آخرین روزهای تیر ماه خبر همایشی از خرمشهر منتشر شد که متاسفانه برگزار کنندگان آن به اصطلاح همایش،آیین یکتاپرستانه و پاک زرتشتی را در کنار فرقه های جعلی و زاییده ی تفکر سلفی-عربی،به باور اشتباه و ناشی از ناآگاهی خود در بوته ی نقد و بررسی قرار داده بودند!اقدامی توهین آمیز که برای هر ایرانی شرافتمندی مایه ی تاسف و البته نگرانی گردید!
تاسف از جهل و کم خردی کسانی که با هزینه های دولتی و سازمانی و بدون داشتن کمترین اطلاعات علمی و تاریخی بخود اجازه می دهند باورهای غلط خود را(البته با دریافت حق سخنرانی!؟)منتشر نمایند و نگرانی از این جهت که بی توجهی و اغماض در برابر چنین تحرکات تفرقه افکنانه و متضاد با اتحاد و انسجام ملی در شرایط بغرنج و بحرانی منطقه خاورمیانه،می تواند بهانه به گروهی از افراد متاثر از چنین جلساتی دهد تا باورمندان به این آیین پاک و اهورایی را تکفیر و تهدید نمایند!!
شرمندگی این رفتار نکوهیده،بدون اینکه فعالان فرهنگی و دانشگاهی خوزستان و خرمشهر در آن سهیم و شریک باشند،برای همه ی خوزستانی ها هم وجود دارد و از جهت توهین جاهلانه باید همه ی ما از هموطنان زرتشتی مان در خوزستان و ایران و سراسر جهان پوزش بخواهیم.چرا که شاید کوتاهی از ما بوده که با کم کاری علمی و تحقیقی در حوزه ی اطلاع اطلاع رسانی باعث شده ایم که چنین رفتارهای غلطی بصورت سازماندهی شده و ارگانی صورت پذیرد!
طی روزهای گذشته انتقادات علمی و تاریخی و قانونی و حقوقی فراوانی از جانب دوستان و رسانه ها و نشریات مختلف در این خصوص ارایه شد.از اشاره به اصل سیزدهم قانون اساسی تا بازخوانی ساده از آیین یکتاپرستانه زرتشت.بدین ترتیب تکرار این انتقادات علیرغم درستی و صحت،بی مورد خواهد بود.به همین دلیل،مایلم خصوصاً به کسانی که دستی بر آتش این فتنه تفرقه افکنانه داشته اند و اتفاقاً فضا و دکور موجود در تصویر منتشر شده نیز نشان دهنده ی دغدغه آنان نسبت به نظام مقدس جمهوری اسلامی و خوزستان شهید پرور است چند نکته را یادآوری کنم.نکاتی که اگر بسیجیان بعد از جنگ آنرا ندانند،بدون شک به شناخت و ادراک درستی از ارزش های نظام و میثاق شهدا نخواهند رسید.
نخست اینکه، خرمشهر یکی از شهرهای باستانی و تاریخی ایران است و بازخوانی سیر تاریخی این شهر میتواند گویای ریشههای یکتاپرستانه ساکنانش قبل و بعد از اسلام باشد. نام باستانی این شهر پیان(در دورانهای بعدی«بیان»)است و«محمره» به معنای سرخ رنگ نامی است که بعدها اعراب بدان دادند و آنرا بهعلت زراعت و احتمالاً برنج سرخ رنگی میدانند که در این منطقه کشت و زرع میشده است.(1:16)نیره زمان رشیدیان در معرفی این شهر نوشته است؛ شهر«بیان» سابقا بسیار آباد و پر جمعیت بود. در زمان عضدالدوله دیلمی جوی«بیان» که از کارون جدا شده بود و از کنار شهر میگذشت به فرمان وی تعریض و گود شد و آنرا جوی عضدی نامیدهاند. شهر«بیان» کم کم از آبادانی افتاد و سکنهاش خالی شد تا بصورت قصبهای درآمد که اعراب آنرا محمره نامیدند. محمره در زمان قاجاریه چون در کنار کارون واقع شده و کشتیهای تجاری در آن رودخانه رفت و آمد داشتند دولت در آنجا ساختمانهایی بنا نمود و آنرا بهصورت بندری درآورد و در برابر بندر بصره ساخته و آباد کرد.(2:103)
همزمان با اکتشاف نفت در ایران و شکلگیری صنعت نفت در خوزستان، خرمشهر نیز در کنار آبادان رنگ و بویی نفتی یافت. دفتر مرکزی کمپانی نفت انگلیس و ایران که امروزه از ساختمان آن بعنوان موزه جنگ خرمشهر استفاده می شود، یادگار همان دوران است. دورانی که همزیستی مسالمت آمیز مسلمانان و غیرمسلمانان در خرمشهر و آبادان و سراسر خوزستان، شهرهی همه ایران و جهان بود.
