لوگو امرداد
ادامه مبحث حذف پول (بخش پانزدهم)

صلح جهانی و تمدن معنویت

پول 15ماریوپل با ۹۰٪ تخریب، سقوط بندر خرسون،‌ نبردهای سنگین در نزدیکی خارکف و کیف،‌ ۲،۰۰۰،۰۰۰ آواره جنگی، تلفات چند هزار نفری، نابودی بالغِ بر ۵،۰۰۰ نقطه در تمام کشور اوکراین، ۵۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ دلار آسیب اقتصادی به اوکراین، از نیمه شب پنجشنبه 1400/12/5 تاکنون، ‌بعد از به رسمیت شناختن دو جمهوری استقلال یافته، لوهانسک و دونتسک برخلاف توافق‌نامه مینسک بعد از ۸ سال، و عباراتی از این قبیل که در تمام نقاط دنیا در حال تکرار شدن است، و بر روی برگ زیتونی بر لبان کبوتر سفید خسته‌ای که از آن دیار می‌آید، ‌نوشته شده است، آیا درس‌های بسیار گران‌قیمت صلح نیست. به طور حتم می‌توان گفت حالت سومی وجود ندارد، یا فقط جنگ یا فقط صلح، و عبارت نه جنگ و نه صلح که برزخی را در پیش روی ما قرار می‌دهد باید به کنار زد، و درس‌های ارزشمندی که تابه‌حال بشریت می‌بایست می‌آموخته، و نیاموخته است را بیاموزیم. آیا به گزاف نیست اگر بگوییم امکان رخدادهای مشابه در جهان وجود خواهد داشت. آیا توقف ارتش مهاجم در پشت درهای شهر در حال سقوط ماریوپول، نشانه‌ی عدم‌برتری جنگ نسبت به درست اندیشیدن و به سمت صلح رفتن نیست؛ و اینکه تضاد عقاید و مکاتب سیاسی اگرچه باعث بروز جنگ‌های کوچک و بزرگ می‌شود،‌ ولی برای صلح جهانی نیاز به بهانه خاصی وجود ندارد. جنگ، باتلاق بی‌انتهای سرخی است که هیچ برنده‌ای ندارد،‌ و راه خروج و نجاتی ندارد،‌ مگر درست اندیشیدن و پرچم‌های سفید صلح را برافراشتن. آیا اگر انگیزه‌های مکاتب سیاسی مادی‌گرایانه دو طرف را مرور کنیم، به‌جز انگیزه‌های وسوسه‌انگیز تصاحب وجبی از خاک و یا پشیزی از درآمدهای نفتی و غیره به پاسخی دیگر می‌رسیم، که در تمدن معنویت هیچکدام جایگاهی ندارند. آیا نباید در کنار سازمان ملل متحد که هدف بسیار دست نیافتنی‌اش صلح جهانی و آسایش ملل است، سازمانی بسیار واقعی‌تر و راه‌حل محوری بنام سازمان بین‌المللی تمدن معنویت تاسیس نمود،‌ تا بنیان‌های فکری را تغییر دهد. در حالی که سازمان ملل متحد در چارچوب منافع ملل در ۲۱۰ کشور و مناطق جهان آرمان دارد، ایده‌ای از نوع تفکر، مفاهیم و ارزش محور بودن آرمان‌هایش که بتواند آن سازمان را به صلح جهانی نزدیک نماید در دستور کارش نباید قرار داشته باشد، چرا که موفقیت‌های چشمگیری در این راستا کسب نکرده است، و اصرار بر تاسیس سازمان بین المللی تمدن معنویت شاید خالی از لطف و منطق نباشد، که ضمن احترام به تمامی ملل و اقوام جهان،‌ در زمینه تغییر مفاهیم پایه‌ای فعالیت داشته باشد و حداقل‌هایی را در فرهنگ جهانی پایه‌ریزی نماید.
