیم، افزون بر خانواده، باید بهرهای به همسایگان در چهارچوب آیین کاسمسا «کاسهی همسایه» داده شود.
شکری گفت: دو انگاره بنیادین پیرامون خوراک هلیم یا هریسه در کهنترین پنداره های آن وجود دارد، ابتدا «خوراک از راه شکار ورزی» و بعد هم «خوراک از راه گردآوری دانههای گیاهی».
این استورهشناس ادامه داد: رویارویی با پخت آیینی هلیم، خود نشانهای از کوچ، شکارگری، زبردستی، هوشمندی و همزمان کاشت گیاهان و گندمینهها و بازتاب «جنبوجوش» در زندگی ایرانیان به همراهی گسترش کنکاش در دامنه خوردنی های گروه های پیشا تاریخی است.
وی بیان کرد: شاید بتوان مهمترین ویژگی این خوراک را، جهش پیش رونده رفتار گروهی و زیستی در تبار پیشین انسان برپایه نقش بی تکرار زنان در سرپرستی گروهها و گردانندگی روش خوراکدهی بر پایه همکاری و بهرهبری دانست.
شکری با بیان اینکه پخت هلیم در پگاه هرمزد روز اسفند «نخستین روز ماه در گاهشماری ایرانی» نشانهای از رخ نمون باور ژرف به قدرت کهن الگوی زنانهی «بزرگ مادر آغازین» و پیوند بشر پیشا تاریخ با نهاد مادینه هستی است، افزود: گذار از روزگار غارنشینی و شکارورزی و آغاز زندگی کشاورزی و برزیگری دهگانی، هنگامهی مادر شاهی و آوردگاه پیدایی قدرت بار آوری و آفرینندگی زن در سرزمین ایران است.
وی ادامه داد: با پژوهش در گاهشماری و جشنها و آیینهای کهن ایرانی پی میبریم که پخت هلیم در نزد مردمان اقلید، در بامداد هرمزد روز و آغاز ماه اسفند، گویای جایگاه بلند زاد روز امشاسپند اسپندگان در روند سگالش کیهان و سرنوشت آدمی در چهار چوب یکتاپرستی است.
این پژوهشگر استوره گفت: «سپنته آرمئیتی» یکی از ایزد بانوان و امشاسپندان و کیش کهن مزدیسنا است که در زبان اوستایی، سپنته آرمیتی یا سپنت ارمیتی یا سپند آرامئیتی و در زبان پهلوی «سپندارمذ» یا سپندارمت خوانده میشود.
شکری افزود: این ایزدبانو نمادی از شیدایی راستین، نمود مهر آفرینی، فروتنی و پاسداشت ارزش بانوان است که در هنگامهی بامداد اسفندماه، به خواست اورمزد، آن «اوخشیدار» دانا، پای بر گستره گیتی می گذارد.
چه معتقد است: جشن آیینی اسپندگان، خاستگاه باور به پاکی ورجاوندان، خواهندگی باروری و زایندگی و هستی بخشی شگفتانگیز زن و مادر در سپهر اندیشهی آغازین پیشینیان ماست.
این استاد دانشگاه معتقد است: جشن اسپندگان پیشوازی برای نوروز است. شکری ادامه داد: در زبان پارسی میانه واژه «نوک روچ» یا نوگ روز، نخستین روز فروردین و پیشانی سال نو است که پس از اسپند ماه میآید.
وی گفت: با نگاهی به استورهشناسی در مییابیم که ایرانیان گوشخواری را نماد مرگ میشناختند و خوردنیهای گیاهی را خوشایندترین گونه ی خوراک میدانستند.
شکری با اشاره به اینکه نخستین آدمیان و جفت ایرانی، «مشی و مشیانه» بنیانی از گیاه «ریباس»دارند، ادامه داد: در ایران دیرین، کشاورزی و برزیگری را پشتوانهی زندگی دانسته و ساختاری اهورایی دارد.
این پژوهشگر ادامه داد: سامان کوهستانی و خوش هوای اقلید در روزگاران پیش از اسلام جایگاه زندگی شاهزادگان و انبوه زرتشتیان «گبر نشین» و خاستگاه برگزاری آیینها و گردهماییهای فرمانروایی ساسانی و هخامنشی بوده است.
وی افزود: آثاری تاریخی همچون حوضچه دختر گبر، کوشک زر، دشت رازآمیز آسپاس و بیشمار چشمههای چشمنواز زاینده و موارد گوناگون دیگر، گواه بر این سخن است.
شکری معتقد است: زادروز خجستهی امشاسپند سپندارمز، فرشتهی جاودان و باز نمون پارسایی سپند و نمادی از فرخندگی زایش و سرسبزی است.
وی بیان کرد: «اسپندگان»، ایزدبانوی نگهبان زمین و اوست که آراسته به زیبندهترین گوهرهای رنگین است.زمین سیمای این جهانی اوست.
شکری ادامه داد: ابوریحان بیرونی در کتاب «آثار الباقیه» آورده است که: « ایرانیان باستان روز پنجم اسفند را روز بزرگداشت زن و زمین میدانستند».
وی افزود: بر پایه دگرگونی گاهشماری ایران در زمان حکیم عمر خیام این جشن در روز بیست و نهم بهمن برگزار میشد.
شکری گفت: پخت هلیم در اقلید نشانهای از پایبندی سنتی و آیینی به نگاهداشت جشنها در گاهشماری کهن ایران و شناخت ژرف و پیوستهای از دگرگونی نقش زن به عنوان نیروی برتر مادینه و پایگاهی سودمند و پاک در کیهان به شمار میآید.
وی ادامه داد: پخت این خوراک سپند در پگاه نخستین روز اسفندماه از سوی مردمان اقلید، نشانهای از باوری دیرینه به آفرینش ایزدبانوان نیکروش و امشاسپندان بالا برز در کنار پندارهها و اندر یافتهای ژرف برخاسته از پیچیدگی ساختارهای آیینی در زندگی ایرانیان است.
این پژوهشگر استورهشناس معتقد است: ایزدبانوان سترگی چون اردوی سوره آناهیتاو، «ارد اشی» خروهمند، «رشن»، «چیستا»، «دینو» و امشاسپندان مادینه سپندار آرمئیتی، «هئوروتات» و «امرتات»، گواهان پژواک آوای جاودانهی زن در گوش اندیشهی مردمان ایران به شمار میآیند.
شکری افزود: در پایان باید چنین گفت که پخت خوراکهای سپند «هلیم بامداد اسفندماه در اقلید» گویای آمیختگی نگاه آیینی، پایبندی به گاهشماری پیکرکها و آفرینههای آسمانی و افزون بر این، جلوهی پویای زن و مادر و باور دیرپای به فرتاش نیرویی جاودان و قدرتمند است و در پیرامون آن میتوان بنیانهای پیوندی ناگسستنی را دید که در پیچ و تاب گذر از پیشا تاریخ به گاهان تاریخی، نهانگاه شگرف، ژرف و ارزشمند خویش را زنده نگه داشتهاند و بیگمان این بخش گسترده از گنجینهی فرهنگ، بیش از این نیازمند پژوهیدن و گفتمان مردم شناسانه است.
گفتوگو از: سیدمهدی مرتضوی.
3 پاسخ
گزارش جالبی بود
اقلید بهشت است، پر از مهر و صفاست.
بسیار بسیار عالی و قابل تقدیر