نزدیک به چهار هزار سال پیش (1768سال پیش از میلاد)، اَشو زرتشت، پیامآور ایرانی، در خانوادهی اسپیتمان چشم به جهان گشود. در کودکی نزد استاد «بُرزینمِهر» به فراگیری دانش آن روز بهویژه در رشتهی ستارهشناسی و پزشکی پرداخت. در آن روزگار باورمندان آیین میتراییسم (مهری) به نمایندگی «کَرپَن»ها، برای هر بخشی از طبیعت خدایی را ویژه کرده بودند. باورمندان آیین زَروانیسم (زُروانی) «زمان» را آفرینندهی هستی میپنداشتند و «اوسیج»ها آن را نمایندگی میکردند. «کاویها» یا پادشاهان کیانی سرزمین ایران آن روز را که «آریانویج» نامیده میشد، با پشتوانهی باورهای دیویسنی (دیوپرستی) خود، اداره میکردند.
برابر با آنچه که در بند یک یسنای 29 آمده، نهتنها انسانها بلکه روان کل آفرینش از خشم، ستم، تجاوز، غارت و بیداد فراگیر به ستوه آمده بود و این اَشو زرتشت را بر آن داشت که برای یافتن راهکارهایی خردمندانه، کارآمد، جهانی و همیشگی، در درمان این دردهای خانمانسوز، به کوه «اُشیدَرنه» (سبلان) پناه برد. پس از ده سال دروناندیشی با پشتوانهی نیروی «وهومن»، بنابر بندهای گوناگون گاتاها، با اهورامزدا به همپرسگی رسید و به پیامبری برگزیده شده، حقیقتهایی را که برای نجات روان کل آفرینش یافته بود، بهگونهی سرودههای نغز و پُرمغز عرفانی در کتاب گاتاها، به گونهی مانتره (پیامهای اهورایی اندیشهبرانگیز) فشرده کرد و به میان مردم بازگشت.
خوشبختانه امروزه گاتاها کتاب آسمانی ما زرتشتیان، به کوشش و فداکاریهای بسیار موبدان و بهدینان در درازنای تاریخ پُر از گرفتاری زرتشتیان، بی چونوچرا و بی کموکاست در دل «یسنا» جای گرفته و بهدست دانشمندان اوستاشناس برگردان شده و به نسل امروز رسیده است. بهگونهای که هر انسانی میتواند با ژرفنگری این کتاب را بخواند و به پیامهای آهورایی اَشو زرتشت که در انجمن مغان در 9 اصل دین مزدیسنی، فشرده شده است و «گاتیک» نامیده میشود، پی ببرد، بدون آن که بخواهد به باورهای خود پشت کند به سطح دانش دین خود، بیش از پیش بیافزاید و در زندگانی به کار گیرد.
در باورگاهانی، واژهی دَئِنای اوستایی که امروزه دین گفته میشود درونمایهی دیدهی دل، وجدان هوشیار و بیدار انسانی را میرساند که خداوند یکتا و بیهمتا به انسانها بخشیده است. کار دین وجدانپروری از راه خردورزی است که آرمان آن پدیدآوردن فضای یکتایی میان انسانها، انسانسازی و انسانیتگستری؛ است. تا به مرزی از دانش دین که جز خدا نبیند، برسد و بدون چشمداشت به خویشکاری خود در جایگاه انسان دیندار و وجدانیار رفتار نماید (هر برداشت دیگری از واژهی دین، دستکم از دیدگاه ما زرتشتیان، پذیرفتنی نیست).
آنچه در بالا آمده است بخشی از نوشتاریست با عنوان «انسانی بیاندیشیم، ملی کار کنیم و زرتشتی زندگی کنیم» به قلم موبد دکتر اردشیر خورشیدیان، که در ویژهنامهی نوروز 1401 خورشیدی (مجلهی نوروزی امرداد) چاپ شده است.
متن کامل این نوشتار را در مجلهی نوروزی امرداد 1401 بخوانید.
ویژهنامهی نوروز و زرتشتنامه امرداد در 48 رویه به همراه شمارهی 452 هفتهنامهی امرداد (در هشت رویه)، در روزنامهفروشیها و نمایندگیهای امرداد در دسترس خوانندگان است.
خوانندگان میتوانند برای دسترسی به مجلهی نوروزی و هفتهنامهی امرداد افزونبر نمایندگیها و روزنامهفروشیها از راههای زیر نیز بهره ببرند.
فروش اینترنتی هفتهنامه امرداد شمارهی 452 به همراه مجله نوروزی 1401 خورشیدی
2 پاسخ
بر چه اساس و باوری کوه اوشیدرنه رو کوه سبلان می نامید ؟!
با تشکر از نوشتار خوب امرداد. به باور من ترتیب آموزه برعکس است: زرتشتی بیاندیشیم. ملی کار کنیم. انسانی زندگی کنیم.