به‌دنبال معلول هستیم و خاموش کردن نزاع‌های گوناگون، در حالی که با اندکی نگرش علت اصلی را می‌توان دید و بر واقعی بودن آن شهادت داد و به بن‌بست‌های جهانی خاتمه داد. در حالی که دو ابر قدرت در مجموع حدوداً بیش از ۱۲،۰۰۰ کلاهک هسته‌ای در اختیار دارند، چرا به راهکارهای جدی و گوناگون نیاندیشند، و این در حالیست که هر حادثه‌ای دور از انتظار نخواهد بود. اگرچه بهانه خیلی کوچک دو طرف وجبی سرزمین و پشیزی گاز و نفت است، ولی با نگرشی عمیق‌تر می‌توان گفت واقعا جنگ بر سر دو دیدگاه است، که امپریالیست و متحدانش از یک سو و وارثان کمونیست و متحدانش از سوی دیگر رودرروی یکدیگر قرار دارند،‌ و هر دو معتقدند که اندیشه برتر را در جهان در اختیار دارند، ولی انقلاب چهارم جهانی و تمدن معنویت نشان خواهد داد ‌که هر دو طرف بایستی دست از مادی گرایی شدید برداشته وبا نگرشی نو در کنار یکدیگر و توام با رقابت سالم به جای تقابل با یکدیگر به راهکارهای جدید بیاندیشند. متاسفانه در حال حاضر دو ابر قدرت و چند کشور دیگر در جهان بمب اتمی در اختیار دارند، و از ۷۰،۰۰۰ کلاهک هسته‌ای در سال ۱۹۸۶، امروز فقط ۱۴،۹۹۵ کلاهک باقی مانده که البته ۹۰٪ آن متعلّق به ارتش روسیه و ارتش آمریکا است. فراموش نکنیم، حدوداً ۶۰ سال قبل چه اتفاق خطرناکی رخ داد. بحران موشکی کوبا که همچنین با عناوین بحران اکتبر ۱۹۶۲، بحران کاراییب یا هراس موشکی شناخته می‌شود، یک تقابل ۱۳ روزه میان ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی بود که در پی استقرار موشک‌های بالستیک میان‌برد شوروی در خاک کوبا آغاز شد. از این بحران اغلب به عنوان واقعه‌ای یاد می‌شود که به‌طور بالقوه‌ای می‌توانست جنگ سرد را به یک جنگ هسته‌ای تمام عیار تبدیل کند. در اوت ۱۹۶۲، اتحاد شوروی در کوبا اقدام به ساختن سکوهای پرتاب موشک‌های میان‌برد کرد. پس از شکست عملیات آمریکایی خلیج خوک‌ها، شوروی موشک‌هایی را به بهانه‌ی محافظت از کوبا در برابر حمله ایالات متحده آمریکا در کوبا مستقر کرد. از نظر شوروی این کار به همان اندازه توجیه‌پذیر بود که قرار گرفتن کلاهک‌های هسته‌ای توسط آمریکا در بریتانیا، ایتالیا، یونان و مهم‌تر از همه ترکیه. در ماه اکتبر همان سال هواپیماهای لاک‌هید یو-۲ آمریکا از سکوهای پرتاب موشک‌های در حال ساخت عکس گرفتند. این سکوها قادر به پرتاب کردن موشک‌هایی با برد ۱۶۰۰ کیلومتر بودند. جان کندی رییس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، به محض آگاهی از حضور موشک‌های روسی، در پیام خود در شب ۲۲ اکتبر ۱۹۶۲ آماده‌باش نیروهای آمریکایی را اعلام و حرکت کلیه کشتی‌های شوروی به مقصد کوبا را ممنوع اعلام کرد. وی همچنین از نیکیتا خروشچف رهبر اتحاد شوروی خواست موشک‌ها را تحت نظارت سازمان ملل از کوبا خارج کند. پس از چند روز مذاکرات نفس‌گیر، توافقی بین کندی و خروشچف حاصل شد. علناً، شوروی‌ها سلاح‌های تهاجمی خود در کوبا را نابود کرده و تحت تأیید سازمان ملل متحد به اتحاد شوروی منتقل می‌کردند، و در عوض آمریکا علناً اعلام و موافقت می‌کرد دیگر به کوبا حمله