امروز خجسته روز ورهرام از ماه دی 3762 زرتشتی، روز پایانی گَهَنبار چَهره میدیاریم گاه، آدینه چهاردهم دیماه 1403 خورشیدی، سوم ژانویه 2025 میلادی
پیام و سفارش اشو زرتشت:
روشنایی اهورایی از پرتو راستی سرچشمه دارد تا نیکاندیشی را در انسان فروزان سازد.
گاتها هات 43 بند 4
————————- * ————————
ورهرام:
– بیستمین روز هر ماه سیروزه در گاهشمار ویژه زرتشتیان «وَرَهرام» نام دارد.
– وَرهرام در اوستا به ریخت وِرِترَغنه آمده، در پهلوی وَرهران و در گویش پارسی به نام بهرام گفته میشود.
– وَرهرام به چم (معنی) پیروزی و کامیابی قابل ستایش است. در باور نیاکان ما نام و جایگاه ورهرام، ایزد وفروزه پیروزی بخش بوده است.
– برخی از باورمندان در چنین روزهایی، به نیایشگاه «شاوَرهرام ایزد» میروند و با سرودن اوستا برای خود، خانواده و همهی راستکرداران آرزوی پیروزی و سربلندی میکنند.
– از آیینهای این روز پختن آش ترادادی، سیروگ (نان روغنی) و پخش آجیل وشیرینی است.
———————-* ———————–
خرمدینان؛ سرخجامگان تاریخ
بابک خرمدین رهبر اصلی مبارزان ایرانی است که پس از مرگ ابومسلم بر خلافت عباسی شوریدند. خرمدینان مرگ ابومسلم را انکار کردند و معتقد بودند که ابومسلم بازخواهد گشت تا دادگری را در جهان برقرار نماید. در دوران خلافت عباسیان آذربایجان کانون شورش بلندمدت و خطرناک علیه خلافت بود که توسط بابک خرمدین رهبری میشده است و بر شمالغرب ایران تاثیر گذاشت و بیش از ۲۰ سال به درازا کشید. بابک خُرمدين در چهارم ژانویه سال 838 میلادی به دستور معتصم خلیفه عباسی با قطع تدریجی دست و پا و اعضای بدن اعدام شد و سپس بقیه بدنش را در بیرون شهر سامرا به دار آویختند که مدتها به همان ریخت باقی بود.
واپسین گفتار بابک خرمدین پیش از مرگش چنین بوده است:
تو ای معتصم، اکنون که مرا تکه تکه میکنی از خون من هزاران بابک ظهور خواهد کرد و قدرت شما و جهل و ستم را از میان خواهد برد! این را بدان که ایرانیان هرگز زیر بار زور و ستم نخواهند رفت و سلطه بیگانگان را تحمل نخواهند کرد. من درسی به ایرانیان دادهام که هرگز آنرا فراموش نخواهند کرد. من مردانگی و مبارزه را به ایران آموختم و هم اکنون که جلاد تو شمشیرش را برای بریدن دست و پاهای من تیز میکند صدها ایرانی با خون بجوش آمده من آماده طغیان هستند.
در آن سده و از نیمه سده پیش از آن، در هر گوشه ایران یک استقلالطلب و زندهگرداننده هویت ملی به پا خاسته بود. در شمال ایران همزمان سه مبارز – بابک، مازیار و افشین – بنای مبارزه با حکومت بغداد را گذاشته بودند که بابک در عین حال فرضیه اجتماعی – اقتصادی مزدک را هم دنبال میکرد و خواهان برابری کامل مردم و مشترک بودن مالکیتها [دولتی و ملی بودن منابع و ابزار تولید و خدمات عمومی] بود. پدر بابک یک تیسفونی بود که در پی ویران شدن پایتخت فرمانروایی ایرانیان (در 36 کیلومتری جنوب بغداد) از این شهر به آذربایجان رفته بود. در منطقه میمند در استان آذرآبادگان (آذربایجان) کوچ کرده بود. مادر او نیز ‘ماهرو’ نام داشت و از مردمان محلی و یک آذرآبادگانی بود. بابک پس از مرگ پدرش با آنکه نوجوانی بیش نبود بر اساس سنت و رسم دین زرتشتی در یک آتشکده، مسوولیت مادر و دو برادر خود را بر دوش گرفت. او در سن هیجده سالگی، در شهر ‘تاوریش’ (T’awrēš)، تبریز امروزی به عنوان یک بازرگان جنگ ابزار، نامی و برای پیشهاش به دیگر شهرهای ایران و کشوهای همسایه از جمله بیزانس سفر کرده بود، در این سفرها نه تنها او با تاریخ، جغرافیا و زبان های گوناگون آشنا شده بود، بلکه باعث میشود تا درد هم میهنان تحت اشغال خود را بهتر درک و تصمیم به مبارزه با تازیان اشغالگر میکند.
