لوگو امرداد
کتاب «واقعه ناتمام» نقد و بررسی شد؛

پیوندی عمیق میان تاریخ و میراث فرهنگی ایران

کتاب «واقعه ناتمام» نوشته «فاطمه علی‌اصغر» در «شب‌های بخارا» نقد و بررسی شد. این کتاب با حضور «علی‌‌اکبر قاضی‌زاده» پژوهشگر، مترجم و مدرس ارتباطات، «شهرام یوسفی‌فر» استاد تاریخ دانشگاه تهران، «فرزانه ابراهیم‌زاده» پژوهشگر تاریخ، «علی دهباشی» سردبیر مجله بخارا و نویسنده در باغ‌موزه نگارستان برگزار شد. «واقعه ناتمام» روایتی است از آخرین سال‌های حضور ۱۷۰ساله اسماعیلیان در قلعه الموت که نویسنده با نگاهی تاریخی و به‌کارگیری نتایج کاوش‌های باستان‌شناسی، چگونگی تسخیر قلعه الموت در زمان هلاکوخان را تصویر کرده است.

علی دهباشی، سردبیر مجله بخارا و میزبان این نشست، درباره نویسنده کتاب گفت: «خانم فاطمه علی‌اصغر بیش از دو دهه است که روزنامه‌نگاری می‌کند و سال‌های متمادی به‌خصوص در حوزه میراث فرهنگی کار کرده و از خوش‌نام‌ترین روزنامه‌نگاران این عرصه لغزنده و پر از لغزش به‌شمار می‌رود.»

دهباشی افزود: «ما با کتاب کاملاً متفاوتی روبه‌رو هستیم و البته من با عنوانی که به آن داده‌اند، یعنی ناداستان، خیلی موافق نیستم؛ چراکه این کتاب ناداستان نیست و بلکه یک ژانر ادبی است که در زبان‌های دیگر بیشتر کار و شناخته شده است و در زبان ما هم نمونه‌های آن را در متون دهه ۲۰ و به‌خصوص ۳۰ (۱۳۳۰-۱۳۲۰) در کارهای آقای زین‌العابدین معتمد و مرحوم لطف‌الله ترقی پدر گلی ترقی می‌دیدیم.»

وقتی زنان الموت را روایت می‌کنند

فاطمه علی‌اصغر، روزنامه‌نگار و نویسنده کتاب «واقعه ناتمام» درباره چرایی وارد شدن به حوزه تاریخ و علت انتخاب اسماعیلیان و قلعه الموت به‌عنوان موضوع کتاب گفت: «من طی دو دهه روزنامه‌‌نگاری در حوزه میراث فرهنگی که قبل‌ترها برای مردم خیلی ناشناخته و عجیب بود، به این نتیجه رسیدم که باید پیوند‌های عمیق‌تری بین تاریخ و میراث فرهنگی برقرار کرد و روایتگری را بهترین راه ایجاد این پیوند دیدم. همچنین، نکته دیگر این بود که چرا خارجی‌‌ها بیشتر از ما به قصه حسن صباح و قلعه الموت پرداخته‌اند و جای نگاهی که از طرف ما به داستان اسماعیلیان باشد، در تاریخ تقریباً خالی است.»

علی‌اصغر همچنین از دلیل دیگر انتخاب داستان قلعه الموت و فداییان اسماعیلیه گفت: «رد پای پررنگ زنان در بازخوانی قصه الموت و ساکنانش نکته دیگری بود که مرا واداشت به انتخاب این موضوع مطمئن شوم. خانم فریا استارک در قرن بیستم از انگلیس به این منطقه آمد و بعد از انجام تحقیقات، سفرنامه‌ای از الموت نوشت. بعد از آن خانم ژیلا کریمی روی قلعه کار کردند  و بعد از آن خانم چوبک الان حدود بیست سال است که در قلعه مشغول کاوش‌های باستان‌شناسی است. احساس می‌‌کردم که گویا این‌بار در عصر جدید، زنان باید یک بازخوانی جدیدی از الموت و واقعه حسن صباح داشته باشند.»

