نشست نقد و بررسی کتاب «اسفندیارنامه» با سخنرانی مهری باقری، فرنشین(:رییس) بنیاد پژوهشهای شهریار، ابوالقاسم اسماعیلپور، هموند(:عضو) هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، مجتبی منشیزاده، هموند هیاتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی و علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی موسسه شهر کتاب، سهشنبه 26 امردادماه 1395 خورشیدی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
نثر اسفندیارنامه ساده و دلنشین است
اسماعیلپور در این نشست گفت: «کتاب “اسفندیارنامه” به من و بسیاری از پژوهشگران میآموزد که نگاه تخصصی به درونمایه(:موضوع) داشته باشیم. درباره رستم و اسفندیار کتابهای بسیاری نوشته شده است و بیشتر این کتابها، خلاصه داستان رستم و اسفندیار را با یک مقدمه 20 تا 30 صفحهای در بر دارد و در ادامه به چم(:معنی) واژه پرداخته شده است.»
او افزود: «باید مانند مولف “اسفندیارنامه” به یک شخصیت بهگونهی تخصصی پرداخت. در این اثر، باز کردن اسفندیار از زمان اوستایی، بر پایهی نوشتههای پهلوی ساسانی و تاریخهای دوره اسلامی دنبال شده است. بنابراین به گمان من بعد از «سوگ سیاوش» اثر شاهرخ مسکوب، میتوان گفت این کتاب دومین تکنگاری درباره یکی از شخصیتهای مهم و کلیدی شاهنامه به شمار میآید.»
این استورهشناس در ادامه گفت: «جامعیت کتاب “اسفندیارنامه” در این است که با نگاه تخصصی به یک شخصیت در دورههای گوناگون پرداخته است. ویژگی دیگر کتاب، نثر جذاب، ساده و دلنشینی است که خواننده را به خواندن کتاب تا پایان آن دوستدار میکند. کتاب از مسایل ساده آغاز و به مسایل ریشهشناختی، تخصصی و عمیق به پایان میرسد . فصلبندی اثر بسیار مناسب است و از اسفندیار، رویینتنی آن، داستانهای زیادی که درباره اسفندیار وجود دارد و دیگر نوشتهها را در برمیگیرد.
بررسی شخصیتهای شاهنامه در تاریخ طبری و آثار سهروردی
اسماعیلپور بیان کرد: «کتاب باقری، افقهای دیگری از شخصیت اسفندیار را به خواننده ارایه میکند که پیش از این با آن آشنا نبودیم. دیدگاه مولف در همه جای کتاب قابل لمس است. مولفان دیگری که درباره اسفندیار تالیفی انجام دادند، بیخبر از این بودند که درباره این شخصیت در متنهای تاریخی پس از اسلام تحقیق کنند؛ در حالی که تصویری که محققان کهن ما از شخصیتهای شاهنامه ترسیم میکنند در تاریخ طبری و برخی آثار فلسفی سهروردی دیده میشود.
دکتر صدیقیان اثری در شاهنامهشناسی با عنوان «فرهنگ حماسی اساطیری ایران» تالیف کرده است که تمام شخصیتهای شاهنامه مانند فریدون، سیاوش و … را در تمام متنهای فارسی و عربی بعد از اسلام را فهرست کرده است.
وی افزود: «برخی محققان و پژوهشگران شخصیتهای استورهای را تنها در متنهای پهلوی و اوستایی میبینند، در حالی که متنهای کهن تاریخی اسلامی ما دربرگیرندهی متنهایی در بخش استورهشناسی و شاهنامهشناسی است. از طرفی ما در استورهشناسی به تحول اساطیر قایل هستیم و معتقدیم استوره ثابت نیست؛ اسطوره مانند نوزادی است که بزرگ میشود و پس از دوران پیری از میان میرود. برخی استورهها در برخی مرحلهةای تاریخی فراموش میشوند.
مخالف مرگ استورهها هستم
منشیزاده در بخش دیگری از این نشست گفت: «وقتی کتاب را بررسی میکردم اگاه شدم که برخی فصلهای پایانی آن لاغر است که به نظرم میتوان این فصلها را گسترش داد و یا در بخشهای دیگر آنها را در هم آمیخت.