هنوز خاطره همزیستی دوستانه و صمیمانه زرتشتیان، ارامنه، مسلمانان و مسیحیان جزو خاطرات شیرین نسلی است که از آن ایام باقی مانده و حتماً در خرمشهر نیز برای فرزندان خود که احتمالاً تعدادی از آنان در همان همایش کذایی، گوینده یا شنونده بودهاند نیز خاطراتی گفته اند. هنوز خاطره همجواری کلیسای سورپ کاراپت متعلق به ارامنه گریگوری که در مجاور مسجد موسی بن جعفر در سال 1336 خورشیدی برابر با 1958 میلادی ساخته شده بود در ذهن مردم آبادان و خرمشهر زنده است.(3:201) همینطور خاطره دعای همزمان زرتشتیان اهواز در آتشکده خود در حالی که صابئین مندایی در آب کارون غسل تعمید میکردند و کلیمیان خوزستان در کنیسهها و مسلمانان شیعه و سنی در مساجد مشترک خود نماز میگذاردند. بدون شک چنین رفتارهای ضد انسانی و ضد دینی در شهر و استانی که مثال زندهی همزیستی مسالمتآمیز اقوام، ادیان و مذاهب است، زیبنده و پسندیده نیست.
از بین شهرهای خوزستان، خرمشهر در طول تاریخ همواره محل دفاع ایرانیان از سرزمینشان بوده.در مقابل دستاندازی و تجاوز همسایگان و استعمارگران. در روزگار ناصرالدین شاه در سال 1235 خورشیدی مقاومت دلیرانه مردم این شهر در جنگ ایران و انگلیس در حافظه تاریخی ایران و ایرانی ثبت است. مقاومتی دلیرانه که خاطرات یاور فراهانی با عنوان کتابچه مرحوم خانلر میرزای احتشام الدوله شرح کاملی از رشادتهای نیروهای ایرانی در دفاع از این خظه از سرزمین مان ایران را ثبت و ضبط نموده است(4) و پس از آن جنگ تحمیلی و حضور تمامی اقوام و مذاهب ایرانی در دفاع از خاک میهن و نظام نوپای جمهوری اسلامی.
زرتشتیان نیز به همان خدایی اعتقاد داشته و دارند که خرمشهر را آزاد کرد و دریغا که امروز در همان شهری که زرتشتیان برای دفاع از آن در کنار دیگر هموطنان خود دغدغهی دفاع داشتند، گروهی گمراه آنان را متهم به کفر میکنند!؟
ای کاش کسی به جوانان و نسل بعد از جنگی که در آن همایش کذایی حاضر بودند، نامهایی را یادآوری میکرد؛ شهید مهرداد فرارونی، شهید كامران گنجی، شهید كیخسرو كیخسروی، شهید بهروز باستانی، شهید پرویز آبادی، شهید داریوش شهزادی، شهید فرهاد خادم، شهید اسفندیار دارابیان، شهید فریدون نژاد كی، شهید جمشید گشتاسبی حسن آبادی، شهید دیهیم شهریاری، شهید جهانبخش نمیرانیان، شهید رستم آذرباد، شهید داریوش آبادیان، شهید مهرداد آبادیان و شهدا، ایثارگران و جانبازان زرتشتی دیگری که دوشادوش هموطنان خود در راه دفاع از خرمشهر و خوزستان و میهن و انقلاب جان خود را ایثار کردند! آیا پیروان و معتقدان به یک فرقه به تعبیر آقایان«ضاله» میتوانند این درجه از وفاداری، اعتقاد و ایثار در قبال میهن و نظام جمهوری اسلامی ایران را داشته باشند!؟
از سویی دیگر، برگزار کنندگان به اصطلاح همایش خرمشهر نمیدانند که در سختترین شرایط جنگ تحمیلی و در روزگاری که بسیاری از کارکنان حتی مسلمان و انقلابی صنعت نفت جرات حضور در خوزستان و خرمشهر و جزیرهی خارک را نداشتند، یک مدیر زرتشتی صنعت نفت مدیریت مناطق نفت خیز جنوب و ستاد بحران استان خوزستان را عهدهدار بود!
مهندس بهمن سروشی، هموطن زرتشتی فهیم، وطندوست و شجاع و مدبری است که سالیان متمادی مدیریت تولید نفت در ایام جنگ را نه ازتهران و بصورت تلفنی، بلکه در آبادان و خارک و اهواز و خرمشهر برعهده داشت و مردم خوزستان و کسانی که ایام جنگ را در سنگر صنعت و تولید تجربه کردهاند، امروز شرمنده توهین صورت پذیرفته به زرتشتیان عزیز و از جمله این مدیر ارزشمند نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هستند!