پیروان بابک پیراهن سرخ رنگ بر تن میکردند و به احتمال زیاد دادن عنوان «سرخها» به کمونیستها ریشه در همان زمان دارد. در تاریخ، آنان را سرخ جامگان، خُرمیان و خُرمدینان نوشتهاند. در آن زمان هنوز اکثریت آذربایجانیها که بابک از میان آنان برخاسته بود، دین نیاکان (آیین زرتشت) را پس داشته بودند. باید دانست که تا زمان شاه اسماعیل صفوی (پنج سده پیش) هم بسیاری از مردم شمال ارس زرتشتی بودند و حکمرانان آنان از همان دودمانی بودند که در روزگار ساسانیان گمارده شده بودند. همچنین باید به یاد داشت که زبان ترکی دو – سه سده پس از بپاخیزی بابک و با سلجوقیان وارد این بخش از ایران شد.
دژ بابک یا بَذ، در بالای کوهی به بلندای ۲۳۰۰ متر، در نزدیک به سه کیلومتری شهر کلیبر است. دژ در زمان ساسانیان ساخته شده و نام خود را از نام بابک_خرمدین ، رهبر رویارویی با تازندگان (مهاجمان) تازی تا سال ۸۹۳ میلادی، گرفته است.
بابک بارها سپاه خلیفه عباسی را که بیشتر غلامان تُرک آسیای مرکزی بودند شکست داده بود، زیرا دژ و استحکامات متعدد داشت. وی با مازیار فرمانروای تبرستان (مازندران) و نیز افشین سردار استقلالطلب دیگر در ارتباط بود. مازیار به دلیل همسایگی با طاهریان از دور و در ظاهر احترام خلیفه را داشت تا فرصت مناسب به دست آورد و افشین معتقد به فروپاشی قدرت خلیفه از درون بود و بنابراین، خود را به شخص خلیفه نزدیک کرده بود. اما خلیفه از همهچیز باخبر بود و برای تضعیف روحیه استقلالطلبی ایرانیان که میگفتند: اسلام بله؛ تازیان نه – افشین را به جنگ بابک فرستاد. افشین همه تلاش خود را به کار برد تا بابک باقی بماند که بابک به دلیل از دست دادن چند افسر خود در جنگ، به ارمنستان فرار کرد که در آنجا به دام دسیسه افتاد و اسیر شد و به افشین تحویل گردید. افشین راهی جز تحویل او به خلیفه نداشت و خلیفه او را به روش دلخراشی که مورخان آن زمان شرح دادهاند و در تاریخ طبری هم آمده است، کشت. اما بابک تا جان در بدن داشت خود را نباخت. مازیار نیز با فریب برادرش دستگیر و او نیز در سامرا که معتصم پایتخت خود را به آنجا منتقل کرده بود به طرز هولناکی کشته شد و جسدش را در کنار استخوانهای بابک به دار زدند. سپس نوبت به افشین رسید که او را در بغداد گرفتند و خلیفه تماسهای او با مازیار و بابک را رو کرد و با گرسنگی دادنش کشت و جنازه وی را هم در کنار دو تن دیگر در حاشیه سامرا به دار آویخت. تاریخ خلفای عباسی و فرمانروایان تازیان آلوده از چنین قتلهایی است، حتا قتل نزدیکان و بستگانشان.
———————— * ————————
یادروز چهاردهم دیماه:
گهنبار ( گاهان بار ) – پایان چهرهی میدیارم، در آیین زرتشتیان.
گهنبارها (یا گاهان بارها) از جشنهای زرتشتیان هستند که در سال در شش دوره و هر دوره پنج روز برگزار میشوند. این جشنها برای سپاسداری از آفرینشهای ششگانه از دیدگاه زرتشتیان برگزار میشوند. هر گهنبار به یک مرحله از آفرینش ویژه شده است. این جشنها با نیایش و دادودهش برگزار میشود. در آیین زرتشتیان، گهنبار میدیاریم به مرحلهی چهارم آفرینش اشاره دارد که آفرینش جانوران است. این جشن به پاس ارج نهادن آفرینش حیوانات برگزار میشود.
روز “جهاد کشاورزی”.
زادروز “محمد شاه قاجار” نوه “فتحعلیشاه” و فرزند “عباسمیرزا” و سومین شاه از دودمان قاجار در ایران. (۱۱۸۶ خورشیدی)
روزنامه “صوراسرافیل” با همکاری “میرزا قاسم خان تبریزی” و “میرزا جهانگیر خان شیرازی” در تهران انتشار یافت و شماره اول آن منتشر شد. (۱۲۸۶ خورشیدی)
ورود نخستین هواپيما به ايران در زمان “احمدشاه قاجار”. (۱۲۹۲ خورشیدی)
در پی تجدید سازمان ارتش به دست “رضا خان سردار سپه”، كليه درجات نظامی رايج در قزاقخانه و ژاندارمری لغو گرديد و به جای آن درجات جديد معين و اعلام گرديد. (۱۳۰۰ خورشیدی)
درجات سابق عبارت بود از امير تومان، اميرپنجه، كلنل ماژور، كاپيتان. درجات اعلام شده، اميرلشكر، سرتيپ، سرهنگ، نايب سرهنگ، ياور، سلطان، نايب اول و دوم و سوم بود.
