کاوشهای محوطه «تل خاکستر» نشانهای از نهشتههای باستانی را به دست نداد. با این همه، به گمان باستانشناسان به شوند (:دلیل) جایگیری این محوطه در پیرامون (:حاشیه) دشت و نقطه اتصال دو دشت بسطام و شاهرود، شاید اطراقگاه و یا ماندگاه چند روزهای برای انسانهایی بوده که از این گذرگاه گذر میکردند و بقایای فرهنگی هر چند اندک از خود بهجای گذاشتهاند.
به گزارش ایسنا و بهگفتهی روابطعمومی پژوهشگاه میراثفرهنگی، مصطفی رشیدی ارزنده، سرپرست هیات باستانشناسی تل خاکستر، با اشاره به اینکه این محوطه که سال ۱۳۸۸ به شماره ۵۸۴۹ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است، با پراکندگی سفالهای سطحیاش که چندان پر شمار نیست، در پای کوهی در پیرامون بخش خاوری جاده بسطام جای گرفته است، دربارهی نتیجه کاوشها گفت: برپایهی ریختشناسی امروزی، این محوطه دارای نهشتههای باستانی نیست، که میتوان آن را به شوند اسکان کوتاهمدت کوچنشینی در آن دانست؛ زیرا که این محوطه به کوهها و چراگاههای کوهستانی نزدیک است و میتوانسته گزینهی خوبی برای اسکان موقت کوچنشینان باشد.
او افزود: از دیگر جاهای ایران یافتههایی در دست است که کوچنشینان بیشتر دامنهی کوه را برای جایگیری (:استقرار) گذرا (:موقت) برمیگزیدهاند. شوند دیگر بر ماهیت کوچنشینی این محوطه، یافتههای سطحی آن و نیز فرسوده بودن آنهاست که با الگوی پیشنهادی برای یافتههای سطحیِ محوطههای کوچنشینی همخوانی دارد.
رشیدی ارزنده با یادآوری اینکه فصل نخست فعالیت میدانی پروژه نجاتبخشی و گمانهزنی محدوده تقاطع غیرهمسطح و ساخت جادهی کمربندی مجن، شاهرود- آزادشهر در تیرماه ۱۳۹۹ خورشیدی، به سرپرستی حسن رضوانی به انجام رسیده است، یادآوری کرد: این برنامه با آرمان بررسی و شناسایی آثار گمانهزدهشده (:احتمالی) جادهی ساختهشده در دالان (:کریدور) نقطه تلاقی دشت بسطام و شاهرود به طول سه کیلومتر مورد پیمایش قرار گرفت و در گام دوم در حریم محدودهی راه و پیرامون محوطه «تل خاکستر» که در فاصله تقریبی ۱۰۰ متری جنوب این جاده است ۱۹ گمانه با ابعاد ۵/۱×۵/۱ متر ایجاد شد تا وضعیت نهشتهها و لایههای طبیعی و باستانی ارزیابی شود.
سرپرست هیات باستانشناسی تل خاکستر ادامه داد: در فصل دوم این برنامه پژوهشی و در ادامهی فعالیت باستانشناسی در تنها سایت شناساییشدهی سال گذشته، تمرکز بر ایجاد گمانههایی برای مشخص کردن عرصه و حریم این محوطه در اولویت مطالعات پژوهشی قرار گرفت و با کسب پروانه (:مجوز) از پژوهشکده باستانشناسی فعالیت میدانی به انجام رسید.
او افزود: عملیات تعیین عرصه و حریم محوطه تل خاکستر با ایجاد گمانههایی به ابعاد ۵/۱×۵/۱ متر پیرامون محوطه و کاوش آنها برپایهی لایهبندی طبیعی نهشتهها انجام و محل نخستین گمانهها برپایهی ریختشناسی محوطه، شواهد سطحی و محیطی و با رعایت فاصلهای مناسب از آخرین حد شیب محوطه گزینش شد.