نویسنده در بخش دیگر صحبت‌هایش شیوه‌های جمع‌آوری اطلاعاتش برای نگارش کتاب را بیان کرد: «پرداختن به این موضوع کار بسیار دشواری بود. بحث پراکندگی منابع از مهمترین چالش‌ها بود که دسترسی حداقلی به آنها وجود داشت و هم اینکه بسیاری از منابع به‌ زبان انگلیسی هستند و باید دانه‌به‌دانه جمع می‌شد. آقای فرهاد دفتری تحقیقات بسیار مفصلی کرده‌ بودند که این به‌نوبه خودش خیلی اتفاق خوبی بود، اما دسترسی به منابع اصلی اسماعیلیان همچنان خیلی سخت است. مثلاً ما سه تصویر داریم که در جامع‌التواریخ و کتاب رشید‌الدین فضل‌الله روی آن کار شده و این منابع حتی داخل ایران نیستند که ما بتوانیم با نگاه متفاوتی به قضیه نگاه کنیم و جزئیات را در بیاوریم.»

او افزود: «به‌واسطه میدانی بودن تحقیقات مورد نیاز من، نزدیک به سه هفته با مساعدت‌هایی که خانم چوبک فراهم کردند، در پایگاه الموت ماندم و از آخرین داده‌های باستان‌شناسی استفاده کردم و همچنین صحبت با مردم محلی یکی دیگر از کارهایی بود که برای ایجاد پیوند بین منابع تاریخی و آنچه امروز در روایت‌های محلی داریم، باید انجام می‌دادم.»

جای خالی لیستی از قربانیان حشاشین

علی‌اکبر قاضی‌زاده، روزنامه‌نگار پیشکسوت و مدرس علوم ارتباطات و روزنامه‌‌نگاری در دانشگاه‌، «واقعه ناتمام» را به‌لحاظ ادبی تحسین کرد و گفت: «در ابتدا بگویم که نگارش چنین کتابی با این رویکرد و تحقیقات میدانی کار بسیار دشواری است. من در این کتاب حتی یک مورد لغزش املایی و انشایی ندیدم که این هم هنر نویسنده و هم کیفیت کار انتشارات را نشان می‌دهد.»

او در بخش دیگر صحبت‌هایش موضوع کمبود منابع درباره حسن صباح، تاریخ اسماعیلیان و قلعه الموت را رد کرد و افزود: «اتفاقاً در این مورد تحقیقات بسیاری صورت گرفته، اما به‌نظر من به‌صورت جزیره‌ای بوده و مانند تیم‌های دومیدانی چوب را به بعدی و بعدی نرسانده‌ایم و فقط کار خودمان را کرده‌ایم. غربی‌ها در این زمینه بیشتر از ما کار کرده‌اند.»

قاضی‌زاده همچنین به‌ جای خالی لیستی از قربانیان حشاشین یا همان اسماعیلیان اشاره کرد که فاطمه علی‌اصغر نویسنده کتاب، پراکندگی نام‌‌ مقتولین در منابع و آدرس دقیق نداشتن این اسامی را علت کار نشدن این لیست عنوان کرد و افزود: «در این کتاب من به دلیل شیوه‌ نگارشی که انتخاب کردم فقط نیاز بود از چهره‌های مشهوری که ترور شدند، نام ببرم و افرادی که مستندات قوی برایشان موجود بود.»

ناداستانی برای تاریخ

فرزانه ابراهیم‌زاده، روزنامه‌نگار و پژوهشگر تاریخ در بخش دیگر این نشست درباره اطلاق واژه «ناداستان» به این کتاب که دهباشی به آن نقد وارد کرده بود، گفت: «این کلمه فکر می‌کنم ترجمه کلمه Non-fiction است که فیکشن را در مقابل نان‌فیکشن یعنی داستان را در برابر ناداستان قرار دادند و به فارسی ترجمه کردند که من فکر می‌کنم خود کلمه نان‌فیکشن به‌اندازه کافی تعریف این کلمه است.»

