نمونههای عینی تمدن معنویت و نمونههای عینی ضدتمدن معنویت، را بهراحتی میتوان در هر کشوری، اعم از توسعه یافته و یا در حال توسعه، مورد مشاهده و بررسی قرار داد. مراکز خیریه تاسیس شده توسط دولتمردان، شرکتهای بزرگ و کوچک، انجمنهای خیریه و یا خیراندیشان، در کشورهای خودشان و یا کشورهای جهان سوم و یا آفریقایی را بهراحتی میتوان رصد نموده و مورد ارزیابی قرار داده، که این موارد را نمونههای عینی در جهت دستیابی به تمدن معنویت میتوان قلمداد نمود. و در نقطه مقابل نمونههای عینی ضد تمدن معنویت و رفاه بشریت که از نظر ماهوی موانعی در راه رسیدن به تمدن معنویت بوده و مواردش را کموبیش در هر کشوری میتوان از نظر گذرانده و مورد تجزیه و تحلیل قرار داده، و راهکارهایی برای توقف این نوع فعالیتها پیشنهاد نمود، که خود باعث جلوگیری از اتلاف انرژی و منابع گوناگون مورد استفاده بشریت بوده و بدین گونه میتوان به توسعه پایدار و آیندهای مطمینتر یاری رساند. آیا یک نمایشگاه ماشینهای لاکچری که قیمت هر یک بالغ بر چند میلیارد تومان است، در کشورمان و یا موارد مشابه در سایر کشورها، مظهری از نمونههای عینی ضدتمدن معنویت است؟ هرگز. مطابق فرضیات، نظریات و مباحث مطرح شده تاکنون، هفت دهک اقتصادی بالای جامعه در دوران پساتمدن معنویت، همواره در رقابت سالم و منطقی با یکدیگر بوده و هیچ تضادی در استفاده صاحبان کارخانجاتی با ارزش چندصد میلیارد تومانی و یا چند هزار میلیارد تومانی، از خودروهای چند میلیارد تومانی، با تمدن معنویت وجود ندارد، و این در حالیست که سه دهک پایین جامعه تامین شده باشند. هرم قدرتهای ارزش محور که ترکیب درستی از مادیات و معنویات در آن رعایت شده باشد، تضادی با بقیه مفاهیم تمدن معنویت نخواهد داشت، و قرار نیست فقر و کاستیهای در جهان به تساوی بین همه آحاد جامعه توزیع شود، و یا بالعکس ثروت همه ثروتمندان بین همه توزیع شود. وجود سیستمهای درست و ارزش محور که در نتیجه هرمهای قدرت را ایجاد مینماید، بخشی از تمدن معنویت میباشد. کارخانجات و شرکتهای بسیار بزرگ چندصد میلیارد تومانی و یا چند هزار میلیارد تومانی، و اشتغال چندهزار نفری در این کارخانجات لازمه متمدن بودن، پیشرفت و توسعه پایدار در هر کشوری است.
در حالیکه با بودجه حدود ۴،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ دلاری هر یک از ابرقدرتهایی چون چین، آمریکا، یا اتحادیه اروپا، تلاش در جهت اشتغالزایی، رفاه و توسعه پایدار در کشورشان دارند، و همچنین سرمایهگذاران داخلی و خارجی در هر کشوری که در این راستا و همچنین بالطبع منافع خودشان به منظور حفظ این قدرت در آینده که به نفع جامعه نیز است، شجاعانه و با ریسک بالا، گام برمیدارند، بایستی مورد حمایت و تحسین دولتمردان، آحاد جامعه و افکار عمومی قرار گیرند، شاهد بودهایم از دل این افراد، خیراندیشان بزرگی نیز پدیدار میگردند که بزرگترین سازمانهای خیریه درون مرزی و برون مرزی را پایهگذاری کرده و افراد نیازمند را بهرهمند میسازند، از جمله بیل گیتس. البته پر واضح است که سرمایهدار سودرسان و خیراندیشی که به فکر تامین زندگی نیازمندان کشور خود و یا مردم کشورهای جهان سوم و یا فقیر مانند کشورهای آفریقایی است، جایگاهی رفیعتر از هنرمند و یا اندیشمندی که جامعه را بسوی تعالی معنویت هدایت مینماید نداشته، و دنیای امپریالیستی که سرمایهداران در جایگاه بالایی قرار داشته باشند، در دوران پسا تمدن معنویت دیگر وجود نداشته، واین جمله همیشگی نیز که کمونیسم، دیگر از قبرش بر نخواهد خواست نباید از خاطرمان فراموش شود. از آنجاییکه همگان بر اکثر مسایل و مشکلات کم و بیش آگاهی داشته و نیاز به لیست کردن فهرست این موارد عینی نمیباشد و با مباحث مطرح شده هر یک از خوانندگان گرامی با معیارهای در دست قدرت تشخیص این مهم را دارند، جزییات بیشتری لازم به ذکر نیست. فساد و تمام ناهنجاریهای مرتبط با آن، و برای نمونه ۱۶۰،۰۰۰،۰۰۰ کودک کار در جهان که درصد بالایی از آنها کودکان خیابانی هستند، و یا ۱۲،۰۰۰،۰۰۰ زندانی در سراسر جهان که یک نفر هم از هر مقوله نیز زیاد است، نتایج فعالیت ضد ارزشی و یا ضد تمدن معنویتی است که در جهان در حال وقوع است.