نکند. در خفا، ایالات متحده موافقت کرد همه پی‌جی‌ام-۱۹آ ژوپیتر‌های خود را که در ترکیه علیه اتحاد شوروی نصب شده بودند نابود کند. بر سر این که ایتالیا در توافق گنجانده شده بوده یا نه بحث وجود داشته‌است. با این که شوروی موشک‌های خود را نابود کرد، برخی بمب افکن‌های شوروی در کوبا ماندند، و آمریکا تا ۲۰ نوامبر آن سال قرنطینه نیروی دریایی را نگه داشت. در ۲۸ اکتبر بحران موشکی کوبا که جهان را تا آستانه‌ی جنگ هسته‌ای پیش برد، پایان یافت و در مقابل، ایالات متحده نیز موشک‌های اتمی خود را از ترکیه خارج کرد. حال وقایع اخیر را با وقایع ۶۰ سال قبل که بازهم جهان را به لبه پرتگاه جنگ جهانی بسیار وحشتناک سوم نزدیک کرد را از دیدگاه سیستم ارزش محور،‌ و تحولی که قرار است گام در راه آن بگذاریم بررسی بفرمایید. در حالی که بشریت با تغییر رویه‌اش به جهانی با توسعه پایدار و امنیت کامل می‌تواند گام بگذارد، تا به این حد مخاطره‌آمیز با چند هزار کلاهک هسته‌ای زندگی می‌کند. به چه میزان هزینه و انرژی صرف تنش‌های ناخواسته شده و منابعی که می‌تواند صرف زیرساخت‌ها، رفاه و آسایش بشریت در دوران تمدن معنویت بشود، بدون جایگزینی دور ریخته می‌شود. بازهم به عینه و در واقع می‌توانید، اجبار و الزام ورود به تحول تمدن معنوی را از نزدیک حس کنید، و اثباتی دیگر بر طی شدن ‌این شکوفایی در زندگی بشریت را شاهد باشید، که در پی آن صلح جهانی را می‌توانیم شاهد باشیم.
واضح است که دیدگاه‌ها مادی گرایانه و در پی آن انگیزه‌هایی از این دست، نگرش واقعی را از دست اندرکاران خواهد گرفت، و بجای رقابت سالم، علمی و ارزش محور به بی‌راهه رفته و انرژی‌های خود را دچار اتلاف و فرسودگی کرده و جهان هستی را با کمبود منابع مورد نیاز به منظور سازندگی و توسعه پایدار مواجه می‌سازند. رقابت کشورها، و در هر کشوری، رقابت اقوام و طوایف بایکدیگر و هرگونه رقابت سالم و سازنده در دوران تمدن معنویت همواره ستودنی است، و شایسته است که هر کشوری در برخی از زمینه‌ها و ابعاد زبانزد جهانی شده و الگو قرار گیرد تا دیگران بتوانند در این موارد از آن الگو استفاده نموده و آن روش‌ها را مورد بهره‌برداری قرار دهند، که مطمئناً هدف آسایش و رفاه بشریت خواهد بود، نه ستیزه‌جویی و تخریب. همواره بعد از ایجاد خسارت‌های هنگفت و یا کمتر از آن، است که مذاکرات ترجیح داده می‌شود و همیشه در روزهای آغازین بحث بر سر قدرت است و در ادامه اینکه،‌ گفته می‌شود: راه حل نظامی برای این مساله وجود ندارد،‌ و با داشتن چندین کشته و زخمی از دوطرف بالاخره بر سر میز مذاکره می‌نشینند و مذاکراتی را به سختی جلو ‌می‌برند و یا به شکست می‌انجامد،‌ و به سختی امکان دارد به صلح برسند. و این در حالیست که در دوران پس از تحول تمدن معنویت همه مسایل به گونه‌ای دیگر جلوه نموده و از همه نیروهای جامعه به‌ویژه نیروهای خلاق بصورت مثبت و بدون اتلاف زمان و انرژی استفاده خواهد شد، و نه در مقابل یکدیگر، بلکه در عین حال که ایجاد انگیزه نیز می‌نمایند، در کنار یکدیگر رقابت بی‌آسیب و سازنده‌ای را طی کرده و محصولات