“رضا خان سردار سپه” وزير جنگ، حكم عمومی قشون را صادر نمود که به موجب اين حكم در ايران پنج لشكر و يک اركان جنگ و يک شورای قشون تشكيل شد و به هفت تن از سرداران قزاقخانه درجه اميرلشكری كه بالاترين درجه در قشون بود اعطا نمود. (۱۳۰۰ خورشیدی)
هواپيمای شيراز و اصفهان به تهران، در نزديكی فرودگاه مهرآباد سقوط كرد و همه مسافران و سرنشينان آن جز دو تن كشته شدند. (۱۳۳۱ خورشیدی)
نكته جالب و قابل تامل در اين سانحه زنده ماندن و سلامت كامل اين دو تن از ميان دهها مسافر نبود، دست نخورده ماندن يک بسته بسيار بزرگ پُر از اسكناس بود كه با اين هواپيما حمل میشد. اين بسته پس از برخورد هواپيما به زمين از داخل آن بيرون افتاده، باز شده و اسكناسها سطح چند قدمی جاده جنوبی كرج ـ تهران را تا مسافتی دور پوشانده بود. صدها نفر كسانی كه به كمک و يا تماشا آمده بودند و عموما از كارگران تنگدست محل و نوجوانان بودند حتا يک قطعه اسكناس را برای خود برنداشته بودند و به خبرنگاران خارجی گفته بودند كه تصاحب به ناحق مال ديگران حرام است و باعث ناراحتی وجدان میشود و ما تنها به دسترنج خود قانع هستيم. اين خبرنگاران به سراسر جهان نوشته بودند كه سانحه پُرتلفات هوايی تهران، منش ويژه و بزرگواری ايرانيان را به ثبوت رساند.
سفر مخفيانه ژنرال “هايزر” مستشار عالی رتبه نظامی آمريكا به تهران. (۱۳۵۷ خورشیدی)
آغاز “كنفرانس گوادلوپ” با حضور سران كشورهای غرب برای بررسی اوضاع ايران. (۱۳۵۷ خورشیدی)
روز جهانی “بریل”
برگزاری همايش “خلع يَد” در اروپا. (1073 میلادی) در اين همايش تصميم گرفته شد كه از پادشاهان كشورهای مسيحی درباره نصب مقاماتِ روحانی مسيحی خلع يد شود.
زادروز “اسحاق نیوتن” دانشمند بلند آوازه انگلیسی، کاشف جاذبه. (1643 میلادی)
زادروز “لوئیس بریل” مربی و معلم اهل فرانسه و مخترع یک سیستم خواندن و نوشتن با نام “خط بریل” برای استفاده نابینایان. (1809 میلادی)
درگذشت “هانری بِرِگسون” فيلسوف شهير فرانسوی. (1941 میلادی)
روز ملی و استقلال “ميانمار” از استعمار انگلستان. (1948 میلادی) ميانمار، برمه سابق، با ۶۷۶/۵۷۷ كيلومتر مربع مساحت، كه در جنوب شرقی آسيا قرار دارد. جمعيت ميانمار بيش از ۴۵ ميليون نفر است كه دين نزديك به ۹۰% آنها بودايى است. پايتخت اين كشور، “يانگون” و واحد پول آن “كيات” میباشد. نوع حكومت آن، “جمهوری سوسياليستی” است.
مأموریت “اسپوتنیک – ۱”، نخستین فضاپیمای جهان، با ورود به جو پایان یافت و در اثر اصطکاک شدید با اتمسفر سوخت و از بین رفت. (1958 میلادی)
تشكيل كنفرانس سياسی “دارالبيضاء” در مراكش به منظور ايجاد يك بلوك سياسی آفريقايى. (1961 میلادی)
مرگ “اروین شرودینگر” ، فیزیکدان مشهور اتریشی و برنده جایزه نوبل فیزیک سال ۱۹۳۳ میلادی. (1961 میلادی)
مرگ “توماس اِليوت” شاعر بزرگ انگليسی – آمريكايی. (1965 میلادی)
شکايت آمريکا از ایران به شورای امنيت سازمان ملل به دلیل تصرف سفارتخانه کشورش. (1980 میلادی)
برج خلیفه بلندترین ساختمان دنیا رسما افتتاح شد. (2010 میلادی)