امروز مانترهسپند ایزد و اسفندماه ۳۷۵۹ گاهشمار زرتشتی، 23 اسفندماه ۱۴۰۰ خورشیدی، 14 مارس 2022 میلادی
23 اسفندماه پنجمین سالگرد درگذشت عبدالعلی ادیب برومند، چکامهسرای نامدار است. ادیب برومند، شاعر ملی و از نامآوران شعر و ادب، فرهنگ و هنر ایران، شاعری توانا درسرودن انواع شعر پارسی از قصیده، غزل، مثنوی، رباعی بود.
قصاید او بیشتر رنگ و بوی سیاسی دارد. غزلیاتش نیز زیبا و خیالانگیز است و بردل می نشیند. مجموعه غزلیات «درد آشنای» او شامل غزلیاتی با مضامین عاشقانه، عارفانه، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی، انتقادی است. سبک شعر او در قصیده خراسانی است و غزلیاتش به سبک عراقی متمایل است. او شاعری آرمانخواه بود که اشعارش بازتاب افکار آزادیخواهانه او بود. وی در یادداشتی درباره جشنهای باستانی ایران نوشت: «بزرگداشت جشن سده و مهرگان و جشنهاى ديگر باستانى براى ايرانيان فرض است».
ملیگرایی و میهنخواهی استاد ادیب برومند محدود به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی نبود او شیفته موسیقی ملی ایران بود و به واسطه عشق و علاقه به میهن، به آثار هنری این مرز و بوم عشق می ورزید و گردآوری و نگهداری آثار برجسته هنر خوشنویسی، تذهیب، قلمدان سازی، نقاشیهای ایرانی از دوران ایلخانی تا عصر حاضر، از جمله کوششهای او در این زمینه است. کتاب نگارستان ادیب که درسال ۱۳۹۲ به چاپ رسیده در برگیرنده عکسهایی همراه با شرحی از آثار این مجموعه ارزشمند هنری است. او از دوران کودکی در راه آموزش هنر خوشنویسی با استفاده از سرمشقهای استادان خط، زنده یادان استاد عبدالمجید درویش و استاد علیاکبر گلستانه و شیوههای خط امیرنظام و امینالدوله در شکسته نستعلیق صاحب سبک مستقلی بود.
عبدالعلی ادیب برومند در بیستویکم خوردادماه ۱۳۰۳ درزادگاهش شهر (گز) از شهرستان «برخوار» از شهرهای کهن و تاریخی در بخش شمالی اصفهان چشم گشود. پدرش مرحوم(مصطفی قلیخان برومند) از جمله خوانین تجدد طلب روزگار بود که به کار ملکداری و کشاورزی اشتغال داشت. وی به زبان فرانسه مسلط بود و از حسن خط و مقدمات زبان عربی و آگاهی های تاریخی بهره مند بود.
مادرش مرحوم (رباب غفار دخت) سواد خواندن و نوشتن داشت و درخانه داری و تنظیم امور اقتصادی خانواده زنی لیاقتمند و با شخصیت به شما میرفت و درباره تحصیلات فرزندان هم، پی گیری و علاقهمندی کامل از خود نشان میداد. عبدالعلی ادیب برومند در سن شش سالگی نزد معلم سرخانه که (ملاقنبر) نام داشت و مکتب دار بود، خواندن و نوشتن را آغاز کرد و پس از دو سال به اصفهان آمد و نخست دو، سه ماه در مدرسه(قدسیه) درس خواند و سپس در مدرسه (فرهنگ) به مدیریت روانشاد(مجید میراحمدی) از پیشگامان آموزش و پرورش اصفهان از کلاس سوم ابتدایی تا سوم متوسطه به تحصیل پرداخت.
او پس از دریافت سیکل به دبیرستان (صارمیه) اصفهان رفت و موفق به دریافت دیپلم ادبی زیرنظر دبیران صاحب نامی چون ادیب بجنوردی، بدرالدین کتابی و ابوالفضل همایی گردید. در شهریور ماه ۱۳۲۱ به منظور ادامه تحصیل به تهران رفت و درسال ۱۳۲۴ با برخورداری از پیشگاه اساتید نامآوری همچون دکتر سید علی شایگان، استاد جلال الدین همایی، استاد ابراهیم پور داوود، دکتر احمد متین دفتری، دکتر کریم سنجابی، و … از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به گرفتن دانشنامه لیسانس در رشته حقوق قضائی نایل شد.
ادیب برومند در سال ۱۳۲۵ از وزارت دادگستری ابلاغی برای شغل دادیاری دادگستری اردبیل دریافت کرد ولی سمَت قضایی را نپذیرفت و تقاضای صدور پـروانـه کارآموزی وکالت دادگستری کرد و دو سال بعد بطور مستقـل به عنوان وکیل پایه یک دادگستری سرگرم کار شد؛ وی سالها وکیل بانک ملـی در ایران بود و وکالتهای متفرق را کمتر میپذیرفت و در این حرفه همواره برای احقاق حقوق می کوشید.
ادیب برومند در مدتی که در دانشکده حقوق تحصیل میکرد نسبت به تکمیل معلومات ادبی و پرورش دادن طبع شاعری خود غافل نبود بلکه با کوشش بسیار شمار فراوانی از متون معتبر نظم و نثر پارسی را با دقت تمام مطالعه کرد و در شعر و ادب به تمرین پرداخت و به زبان عربی وفرانسه نیز به خوبی آشنایی پیدا کرد.