و اختراعاتی که اگرچه در حال حاضر وجود دارد، ولی با آماری شاید چند برابری برای نجات و توسعه زندگی بشریت پدیدار نموده و جنبه سازنده خواهد داشت. با تعاریف و متونی که خبرگان مکاتب اقتصادی و سیاسی در رابطه با تحول تمدن معنویت ارایه خواهند داد، مشاهده خواهید نمود که تعاریف و مکاتب حاضر که دارای اصل و بنیان مادی‌گرایانه بوده، تغییرات ارزشی داشته و جبهه‌های جدید کاری و رقابتی را پیش روی خود باز خواهند نمود، ‌و اصلاحات جدی بر هر یک از مکاتب حاضر وارد خواهد شد، و اینست وظایف و انتظاری که جهانیان از خبرگان مکاتب سیاسی و اقتصادی در آینده‌ای نزدیک دارند. نکته مهم دیگری که قابل توجه است، اینکه اگرچه امکان دارد موج تحول چهارم جهانی بخاطر باور سختش دیر در اذهان بنشیند و انسان‌ها را قانع کند و به مرحله اجرا درآید، ولی مانند آخرین جهش کرونا که همان امیکرون است،‌ سرایت‌پذیری بسیار بالایی داشته، و این تحول انقلاب چهارم جهانی نیز سریعاً در جامعه خبرگان و به‌دنبالش عوام، نشر یافته و افکار درصد بالایی از جامعه را به خود مشغول می‌دارد، البته به تعبیر و پیش‌بینی نگارنده که امکان دارد تایید نفرمایید، مبنا و دلیل این ادعا تجربیاتی از این دست است، مانند سرعت فراگیرشدن انقلاب کشاورزی که کندتر از انقلاب صنعتی بوده و این خود، کندتر از انقلاب فن‌آوری اطلاعات رخ داد، و پیش‌بینی می‌شود انقلاب چهارم از زمانی که درک آن در چند نقطه از جهان صورت گیرد، سریع‌تر از انقلاب سوم جهانی یعنی فن‌آوری اطلاعات فراگیر شده و عالم هستی را در بر گیرد.
موفقیت‌ها و شکست‌های این‌دو مکتب سیاسی واقتصادی که دو ابر قدرت جهان در آن چارچوب عمل می‌نمایند، مورد مطالعه و بررسی باید قرار گیرد،‌ و کارنامه ارزشی هر یک از آنها که در واقع مدعی موفقیت در جامعه بشری هستند با جزییات باید ارزیابی شود. افزایش ذخیره‌های مالی هر یک از دو ابر قدرت و همچنین کشورهای متحد با دو قطب ابرقدرتی در جهان و تمام ارزش‌ها را تک‌بعدی دیدن و موفقیت‌هایی از این دست،‌ در مقابل شکست‌هایی از جنس مردم‌مداری، رفاه اجتماعی و رشد بشریت و کارنامه مردودی در روابط با کشورهای نیازمند دنیا و به هر قیمتی به رشد و توسعه دست یافتن و کارنامه شکست خورده محیط زیستی‌شان، بخش دیگری از کارنامه تیره هر یک از دو ابر قدرت و متحدان‌شان را رقم می‌زند. و نام این اتفاقات را نمی‌توان موفقیت در طول تاریخ گذاشت، و بجای آنکه به‌دنبال بازگشت به مشکلات ایجاد کرده در گذشته و برطرف کردن آنها باشند، قدرت خود را در رقابت‌های نا سالم و ستیزه‌جویانه و برتری نظامی می‌دانند، که نتیجه‌اش ایجاد بحران‌هایی است که شاهد آنها هستیم. و به وضوح می‌توان این اطمینان را داد که راه‌حل مادی‌گرایانه برای اینگونه مشکلات مکاتب مادی‌گرا، وجود نخواهد داشت، و واضح است که این روال قابل ادامه نبوده مگر با کشتارهایی مانند جنگ جهانی اول و دوم که متاسفانه در اثر ناآگاهی احتمالاً تکرار خواهد شد، مگر با هوشیاری و ذکاوت مذاکره‌کنندگان و میانجی‌گران جهانی که آن‌را متوقف نمایند و صلحی دایمی را رقم بزنند.
