ارج نهادن به آنچه که خدا را به یاد انسان میآورد، یکی از ویژگیهای انسان با ایمان و باورمند است و از آنجا كه در باور ايرانيان باستان تمام نيكیهای جهان هستی، آفريدهی اهورامزدا هستند احترام به اين عناصر وظيفهی شرعي هر شخصي است، این خصوصیت در مردم ایران باستان در ارج نهادن به آب و آتش و طبیعت به خوبی نمایان است. اما در ميان اين عناصر«آتش» نشانهای از حضور خدا است كه در همهی آیینهای ایران باستان مقامی والا دارد. این احترام امروز زرتشتیان و ایرانیان باستان به آتش، از ایمان آنها سرچشمه میگیرد، پس وارون (:برخلاف) تصور عاميانهای كه وجود دارد و بیشتر از سوی دشمنان ایران رواج یافته، ايرانيان آتش را خدا نمیدانسته و آنرا نمیپرستیدند بلكه به باور آنها آتش مظهر روشنايی و روشنايی مظهر دانش و نابودکنندهی تاریکی و بدی – كه از آفريدههای اهريمناند- است. به همين دليل است كه ايرانيان برای آتش ارزش قائل بوده و آن را نشانهای از حضور خداوند میدانستند .
هماکنون نیز در بسیاری از ادیان، روشن کردن آتش پیش از نیایش مرسوم است که میتوان برای نمونه از «روشن کردن شمع» در كليسا، سقاخانهها و مکانهای سپند (:مقدس) ديگر یاد کرد.
این نگاه سپند به آتش که روشنیبخش و یادآور وجود خدایی بزرگ و آفرینندهی روشنی برای انسان است، از گذشتههای دور با ایرانیان بوده و هماکنون نیز در بسیاری از آیینهای ایرانی به چشم میخورد. به همین دلیل حضور آتش در جشنهای ايرانی و برگزاری جشن چهارشنبهسوری، نشان ایمان و ارج نهادن نیاکان ما به بخشندگی خداوند است . مردم در کنار آتش به شادی میپردازند و این شادی گونهای ستایش و سپاس از خداوند است که با پایان دادن به زمستان و آمدن بهار و سبزی به آنها زندگی تازه میبخشد.
جشن و شادی نیز يكی از پایههای مهم و تاثيرگذار در ايران باستان بوده كه اهورامزدا آنرا آفريده و به مردم پیشکش کرده است و اين موضوع چنان دارای اهميت است كه در سنگنبشتهی پادشاهان نيز به یادکردن از اين موضوع بر میخوريم، برای نمونه در سنگنبشتههای گنجنامهی همدان در بند یکم با اين بنمایه (:مضمون) روبهرو میشويم:
«خدای بزرگ است اهورامزدا كه اين زمين را آفريد، آسمان را آفريد ، مردم را و شادی را برای مردم آفريد…»
واژهی جشن از کلمه « یَزِش» آمده که ریشه اوستایی دارد و به معنی ستایش کردن است . بنابراین معنی واژهی جشن، ستایش و پرستش است و آرمان از برگزاری جشنها در ایران باستان افزونبر گرد هم آمدن مردم و شاد بودن، ستایش پرودگار، داد و دهش و بخشش به بینوایان و زیردستان بوده است.
اما واژهی سور (sur) واژهای مغولی است که به معنای: مهمانی، بزم، جشن و جشن عروسی آمده است و در ادبيات اوستايی ما جايی ندارد بلكه تنها واژهی «سوری» ريشهی اوستايی دارد كه آن نیز به معنای: گل سرخ رنگ ، رنگ سرخ و چیزی که به رنگ سرخ باشد مورد استفاده قرا گرفته است.
و دیگر اینکه، پس از تقسیم ماه به بخشهای کوچکتر به نام هفته، برای هر روز نامی برگزیده شد که چهارشنبه یک از آنها است. اما درمورد این نامگذاری با توجه به اينکه درایران باستان واژههای شنبه ، یکشنبه و چهارشنبه و… وجود نداشته است و ایرانیان برای نامگذاری روزها از نام ایزدان مانند هرمزد روز ، بهمن روز و… استفاده میکردند، میتوان گفت در ايران پس از اسلام، تقسیمبندی ماهها به هفته و هفت روز، پذیرفته شده است. پس با توجه به واكاوی ريشهی اين واژه میتوان اين نام را به پس از اسلام و تاثير فرهنگهای ديگر بر اين جشن در ايران یاد كرد.
چهارشنبهسوری؛ جشن پیشواز نوروز
چهارشنبهسوری را میتوان نخستین جشن سال نو دانست که شوربختانه در چند صد سال گذشته با تغييرات و تحريفات بسياری در گوشه و كنار اين مرز و بوم اهورايی به همراه آداب و رسوم ویژهای كه البته خاستگاه آنها روشن نيست برگزار میشود.