تفسیر و برداشت اولیه، با توجه به آیندهنگاری صورت گرفته در کسبوکارهای گوناگون در تمدن معنویت و اینکه پیش از هر هدفی، افراد حرفهای به درآمدهای بیشتر و اهداف مادی نظر نداشته، بلکه برندسازی و توسعهی پایدار مدنظرشان است، و اینکه شغلهای کاذب که طبق برآوردی حدود ۲،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ شغل، یعنی معادل ۶۰٪ شغلهای جهان است، باید تبدیل به شغلهای پایدار شوند، مطلب زیر را از نظر میگذرانید.
۶- تعاریف جدید کسب و کار
تا بحال کمابیش توانستیم سناریویی که در پیش رو داریم را به تصویر بکشیم و جزییاتی اگرچه مختصر از روند کار بدست دهیم. در ظاهر نباید تغییر عمدهای در تعاریف کسب و کار رخ دهد. به تعبیر دیگر اگر این نوشتار نبود و این ایده را نگارنده به تصویر نمیکشید، اگر منابع و محدودیتهای جهان اینقدر نگران کننده نبود، اگر بشر هوشمندانهتر زندگی میکرد و چندین اگر دیگر که احتمالاً به واقعیت نمیپیوندند، اتفاق میافتاد، در آن صورت بدون این نوشتار، بشر پس از ۱۰ یا ۲۰ سال دیگر بهطور اتوماتیک وارد این تمدن میشد. ولی افسوس که به نظر نمیرسد چنین باشد و نیاز به جرقههایی از این قبیل در تمدن بشریت است، که نمونهاش در طول تاریخ بسیار زیاد بوده است و شاید این یکی از کوچکترینهایش باشد که فقط نقشاش تسریع بخشیدن به راه بهتر زیستن بشریت است. در آن صورت روندی که کسب و کار در حال طیکردن هستند بدون تغییری به کارآمد بودنش و به تعالی رسیدنش ادامه میدهد.
روند را همه دستاندرکاران بهراحتی حس میکنند. انتخاب بهینه و رونق جدی را مصرفکننده تعیین مینماید و هر گونه ظاهرسازی تصنعی و یا بازار گرمی کاذب در هیچ جای دنیا جایگاهی ندارد. آنقدر رقابتها جدی و بدون تعارف است که مسیر کسب و کار و حرف و علوم خود بخود مشخص میشود، و خیلی نمیشود مسیرش را تغییر داد. بهینهزیستن بشریت بطور اتوماتیک، نا کارآمدی، نا مرغوبیت، هزینه های بالا و در نظر نگرفتن منافع مادی و معنوی مشتری، بطور خودکار خدمات و کسب و کار نامناسب را از رده خارج مینماید. حال به این ترکیب پر شتاب و پیش رونده و بیتعارف، تغییر هدف را اضافه میکنیم. دیگر هدف سود بیشتر، درآمد و ثروت بالاتر نیست، بلکه برند سازی، آینده نگری، ماندگاری و تعالی کسب و کار میباشد که دیگر در آن منافع مادی شاید جایگاه بالایی نداشته باشد. و بهطور سیستماتیک اقتصاد ارزش محور را پاسخگو خواهد بود.