تغییراتی بنیادی، همانند سه انقلاب جهانی گذشته که حتماً با مقاومت‌هایی فردی و یا اجتماعی در کشورهای مختلف مواجه خواهد شد،‌ و در هر کشوری ۲ تا ۴ سال بطول خواهد کشید، و در جهان ۱۰ تا ۱۵ سال امکان دارد به درازا بکشد، راه‌گشای آینده چند هزار ساله ما خواهد بود،‌ آنچه از هم‌اکنون قابل پیش‌بینی است را نگارنده سعی داشته تبیین دارد، و آنچه ناشناخت است را باید در زمان خودش حل کرد، که بنظر شاید مسایل ناشناخته زیادی وجود نداشته نباشد، زیراکه بشریت این تمدن از دست رفته را قبلاً تجربه کرده است،‌ و خلاصه‌ای از این مبحث از نظر گرامی‌تان می‌گذرد.

۸- چگونه وارد تمدن معنویت شویم؟
همان ‌طور که قبلا بر این مساله مروری داشتیم، شاید بهترین نقطه شروع بعد از برنامه‌ریزی‌های دقیق و آماده‌سازی علمی و فرهنگی و دیدن همه جوانب و حداکثر پیش‌بینی‌ها و اینکه اگر در آغاز تحول با بحران مواجه شویم آنگاه بسیار کار سخت خواهد شد، بهتر است با توان و قدرت مناسب این تحول آغاز شود و بتوانند عموم مردم به‌تدریج آن را حس کرده وآن را با تمام جزییات درک کنند تا نه با سرعت زیاد آن را طی نموده، و نه بسیار کند و شاید توقف و شکست احتمالی مواجه شوند.

ابعاد واقعی ارزش‌های زندگی را به‌تدریج باید وارد اقتصاد ارزش محور کرد و بتوان تحلیل‌های جدید را مرتباً بررسی کرد و به آنها عادت کرد. اقتصاد ارزش محور شامل همه ابعاد زندگی ماست، یعنی باور داشته باشیم که همه عوامل روی یکدیگر اثر دارد و اثر حرکت یک پروانه می‌تواند اثرات بسیار بزرگ و شدیدی روی ابعاد زندگی ما داشته باشد و نمی‌توان هیچ بعدی را کوچک یا ناچیز شمرده و یا حذف نمود، و از آن طرف برخی از ابعاد را آنقدر بزرگ دانست که در نتیجه آن سایر ارزش‌ها را نادیده انگاشت.
باید قبول کرد که در این راه شکست وجود ندارد و این واقعیت که راه دیگری برای آینده بشریت وجود ندارد، به‌جز واقع‌نگری و این چیزی را که تابه‌حال اسیر آن بوده‌ایم را به‌جز ظاهری شاید ضعیف از واقعیت نپنداریم. تمام تجربیات شکست‌ها، ناکامی‌ها و موفقیت‌های کم‌رنگ را باید به‌خاطر بیاوریم و در راه جدید، حداکثر استفاده را به منظور دستیابی به موفقیتی نه زودرس بلکه اگرچه آهسته و آرام ولی موفقیتی پررنگ، و بهره‌جویی برای سالیان سال، از آنها به عمل آوریم. فراموش کردن زندگی تک‌بعدی و گسترش دید و یک زندگی را باتمام ابعادش به پیش بردن، یکی از خصوصیات اقتصاد ارزش محور بوده و باور داشته باشیم با این تحول خیلی از مشکلات به‌صورت ریشه‌ای حل خواهد شد و فساد و انگیزه‌هایش از بین رفته و سایر مشکلات مانند محدودیت منابع و بهبود زندگی و دستیابی به تکنولوژی پیشرفته را بتدریج بدست خواهیم آورد.