او افزود: «من هم مثل آقای دهباشی معتقدم که این نوع تاریخ‌نگاری در تاریخ ما سابقه داشته است. این نوع نگاه یا جستارنویسی در موضوعات مختلف که من می‌‌خواهم در کنار اسامی که آقای دهباشی گفتند، از شاهرخ مسکوب به‌عنوان بهترین کسی که در این سال‌ها بین تاریخ و روایت یک رابطه بسیار خوبی ایجاد کرد، یاد کنم. کار خانم علی‌اصغر از این جنبه اهمیت بالایی دارد که با روایتی متفاوت باعث می‌شود مخاطب تاریخ را بهتر بشناسد.»

ابراهیم‌زاده همچنین درباره نوع روایت نویسنده بیان کرد: «شما هنگامی که کتاب واقعه ناتمام را می‌خوانید، می‌بینید که چقدر درست تمام این حوادث در کنار همدیگر قرار گرفته است، یک جایی به دل تاریخ رفته و یک بخشی از تاریخ را گفته، بعد برگشته به دوره امروز. حالا روایت امروز را گفته و بعد آمده در کنارش مشکلاتی را که بر سر راه این کاوش‌ها بوده بیان کرده است. من این را نه از نگاه یک روزنامه‌نگار یا کسی که تاریخ خوانده، بلکه از نگاه کسی که مخاطب کتاب است، می‌گویم.»

پیام سیاسی حشاشین

شهرام یوسفی‌فر، استاد تاریخ دانشگاه تهران، هم سخنران دیگر این نشست بود که موضوع کتاب را حساس و مناقشه‌برانگیز خواند و گفت: «مسئله اسماعیلیان به‌دلیل ابهاماتی که دارد مناقشه‌برانگیز و البته زنده است و اخیراً هم یک سریالی به زبان عربی در مصر ساخته شده است به‌نام حشاشین با یک پیام سیاسی آشکار به جهان اهل سنت. حکایت آن سریال جداست. اما خانم علی‌اصغر از تمام کسانی که در کشور درباره وقایع تاریخی می‌نویسند، یک گام جلوتر گذاشته و به گذشته‌های نسبتاً دور رفته است.»

روش‌هایی که نویسنده کتاب به‌ کار برده قابل‌تحسین است؛ با باستان‌شناسان صحبت کرده، مکان‌ها را دیده و با مردم حرف زده و این باعث شده دریافت‌های جالبی داشته باشد که اتفاقاً این دریافت‌ها در روایت هم به‌خوبی گنجانده شده است

یوسفی‌فر افزود: «نوشتن از دوره معاصر ساده است؛ چراکه به‌هرحال انواع اسناد و مدارک و عکس‌ها وجود دارد و هرچه به گذشته می‌رویم، دشوار می‌شود. روش‌هایی که نویسنده کتاب به‌ کار برده قابل‌تحسین است؛ با باستان‌شناسان صحبت کرده، مکان‌ها را دیده و با مردم حرف زده و این باعث شده دریافت‌های جالبی داشته باشد که اتفاقاً این دریافت‌ها در روایت هم به‌خوبی گنجانده شده است.»

استاد تاریخ دانشگاه تهران روایت روزنامه‌نگارانه و متفاوت کتاب را تحسین کرد و آن را در ارتباط‌گیری مردم عادی با داستان‌های تاریخی مؤثر دانست: «روزنامه‌نگاری که وارد تاریخ می‌شود، باید دانش تاریخی مناسبی داشته باشد و تاریخ‌نگاری هم که وقایع را ثبت می‌کند، باید راوی خوبی باشد. دانش تاریخی برخلاف تصور عموم بسیار خشک است و درنتیجه کسانی مثل خانم علی‌اصغر لازم است که باشند و بحث‌های تاریخی را به قول خودشان ساده‌سازی بکنند و نزد عموم ترویج بدهند و سواد تاریخی مردم را از یک واقعه رشد بدهند.»