مهندس بهمن سروشی در ابتدای جنگ تحمیلی مدیر مناطق نفت خیز جنوب بود. وی در مصاحبهای که بعدها صورت پذیرفت آن ایام را اینگونه به خاطر می آورد؛ تیرماه سال59 شهید تندگویان که مدیر مناطق نفتخیز بودند، بنده را به معاونت عملیات خودشان منصوب کردند. این حکم بیمقدمه صادر شد و با من هم مشورت نشده بود. ده روز قبل از آغاز جنگ تحمیلی شهید تندگویان حکم دیگری را برایم صادر کردند که بر اساس آن ریاست ستاد بحران شرکت ملی نفت ایران در جنوب به من واگذار شد.(5:80) آیا پیرو و معتقد به یک فرقه به تعبیر آقایان«ضاله» میتواند این درجه از وفاداری، اعتقاد و ایثار در قبال میهن و نظام جمهوری اسلامی ایران را داشته باشد!؟
این موارد بدیهی و مرتبط با موضوع انقلاب و نظام و جمهوری اسلامی که برگزارکنندگان همایش کذایی ادعای دغدغهی آنرا دارند، آنقدر بدیهی و روشن هستند که نمی توان از سوء نیت احتمالی برگزاری چنین نشستهایی نگران نبود! آنهم در خرمشهری که همواره در معرض تهدید تفکرات خطرناکی بوده که نمونه روشن آن فتنه تفرقهافکنانه خلق عرب در نخستین روزهای شکل گیری انقلاب در این شهر است.
سیده زهرا حسینی در خاطرات خود که تحت عنوان کتاب«دا» منتشر و اتفاقاً بین مراکزی که لوگوی آنها در پوستر همایش کذایی بعنوان حامی چاپ شده، با استقبال خوبی روبرو شده در معرفی این فتنه مینویسد؛ غائله خلق عرب سه روز پس از تشکیل کمیته انقلاب اسلامی در تاریخ 16/12/57 شکل گرفت که سازمانی به نام جبهه رزمندگان عرب با گرایش افراطی قومی-عربی در ساختمان کنسولگری امریکا در خرمشهر توسط گروهی اعلام موجودیت کرد. حمایت شیخ محمد طاهر آل شبیر روحانی مسن و دور از سیاست خرمشهری خواستههای غیرقانونی این گروه را دامن زد.(6:61) این همان فتنهای است که با شروع جنگ تحمیلی خیانتهای زیادی در ایجاد بحران در خرمشهر و آبادان و پس از آن در جریان سقوط خرمشهر و اشغال این شهر داشتند. فتنهای که هرچند توسط خود هموطنان عربزبان و میهندوست خوزستانی و خرمشهری افشا و سرکوب شد اما در شرایط زمانی و مکانی امروز نیز اگر به موضوع انسجام ملی و همزیستی مسالمتآمیز همه اقوام و مذاهب و ادیان رسمی ایرانی بیتوجه باشیم تکرار آن خدای ناکرده دو ر از ذهن نخواهد بود!
طنز تلخ ماجرا این است که همان وهابیونی که در همایش در کنار زرتشتیان مورد نقد و بررسی قرار گرفتهاند، مسلمانان شیعه را به اتهام زرتشتیگری تکفیر میکنند! و باعث تاسف است که گروهی شیعه نیز زرتشتیان را هم رده با وهابیان و «ضاله» میدانند! حاشا که براستی ضلالتی بالاتر از «جهل» نیست!
بار دیگر بعنوان یک خوزستانی از بابت اقدام جاهلانه صورت گرفته در سرزمینم، از همه زرتشتیان جهان، خصوصاً هموطنان و هماستانیهای زرتشتیمان بخصوص خانوادههای محترم شهدا، جانبازان و ایثارگران زرتشتی و همچنین مدیر ارجمند و ایثاگر و پیشکسوت صنعت نفت، مهندس بهمن سروشی پوزش میخواهم و میخواهیم.
*فعال فرهنگی خوزستانی در زمینه ی تاریخ و اقوام
پی نوشتها:
1- فرشید خدادادیان:خوزستان،تمدن و نفت/1394/دلا/مسجدسلیمان
2- نیره زمان رشیدیان:نگاهی به خوزستان/چاپ سوم1371/بوعلی/تهران
3- نورالدین امیری:نفت شهرهای ایرانی/1394/انتشارات دانشگاه خلیج فارس/بوشهر
4- (نگاه کنید به؛)جنگ ایران و انگلیس،خاطرات خانلر میرزای احتشام الدوله/تصحیح بهجت امیری/1382/آنزان/تهران
5- شورای نویسندگان:هندسه نفت در مناطق نفت خیز جنوب/1392/روابط عمومی شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب/اهواز
6- سید اعظم حسینی:دا،خاطرات سیده زهرا حسینی/چاپ چهارم1388/انتشارات سوره مهر/تهران
چكیدهای از نوشتار بالا در رویهی زرتشتیان(رویهی ٧)، هفتهنامهی امرداد ٣٤٥ چاپ شده است. شوربختانه به شوند اینكه عبارت «خلق عرب» در نوشتار درون گیومه قرار نگرفته بود و واژهی فرقه نیز بهكار نرفته بود، به نادرستی به شكل «مردم عرب» ویرایش شد. بدین وسیله از نویسنده و خوانندگان گرامی پوزش میخواهیم. بیگمان دیدگاه امرداد این است كه همهی مردم ایران از عرب، كرد، آذری، بلوچ، تركمن، لر و…، زیر پرچم ایران و در جغرافیای سرزمینمان تنها مردم ایران خوانده میشوند و دیگر هیچ.