مهمترین برهه این تحول مرحله دگردیسی این تمدن و عبور از دوران گذار است و تغییرات زیربنایی که به‌سختی باید صورت گیرد و عادت شدن این رفتارها به‌دنبال طی شدن دوران گذار و نهادینه شدن آن در رفتار انسان‌ها. پس از آن بشریت با ظرفیت‌های بالای خود آشنا شده و با تلاش‌های جدی و خلاقیت‌های خود همیشه کارها را جلو بردن و آینده‌ای روشن برای خود و فرزندانش رقم زدن، را در زندگی روزمره خود بکار خواهد گرفت. آنچه اتفاق خواهد افتاد با خلق‌وخوی انسان‌ها و ذات هر یک از ما مطابقت بیشتری نسبت به آنچه در حال حاضر بر ما می‌گذرد، دارد، زیرا که مدت‌ها با نگرشی اشتباه و تک‌بعدی عادت کرده‌ایم و تنها بخشی از زندگی خود را درک کرده و با توانمندی‌های جامع خود کمتر سروکار داشته‌ایم، مگر انسان‌های بزرگ و تاریخ‌ساز، که قرار است پس از این تحول همه ما انسان‌های بزرگی باشیم و عالم بشریت دیگر انسان تک بعدی و کم ظرفیت نداشته باشد.
به‌نظرمی‌رسد طی این ۲ تا ۴ سال دوران گذار که همه کشورها با هم در رقابت هستند و هر کدام امیدوارند با کمترین تنش و اصطکاک بتوانند این تغییرات را ایجاد کنند و شاید با تغییر جهت حرکت ۹۰ تا ۱۲۰ درجه‌ای مسیر اقتصاد، از جهتی که با سرعت به طرف اهداف مادی و پولی گام برمی‌دارند، آن را منحرف کرده، نه به میزان ۱۸۰ درجه و کاملا در جهت مخالف بلکه با زاویه‌ای شاید ۱۲۰ درجه اصلاح جهت نموده و تقریباً در جهتی متفاوت بشریت را به سوی مسیری که چند هزار سال قبل با آرامش طی می‌کرده و دردسرهایی مانند امروز را نداشته،‌ و تمام زندگی‌اش نشاط و خرد بوده است و رقابت‌های سالم و سازنده در جهت پیشبرد بشریت، به جلو برانند. تمام استعدادهای نهفته در این جهت در هر یک از انسان‌ها وجود داشته و به هیچ وجه نباید نگران بود که آیا از عهده این تحول و دوران بعد از آن بر می‌آییم یا خیر. بشریت امتحان خود را قبلا پس داده است و در این چند هزار سال از بخشی از توانمندی هایش استفاده می‌نموده و بقیه را صرف مبارزه با فساد و تبعات فساد روی کره زمین می‌کرده است. در این تحول ما فساد و انگیزه‌های فساد را رها کرده و مطمین هستیم در حالی ‌که بر آن نظارت داریم، محو شدن و نابودی‌اش را شاهد خواهیم بود.

یکی دیگر از لازمه‌های ورود آرام به تمدن معنویت شناخت آن است. یک‌بار دیگر اشاره شد که اگر این جرقه کوچک نبود و نگارنده این نگارش را تدوین نمی‌کرد، شاید با سرعتی کندتر به این تمدن پای می‌گذاردیم و حداقل در حال حاضر می‌توان گفت چند درصد از آنرا بصورت اتوماتیک طی کرده‌ایم، و در عین حال که از زندگی جاری خود خسته شده‌ایم، بطور اتوماتیک گه‌گداری تمدن معنویت را در ابعاد کوچک تجربه می‌کنیم. و مثال‌های بسیاری هر یک از ما در این زمینه داریم. و کرونا چقدر به درک این تحول و ایجاد شناخت از تحول معنویت به ما یاری رساند. و شما مثال‌های زیادی از فضاها و مکان‌های دارای ارزش‌محور می‌توانید ببینید. بیمارستان‌های بستری کننده بیماران کرونایی، در هر نقطه از دنیا و کادر پزشکی که با وجود تلفات به کار و وظیفه خود ادامه می‌دهند. پادگان‌ها، مراکز نگهداری سالمندان و یا معلولین، شهرهای سیل زده و یا اینکه زلزله در آنها رخ داده،‌ تماماً‌ مثال‌های عینی از زندگی ارزش‌محور هستند.