به عبارت دیگر اولین علمی که بنبست را در اقتصاد پول محور حس میکند همان اقتصاد و مروری بر ارزشهای واقعی کسب و کار است و خود بخود اقتصاد ارزش محور را برتر خواهد شمرد. و آنقدر این ارزشها خود را در محیط کسب و کار و تعاملاتی از این قبیل سریعتر نشان میدهد که دفاعیهای سنگین بر حذف پول در سطوح پایین اقتصاد را نوید میدهد. تمام مفاهیم اقتصادی کسب و کار بدون کوچکترین مشکلی به گردش خود ادامه داده و این چرخ عظیم اقتصادی با شگفتی تمام بدون پول که بهنظر میرسید موتور اصلی و انگیزه واقعی آن بوده به گردش خود حتی سریعتر از گذشته ادامه خواهد داد.
سازمانهایی که وظیفه پیشبرد بشریت را دارند، مانند سازمانهای دانش بنیان، موسسات آموزشی و فرهنگی، سازمانهایی که در رابطه با محیط زیست و یا منابع و معادن فعالیت دارند و هر آنچه با ارزشهای واقعی بیشتر ارتباط داشته و کمتر به دنبال ظاهرسازی و کارهای تصنعی بوده، بهطور حتم در اقتصاد ارزش محور جایگاه رفیعتر و مستحکمتری دارند و از دیرپایی بیشتری برخوردار خواهند بود. باز میتوان به این نکته اشاره کرد که از آنجاییکه این دیدگاه ۵،۰۰۰ سال قبل رایج بوده و با توجه به پیشرفت علم و تکنولوژی و همچنین افزایش جمعیت مسلماً تعاریف متفاوت خواهد بود، ولی به این الگوی کلی میتوان اشاره کرد: آنچه در آیندهای دورتر مورد نیاز بشر خواهد بود از جایگاه رفیعتری برخوردار خواهد بود.
علوم پزشکی، زیستی و هوا فضا و بطور کلی هر آنچه دانش زیربناییتر محسوب شود، را میتوان با الویت بالاتری قلمداد نمود و امید موفقیتش را بیشتر دانست. تفکیک کسب و کاری که با شکست مواجه خواهد شد را بسیار سخت میتوان بیان داشت ولی شاخص اصلی اقتصاد ارزش محور است، که چگونه از این بوته آزمایش سربلند خارج شود. بهطور حتم تعاریف و معیارهای زندگی انسانها بعد از دوران گذار بسیار متفاوت شده و انتخاب، سلیقهها و آیندهنگریها بسیار عمیقتر و واقعیتر خواهد شد و راضیکردن انسانها بسیار دشوارتر خواهد شد، بخصوص نسل جوان که قدرت اندیشه چند برابری دارد.
این مقوله نیز بر عهده معماران دنیای تجارت و کسب و کار است که با تفکر و خلاقیت بالای خود دست بکار شوند و راه را به سمت آنچه مناسبتر است هموار نمایند و توصیههای لازم را به رشته تحریر در آورند تا صنوف و حرف مختلف را راهگشا باشند. مسلم است کهبا این رخداد دو نوع اقتصاد خواهیم داشت: اقتصاد ارزش محور و اقتصاد هنوز پول(امتیاز) محور، که در اقتصاد اول که بسیار سخت و چند بعدی است، صنوف باید با دقت زیادی ضمن رشد و تعالی فعالیتشان، اقتصاد چند بعدی و واقعی را مد نظر قرار دهند و تمام جنبههای کار را با دقت به منظور موفقیت هر چه بیشتر مورد بررسی دقیق قرار دهند. و این بخش اقتصاد مربوط به رفاهیات عموم بوده و شاید در آغاز کار از گردش کار، کالا و خدمات پایینی برخوردار باشد ولی در ادامه با بالاتر رفتن سطح رفاه عموم و در بر گرفتن تنوع بیشتری از کالا و خدمات گردش کار، کالا و خدمات بالاتری را پوشش دهد.