قصه حسن صباح و قلعه الموت

«واقعه ناتمام» ناداستانی نوشته فاطمه علی اصغر است. در سال‌های اخیر ناداستان‌هایی با موضوعات مختلف منتشر شده است که با اقبال خوانندگان روبه‌رو شده است. این ناداستان دست روی موضوعی گذاشته است که کتاب‌ها و فیلم‌هایی درباره آن وجود دارد و همواره آمیخته با افسانه بوده است، یعنی ماجرای حسن صباح و قلعه الموت.

«واقعه ناتمام» خودش را محدود به دوره کوتاهی نکرده است و به‌گونه‌ای نوشته و پرداخت شده است که دوره‌ای طولانی را دربرمی‌گیرد، کتاب روایتگر تاریخ دوره میانی ایران است. در پاییز سال ۴۸۳ ه.ق حسن صباح به قزوین و قلعه الموت می‌رود تا علیه ظلم و جور سلجوقیان و عباسیان مبارزه کند.

قصه حسن صباح و قلعه الموت از همین‌جا آغاز می‌شود؛ با کندن کوه و ساختن انبارهایی برای نگهداری غذا، به‌گونه‌ای که غذا در آن‌ها فاسد نمی‌شود و ایجاد یک سیستم آبیاری برای مزارع اطراف الموت. این ترفندها باعث می‌شد که الموت در برابر محاصره طولانی مدت مقاوم و تسخیرناپذیر باشد.

فاطمه علی‌اصغر، روایتش را از آخرین جانشین حسن صباح در الموت آغاز می‌کند، از پایان حکومت ۱۷۰ ساله اسماعیلیان. در این سال‌های طولانی حکومت سلجوقیان تمام می‌شود و خوارزمشاهیان سربرمی‌آورند. خوارزمشاهیان نیز نمی‌توانند قدمی برای نجات مردم ایران از ظلم و جور بردارند و در همین زمان چنگیزخان مغول ظهور می‌کند و می‌دانیم که مغول چه بر سر ایران آورد. نویسنده در کتابش ظهور و سقوط اسماعلیلیان را از دوران شکوه آن تا ویرانی قلعه الموت به دست هلاکوخان مغول روایت می‌کند.

نویسنده در «واقعه ناتمام» کوشیده تا ارتباطی میان دوره‌های مختلف تاریخی ایران برقرار کند و در این راه مطالعات و تحقیقات زیادی انجام داده است. برخی از این پژوهش‌ها برای اولین بار و از منظری تازه انجام شده است، از جمله روایت ماجراهای قلعه الموت براساس داده‌های باستان‌شناسی و همچنین گفتگو با اهالی گازرخان که نسل اندر نسل برای قرن‌ها در این منطقه زیسته‌اند. قلعه الموت در شمال شرقی روستای گازرخان قرار دارد. این گفتگوها جدا از گفتگوهای متعددی است که نویسنده با پژوهشگرانی انجام داده که این دوره را به خوبی می‌شناسند.

فاطمه علی‌اصغر سعی کرده است این وقایع تاریخی را از منظرها گوناگون بررسی کند و دچار جزم‌اندیشی نشود و شخصیت‌ها را سیاه و سفید نبیند. روایت به‌گونه‌ای است که گاهی با شخصیت‌ها همدل می‌شویم و گاهی دچار نفرت از آن‌ها. این شاید روایتی نزدیک به واقعیت از حشاشین و حسن صباح و خداوندگاران الموت باشد.

حسن صباح و وقایع مربوط به قلعه الموت و حکومت اسماعیلیان همواره برای ایرانی‌ها و به‌خصوص علاقمندان به تاریخ ایران جذاب بوده است. «واقعه ناتمام» تازه‌ترین کتاب در این باره است، نویسنده روایتی محققانه و تاریخی و به دور از افسانه‌پردازی از این دوره تاریخی به دست داده که بسیار خواندنی است.

1 54 3 47 4 45 5 43 6 35 7 38

فرتور رسیده است.
6744

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-10-27