ادیب تا سن ۱۶ سالگی به نثر نویسی اهتمام می ورزید ولی از سن ۱۷ سالگی بیشتر به شعر و شاعری روی آورد و با علاقه و دلبستگی به شاعران و اشعار شعرای دوران مشروطه از سبک ادبی آنان که نوپا بود و دیرینگی نداشت و معضلات و نابسامانیهای زمان را موضوع شعر قرار میداد، پیروی کرده و ادامه دهنده آن سبک و روش در سرودن شعر بود. احساسات میهنپرستانه و دلبستگی به استقلال و آزادی ایران در شرایط آن زمان وی را به سرودن اشعار میهنی و نگارش مقالاتی که بیانگر نظرات استقلال خواهانه و اصلاح طلبانه بود سوق میداد، مقالات و سروده هایی که در روزنامهها و مجلاتی چون اخگر، عرفان، گلهای رنگا رنگ، نوبهار و … به چاپ میرسید و به تدریج او را به عرصه سیاست کشاند.
ادیب برومند مدت شصت سال با قلم و قدم در راهِ سر بلندی ایران و آزادی و پاداندیشی با استبداد و استعمار کوشیده و بیشترین بخش چکامههایش میهنی و سیاسی و ملی است .او تا واپسین لحظه زندگانی گرانبارش استوار بر باورهای ملی و میهنی شعر سرود و در راه دستیابی به دمکراسی و آزادی گام برداشت و در غروب دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ در سن ۹۲ سالگی دیده از جهان فرو بست.
بياور مى كه گاه كامرانىست
ز مى ما را هواى سرگرانىست
نوا سر ده به آهنگ همايون
كه گويى در سرم شور جوانىست
بزن سنتور و زآنپس تار و تنبور
كه دلخواهم سرود خسروانىست …
در اوستا «مانترَسپِنتَ»، فارسی میانه «اَمَهرَسپنت» و فارسی امروز «ماراسپند» و «مانترسپند» آمده است. وی ایزد و نگاهبان آب است.
بیست و نهمین روز ماه، مانترهسپند دو بخش دارد؛ نخست مانتره یا منتره به معنای سخن اندیشه برانگیز و دوم سپند یعنی مقدس. ایزد ماراسپند نگهبان گاه و روز و خرد و گوشها و چشمهاست. مانترهسپند به چم گفتار نیک، پاک و سپندینه و سخن فزونی بخش است.
اشوزرتشت سرودهای خود گاتها را مانتره که همان سخن اندیشهبرانگیز است نامید. مانتره در سراسر اوستا ستوده شده است. مانترسپند ایزد درمانگری ست و به چم آرام بخش روانها هم آماده است و شفا میبخشد قلبهای خسته انسان در رنج را.
مانتره در سراسر اوستا ستوده شده است. مانترسپند ایزد درمانگری است و به چَم آرامبخش روانها هم آمده است و قلبهای خستهی انسانها را در رنج و سختی شفا میبخشد.
«مانتره» یکی از واژههای بنیادین گاهانست. این کلمه از ریشه من به چم اندیشیدن و در کل به چم وسیله اندیشه کردن و یا موجب اندیشه برانگیزی آمده است. اما روانترین ترجمه کلام اندیشه برانگیز است. اشوزرتشت در گاتها، سرودهای خود (گاهان) را مانتره مینامد. همچنین در اوستا ، او ِستاهای «اَشِم وُهو» و «یَـتااَهو = اهونـَوَر» به نام مانتره شناخته میشوند. سراینده مانتره نیز «مانترن» نامیده میشود.
ویژگیهای مانتره :
درمان بخشی
در گاهان در هات ۴۴ بند ۱۶ ،
از درمان بخشی و به عبارتی همان جنبه روان شناسی مانتره اشاره شده است.
الهام گونه بودن:
اشوزرتشت فردی است که با الهام از جهان ِ پیرامون خویش (چه درون و چه محیط) به تعالی رسید ، وی مانتره را هم نوعی الهام (چه درونی و چه از محیط) میداند.
موسیقیایی بودن:
یکی از شروط مانتره بودن ِ یک سخن ، موسیقایی بودن آن است.
توانایی اهورایی مانتره:
در گاهان برای تاثیر کلام مانتره بر اقشار مردم و سعادت آنها بسیار گفته شده است.
از آن چه که در متون اصلی دین ِ ما گاتها و قسمتهای اصلی اوستا بر میآید، مانتره جزئی از نوای خداوندی است که به مانند «فرَوَهَر» در وجود هر آدمی قرار داده شده است و در اصل توانایی اندیشه برانگیزی است و از آن جایی که خداوند «مبدا خرد» است، پس مانتره هم توانایی اندیشمندی و اندیشه برانگیزی است، که یک انسان از آن بهرهمند میشود و نیز مانتره کلامی است از همین نوع که از مانتره ِ وجودی انسان به صدا در میآید و به مانتره وجودی انسان دیگری میرسد و آن را بر میانگیزد.
چه نیکو و زیباست در این روز خواندن گاتها. پیدایی و روایی دین نیک اندر جهان به دست مانترسپند است و میتوان نیکی دین را به وسیله مانترسپند از آن خویش کرد. گویند هر کس در این روز زاده شود دلیر باشد.
نماد این روز «کرکم» یا همان گل زعفران است
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
ای دلارام روز ماراسپند
دست بیجام لعل مِی، مپسند
خرمی در جهانِ خرم بین
شادمانی كن و به ناز بخند