و در مورد بخش دوم اقتصاد که شاید پول (امتیاز) را تا مدت زیادی حفظ نماید، باید گفت شامل صنوف لاکچری و یا آن بخش از اقتصاد مرتبط با اقتصاد کلان است مانند واحدهای تولیدی. زمانیکه اکثر مردم بتوانند از یک مسکن حداقلی برخوردار باشند، خانههای بزرگ لاکچری محسوب میشود. و همچنین ماشینهای لوکس در ردیف کالاهای لاکچری هستند. در رابطه با کارخانجات و واحدهای تولیدی نیز در اقتصاد کلان قرار میگیرند. واضح است که این قسمت از اقتصاد نیز مانند بخش اول نیازمند محاسبات دقیق با تمام جزییات است و تفاوتش با بخش اول در این است که در آنجا مصرفکننده زیاد درگیر اعداد و ارقام نمیشد ولی در اینجا هر دو طرف جزییات برایشان مهم است. تولیدکننده و مشتری هرکدام از پول (امتیاز) برای خریدوفروش استفاده مینمایند.
صادرات و واردات که مورد توجه بخش خصوصی و دولتی است نیز با توجه به ارز کشور مبدا و مقصد دارای جذابیتهای خاص خودش است و تمام موازین تجاری نیز در اینجا با دقت بالائی مورد ارزیابی و محاسبه قرار میگیرد، با این تفاوت که برخی رشتههای نظامیگری مانند هستهای شاید دیگر جایگاهی در رقابتهای سالم نداشته و کم کم هر گونه رقابت ضد ارزشی از صحنه روزگار حذف شده و همان مکانیزم اقتصاد ارزش محور در بین کشورها نیز به جریان میافتد. صادرات بخش خصوصی با دقت و انگیزه بالا همچنان حفظ شده و بدنبال رونق کار خود هستند.
طرحهای بزرگ و کوچک دولتی و یا بخش خصوصی با تمام جزیيات ادامه یافته و همه پرسنل و کارشناسان بجای پول از امتیاز در کارت اعتباری خود بهره میبرند. و در بیشتر مواقع از کارت خود استفاده نمیکنند مگر هنگام خریدهای لاکچری و یا تعویض منزل مسکونیشان و یا خرید سهام در بازار سهام و بورس. هزینههای درمان، رفاه عمومی با حداقلهای قابل قبول و تحصیلات رایگان تا بالاترین سطوح دانشگاهی، امکاناتی است که توسط دولت، بخش خصوصی و بنگاههای خیریه و خیراندیشان جامعه تامین و پرداخت میشود. حداقل هزینه معیشتی نیز برای عموم مهیا بوده و رستورانها و هتلها جزو امکانات لاکچری محسوب خواهد شد. واضح است که تورم و رکود و یا مفاهیمی مانند رشد اقتصادی و یا نرخ بیکاری تعاریف جدیدی پیدا میکنند که دیگر جای نگرانی دیگر برای کسی نمیگذارد و همه با کنترل و توجهات لازم در مسیر خود قرار میگیرند.
واحدهای تولیدی بدنبال رقابت سالم جهت رفاه پرسنل خود هستند و سودرسانی بیشتر به کشور خود. از آنجایی که مردم عادی بطور گسترده درگیر اقتصاد کلان نیستند. امکان فشار آوردن به مردم عادی از بین میرود. و بدین جهت امکان و انگیزه فساد در سطح گستردهای از بین میرود، چون اهرم فشاری نیز وجود ندارد. و شاید در ادامه با کمک کشورهای ثروتمند به کشورهای جهان سوم، اثری از ۸۰۰،۰۰۰،۰۰۰ تا ۱،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ فقیر در جهان دیگر نباشد. و همچنین اصراف ۳۰٪ تا ۵۰٪ مواد عذائی در جهان و بسیار کارهای ضدارزشی که در جهان در حال وقوع است، دیگر رخ ندهد. و همینکه اقتصاد ارزش محور بخشی از زندگی مردم را تحت تاثیر خود بگیرد، در آنصورت دیگر کاهش شدید در عدم تعادلها و فسادها و افیونی بنام پول را شاهد خواهیم بود، و در بقیه اقتصاد پول (امتیاز) محور هم تعادلی منطقی ایجاد خواهد شد.
ادامه دارد …
عنوان: حذف پول (مورد مطالعه – آغاز انقلاب چهارم در جهان – تمدن معنویت)
پدیدآور: بزرگمهر پرخیده ۰۹۱۲۷۳۷۳۴۶۷ [email protected]