همین جو و روش زندگی را به کل یک شهر تسری دادن و یا در یک استان و نهایتاً در کشوری بعد از چند سال به مرحله اجرا در آوردن همان عبور از مرحله گذار است و رسیدن به تحول. دیگر کسی نمی‌نواند با پول زیاد برتری‌جویی نماید و یا حرکت‌های غیرمنظقی و توطئه‌ای علیه دیگری انجام دهد. تنها امری که با سرعت زیاد امکان‌پذیر است و هر کسی از دیگری سبقت بگیرد، امور خیر و پیشرفت‌های علمی و رفاهی و امدادرسانی به دیگران است، که فعالیت‌های ارزش‌محور تلقی می‌شود. و در روال عادی کسب و کار، افزایش بهره‌وری، دقت در کاهش تلفات و اصراف در همه زمینه‌ها، پیشبرد علم و رفاه، رقابت در تولید بالاتر و افزایش صادرات، خود کفایی و کاهش واردات و در مجموع زندگی بهینه‌ای را برای خود و دیگران رقم زدن است، که در فرهنگ عامه نیز نهادینه می‌شود.
تمام تلاش در این است که تصویر هر چه دقیقتری از آینده بعد از تحول بدست داده و نگرانی‌هایی که به خاطر برخورد با یک جو و محیط ناشناخته به ما دست می‌دهد را از بین ببریم. همانطوریکه قبلا اشاره شد این سیستم در جریان بوده و در حال گردش است و اقتصاد ارزش‌محور از ۵،۰۰۰ سال قبل که در پشت لایه‌ای از باورهای غلط و پول محور به حرکت پشت صحنه‌اش ادامه می‌داد دچار کمی و کاستی شده است؟ و یا اینکه مانند سایر ارکان طبیعت و زندگی و با استحکام تمام به گردش خود با حداکثر قدرت و صلابت ادامه یاقته است؟ بیازمایید، یک روز بدون کیف پول و کارت بانکی‌تان از خانه خارج شوید، خواهید دید حتی در زمانیکه اقتصاد ارزش‌محور در زمان جاری کاملاً مشهود نیست، در کمال تعجب خواهید دید و لمس خواهید کرد اقتصاد ارزش‌محور را، و با کمی مشکلات به کار و امورات خود خواهید رسید. همان طوری که قبلاً اشاره شد، بزرگترین اشتباه در نگارش فاصله گرفتن از باور خواننده است و اینکه خواننده،‌ نگارنده را به خیال بافی و نوشتن داستان تخیلی متهم نماید، در حالی که ادعا بر نگارش مطالب واقعی، چاره ساز و عینی است، که امید است خواننده آنرا حس نموده و تایید نماید.
درصدی از خوانند گان تایید می‌فرمایند که این داستان تخیلی شاید، در حال وقوع و اجراست و با دیدگان دقیق خود آن را نظاره می‌نمایند. و اما دیگران، به نظر نگارنده آن‌قدر این تحول جدی، ‌بزرگ و انرژی‌بر و در عین حال دست‌یافتنی را بر نمی‌‌تابند، و در اینجا لازم است که شاید هزاران صفحه مطلب در این راستا توسط اساتید فن به رشته تحریر درآید تا دفاعیه‌ای کامل بر این سخن بوده و هر چه سریع‌تر بشریت را به راهکارهای اصلی زندگی خود نزدیک نماید. تحول‌های سه گانه قبلی را مرور کنیم، در حالی که بشریت در هر برهه دیگر هیچ راهکاری برای خود متصور نبود و روش کاری جاری‌اش امکانات و منابعی برای توسعه نداشتند، ناگهان راهکار جدید و حیرت انگیزی از راه می‌رسند. تحول‌هایی که ریشه زندگی و برخورد با مسایل را تغییر می‌دهد. در انقلاب فناوری اطلاعات شما می‌توانید تردد در جهان را به صفر برسانید، تصوری که قبل از آن به تخیل کسی نیز نمی‌توانست خطور نماید. تصور کنید که این تحول رخ نداده بود، آیا به این راحتی می‌شد با کرونا مبارزه کرد. و اگر این رخداد (تحول فناوری اطلاعات) قبل از سال‌های ۱۹۱۸ رخ داده بود، آنفلوآنزای اسپانیایی ۱۰۰،۰۰۰،۰۰۰ نفر را روی کره زمین از بین نمی‌برد و اگر انقلاب چهارم و تمدن معنویت رخ دهد شاید بشریت در آینده در مقابل این حوادث واکسینه شود.