با توجه به اينكه در ايران باستان روزی با عنوان چهارشنبه نداشتهايم میتوان گفت، «چهارشنبهسوری» پس از اسلام به وجود آمده ولی برگرفته از جشن «پنجه» است، جشنی كه پيش از اسلام، زرتشتيان برای شادی روان نياكان برگزار میكردند، چرا كه باور داشتند در پنج روز پایان سال روان درگذشتگان خانواده، به خانه باز میگردند تا از زندگی و شادی آنها با خبر شوند.
زرتشتيان از ديرباز برای پیشواز از سال نو و پیوند با «فروهر درگذشتگان» بر بام خانههای خود آتش میافروختند كه باوری آيينی و استورهای به همراه داشت و با آتشافروزی بر پشت بام، هر خانواده به راهنمايی فروهرهای درگذشتگان خويش میپرداخت تا به سرای خود فرود آيند و در روزهای خوشی و سال نو در همراه فرزندان و نوادگان خود باشند.
نیاز به یادآوری است كه در اوستا «فروردين يشت بند 9» آمده:
«فروهرهای نيك توانای پاكان در هنگام همسپه مديم (از جشنهای ششگانهی گاهنبار) از آسمان به سوی زمين فرود آيند و ده شب پیدرپی از برای آگاهي يافتن از بازماندگان در اينجا بهسر برند».
به باور روانشاد استاد پورداوود: آتشافروزی ايرانيان در پيشاپیش نوروز از آيينهای ديرين است و شک نيست كه افتادن اين آتشافروزی به آخرين چهارشنبه سال، پس از اسلام رسم شده چون ايرانيان شنبه و آدينه نداشتند و چهارشنبه نزد تازيان روزی شوم است چنانكه در كتاب «المحاسن و الاضداد» نوشته «جاحظ بصری» آورده شده: «والاربعا يوم ضنک و نحس» يوم الاربعا که به معنای چهارشنبه است در ادبيات عرب نحص و شوم عنوان شده است.
روانشاد دكتر بهار نيز بر این باور است که آتشافروزی و گذاشتن چراغ در كنار خوراک بر پشت بام بهواسطه جشن آمدن فروهرهاست. تنها به اين طريق همه فروهرها میآيند نه یک تنه بلكه همه با هم و به كمک هم میآيند و از سيلهای بهاری جلوگيری میكنند و میتوانند اگر دشمنی بخواهد به بازماندگان صدمه رساند او را دفع كنند. وی میافزاید در گذشته هر گاه جنگ خيلی مهمی در پيش بود سعی میكردند كه جنگ را در بهار آغاز كنند، چون بر اين باور بودند كه فروهرها در بهار به ياری بازماندگان میآيند .
روانشاد استاد بهرام فَروَشي در كتاب جهانفروری آورده است: اين آتشافروزی درست پيش از آغاز روزهای گاهانيک يا پنجه، انجام میگرفته است زيرا ايرانيان بر آن بودند كه فرورهای نياكان در اين روزها به زمين فرود میآيند و بركت و نيکروزی برای خاندان میآورند در همين روزها بود كه برای راهنمايی آنان به هنگام آغاز شب در بالای بام يا صحن خانهها آتش میافروختند و مايهی آتش را هم از آتشدان ويژه خانه فراهم میآوردند تا آنها راه خاندان خود را بازيابند و به سوی خانواده شتابند.
شایان یادآوری است که واژهی دودمان به معنای خاندان و ایل و تبار، بازمانده از همین آیین کهن است. ( دودمان= دودِ خانه)
بههر روی، جای شوربختی است كه چگونگی برگزاری مراسم چهارشنبهسوری در سالهای گذشته از ريشههای اين آیین فاصلهای آشكار يافته است .
نخست اینکه آيين كهن ايرانيان «آتش بازی» نبوده و «آتش افروزی» بوده است ، چرا كه آتش نزد ايرانيان باستان سپند، اهورايی و نماد روشنايی بوده و نه وسيلهی بازی و سرگرمی و کار مرسوم در این روزگار که مردم از روی آتش میپرند سراسر نادرست بوده و وارون (:برخلاف) آیین ایرانیان است.
دوم آنكه كاربرد ترقه و وسايل انفجاری که هر ساله صدمات جانی و مالی بیشماری برای خانوادههای ایرانی به همراه دارد ريشه ايرانیي ندارد بلكه به سرزمين باروت، چين باستان برمیگردد و اين چينیها بودهاند كه در جشنهايشان از باروت، فشفشه و ديگر نورافشانهای انفجاری بهره میبردهاند.
پس بهجاست که با برگزاری درست اینگونه جشنهای فرهنگی در راه حفظ و بالابردن (:اعتلای) فرهنگ اصیل ایرانی گامی موثر برداریم و از دستبردن (:تحریف) بیشتر آیینهای ملی جلوگیری کنیم تا بتوانیم میراثداران امینی برای فرزندانمان باشیم و این فرهنگ ناب را آنگونه که بوده و شایستهی آن است به آیندگان منتقل کنیم.
* مهدی قاسمی، مدیر و راهنمای تورهای گردشگری