وی افزود: «اصطلاحات و واژگانی که مولف به کار برده، بسیار زیبا است اما با چند واژه مانند “جستیک”، “استراتژیک”، “ژرفساخت” چندان خوشایند نیست. در این حال نمیدانم چرا کلمه سپاسگزاری را «سپاسگذاری» نوشتهاند. آیا عمد خاصی از این نوع نوشتن دارند یا خیر؟ گرچه برای من هر دو صورت درست است زیرا دکتر معین نیز همین گونه کلمه سپاسگذاری را نوشته است.»
این زبانشناس بیان کرد: «برخلاف دکتر اسماعیلپور، بنده اعتقاد ندارم که استورهها از بین میروند، اما فکر میکنم شکل آنها دگرگون میشود و به شکلهای دیگری نمود پیدا میکنند و همواره بخشی از خودشان را به ما نشان میدهند.»
منشیزاده با اشاره به داستان رستم و اسفندیار گفت: «به راستی در زیر لایههایی که فردوسی در شاهنامه تنیده، دو قطب را میبینیم. یک جامعه پایینمدار که هم یادآور جامعه ساسانی و حمله اعراب بعد از آن است و در قطب دیگر رستم است که اهل دین و آیین خاصی نیست. وی در واقع فرد آزادهای است که به غیر از سربلندی مردم و ایران چیزی نمیخواهد و چون مردم به او اعتماد دارند، حاضر نیست به راحتی اسیر اسفندیار شود و همواره میگوید: اگر اسیر تو شوم به مردم چه بگویم؟ و برای خود ناراحت نیست. جالب اینکه وقتی دو قطب به هم نزدیک میشوند سرنوشت آنها در هم میپیچد.
پاسخ به پرسشها؛ انگیزه نوشتن اسفندیارنامه بود
باقری نیز در این نشست گفت: بخش مهمی از فرهنگ امروز با پیشینه فرهنگی ما ارتباط دارد. وقتی به ماههای سال نگاه میکنیم میبینیم یکی از این ماهها اسفند است. همچنین در فرهنگ عامه، اسفند بسیار شناخته شده و دارای اهمیت است.
وی ادامه داد: گاهی برخی دانشجویان از من میپرسیدند آیا ماه اسفند با آن اسپندی که ما برای دفع بلا استفاده میکنیم یکی است و با هم ارتباطی دارند؟ و پرسشهایی از این نوع که دانشجویان زبان و فرهنگ عمومی، زبانشناسی تخصصی و به ویژه رشته تاریخ مطرح میکردند. یافتن پاسخ برای برخی پرسشها زمان میبرد و به ناچار بر آن شدم که پاسخ این پرسشها را مکتوب کنم.
هفتخوان رستم آشناتر از هفتخوان اسفندیار
محمدخانی نیز گفت: اسفندیار یکی از شخصیتهایی است که در شاهنامه بسیار درباره آن گفتوگو شده و به معنی آفریده پاک و مقدس است. اسفندیار در داستانهای ملی ما به عنوان پسر گشتاسب و رویینتن مطرح بوده است و در اوستا به عنوان کهنترین منبع نامش آورده شده است.
وی افزود: در شاهنامه چند داستان مهم داریم که یکی از آن هفتخوان اسفندیار است که در کتاب «اسفندیارنامه» نیز به آن پرداخته شده و از داستانهای معروف ادبیات کهن فارسی است اگرچه هفتخوان رستم در اذهان ما بیشتر آشناست و شاید کمتر نام هفتخوان اسفندیار را شنیده باشیم.
معاون فرهنگی موسسه شهر کتاب ادامه داد: داستان رستم و اسفندیار از داستانهای مهم شاهنامه است که برخی آنرا شاهداستان شاهنامه نامیدند و نقطه اوج حماسه را در این داستان میدانند و برخی آن را ایرانیترین داستان شاهنامه برمیشمرند. دکتر اسلامی ندوشن نام آن را داستانِ داستانها نهاده است.
محمدخانی با اشاره به برخی از شاعران اظهار کرد: به اسفندیار در شعر بسیاری از شاعران بزرگ از جمله رودکی، عنصری، فرخی سیستانی، سعدی، نظامی، خاقانی، امیرمعزی، سنائی پرداخته شده است. مولف در کتاب «اسفندیارنامه» آنچه باید درباره این شخصیت بدانید در مدخلهای مهم ارائه میکند. باقری در اثر خود به اسفندیار در متون تاریخی، داستانی و متون پهلوی اشاره کرده است. خاندان و بستگانش را شرح داده و به بررسی پیوند اسفندیار و داریوش نیز پرداخته است.
عکس از آناهید خزیر است.
6744