بازهم جدی‌تر به مساله بیاندیشیم، ما تحول نمی‌خواهیم و این تحول نشدنی است و با ابزارهایی که تا بحال بدست آورده‌ایم از عهده مسایل و مشکلات روز افزون بشریت بر خواهیم آمد، همانطوریکه تابحال این مسایل را حل کرده ایم! بحث ما در مورد ریشه زاینده این مشکلات است، ۱۰ مشکل را حل می‌کنید،‌ درهمان مدت ۲۰ مشکل دیگر بوجود می‌آید. چون با خشکاندن چشمه مشکلات برخورد نکرده‌ایم پس راه حلی نداده‌ایم و بن‌بست‌ها در همه زمینه‌ها ادامه دارد. ولی واقعاً هیچ راهکاری به جزء نگرش جدید (تحول اقتصاد ارزش محور) به مسایل وجود ندارد. بطور کلی مطالب مطرح شده تابحال را فراموش کنید و بیاییم با تفاق طرحی نو در اندازیم. خصوصیات این تحول در جهان چه باید باشد؟ بزرگترین مسایل ما ریشه‌های اقتصادی دارند. مشکلات و انگیزه‌های مشکلات، فساد و انگیزه‌های فساد دارای ریشه‌های اقتصادی هستند. تقابل ملت‌ها با یکدیگر بر سر کمبود منابع و دارای ریشه‌های اقتصادی پول محور است. حال بیاییم صورت مساله را پاک کنیم. و بگوییم دیگر پول وجود ندارد و یا آن قسمت که اهرم فشار در جوامع است را حذف کنیم. یعنی رفاه حداقلی در جوامع برقرار شود و پول تنها تزیینی باشد و بس و در رقابت های لاکچری و مثبت بکار گرفته می‌شود، نه تهدید کننده جان انسان‌ها. حال ببینیم دوباره به جواب فعلی و تحولی (اقتصاد ارزش‌محور) که مانند یک آمپول یا یک جراحی دردآور و سخت است ولی نجات بخش و اجتناب ناپذیر است می‌رسیم، که نهایتاً باید پذیرای آن باشیم.
تمام مسوولیت‌ها را بر گرده محملی سوار کرده‌ایم که تحملش را ندارد و به بیراهه می‌رود و بقیه ظرفیت‌های خود را بلااستفاده گذارده‌ایم. وقتی ظرفیت‌ها خالی بماند توهم و توطئه و بار منفی ایجاد می‌نماید. باری که بر روی محمل مادیات و پول گذارده‌ایم را بین ارزش‌های مختلف تقسیم کنیم. اخلاقیات، رضایتمندی های غیرمادی و اتفاقاتی که به یک هدف ختم نمی‌شود. همه ارزش‌ها و جایگاه‌هایی که شما بدست آورده‌اید به‌واسطه پول نبوده است و اگراز روزمره‌گی و نیازهای اولیه آن بگذریم، بتدریج از جلوی چشمان ما کنار می‌رود و الویت اولش را از دست می‌دهد. بیاییم به این اجبار سازنده‌ای که گریزی از آن نیست بدون نگرانی جدی‌تر بیاندیشیم.

ادامه دارد …

عنوان: حذف پول (مورد مطالعه – آغاز انقلاب چهارم در جهان – تمدن معنویت)

پدیدآور: بزرگمهر پرخیده ۰۹۱۲۷۳۷۳۴۶۷  [email protected]

تاریخ انتشار: 1401/1/20

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1404-01-02