این باستانشناس افزود: موقعیت گمانههای بعدی با توجه به نتایج بهدست آمده از گمانههای پیشین و ارتباط فضایی آنها با یکدیگر جانمایی شد و در مجموع شمار۱۰ گمانه در محدودهی بلافصل در نقاطی که گمانهی وجود لایهها و نهشتههای باستانی وجود داشت ایجاد شد که میانگین عمق گمانههای کنده (:حفر) شده میان ۸۰ تا ۱۶۰ سانتیمتر است.
رشیدی ارزنده گفت: گمانههای ابتدایی در شروع کاوش در نیمه جنوبی و غربی با فاصلهای میان سه تا پنج متر از واپسین شیب برجستگی محوطه مورد کاوش قرار گرفت و نتایج کاوش نشان داد در هیچیک از گمانهها نشانه روشنی از وجود بستر باستانشناختی وجود ندارد و ماهیتی انباشتی از رسوبات سیلتی-رسی دارند.
او همچنین گفت: در نیمه شمالی و باختری، این فاصله کمتر و تقریبا در ابتدای برجستگی محوطه گمانهها ایجاد شد و برآیند این بخش نیز مشابه گمانههای پیشین است و هیچ نشانی از شکلگیری نهشته باستانی به چشم نمیخورد و تمامی لایههای شناسایی شده ماهیتی از رسوبات سیلتی و رسی است.
سرپرست هیات باستانشناسی تل خاکستر با بیان اینکه با توجه به پرشماری (:تعدد) لایههای طبیعی سیلتی و رسی که ضخامتی میان ۵ تا ۱۰ سانتیمتر دارند و به دفعات در سالهای متوالی به شکل سیلابه و تهنشستهای سیلت و رس شکل گرفتهاند، احتمال وجود سیلابها و روانآبهای فصلی از دشت بسطام و دامنه کوه منفرد «کوه بری» را قوت میبخشد، افزود: برای اطمینان یافتن از وجود لایهی باستانی در محوطه تل خاکستر، گمانهای در راس برجستگی و مرکز محوطه ایجاد و مشخص شد که بدنه اصلی که پراکندگی درخور نگرشی سفال روی آن دیده میشود، نیز فاقد نهشته باستانی است.
او تنها نقطهی درخور اتکا در محوطه را سفالهای سطحی آن دانست و این احتمال را مطرح کرد که «تل خاکستر» محوطهای با استقرار کوتاهمدت کوچرو است که تنها بقایای بر جای مانده از آن، شواهد سطحی سفال است و در ادامه گفت: پراکندگی سفال بر سطح محوطه زیاد نیست (میانگین یک تکه در هر متر مربع) که آن هم بیشتر در بخش خاوری محوطه دیده میشود و سفالهای به دست آمده از نظر رنگ پوشِش همگی قرمز هستند که در این میان شمار اندکی دارای نقشهای هندسی سیاه رنگ هستند.
این باستانشناس همچنین افزود: یادآوری این نکته بایسته است که سفالهای بخش خاوری این محوطه با بخش شرقی تفاوتهایی را نشان میدهند، سفالهای قرمز بخش خاوری ظریفتر دارای دیوارههای نازکتر، با تکههای نقشدار بیشتر است و این پراکندگی در مساحتی میان ۳۵۰ تا ۴۰۰ متر مربع قابل دیدن است.
رشیدی ارزنده افزود: نکته درخور نگرش در سفالها میزان فرسایش در بدنه و نقشهای زدوده (:زائل)شده در نقشهای سطحی آنهاست و هیچ نشانی از جابهجایی سفالها از مکان دیگری به این بخش دیده نمیشود که با توجه به ریختشناسی و سنجشهای (:مقایسههای) تطبیقی، این قطعه سفالها مربوط به دورهی فلات کهن و متعلق به فرهنگ «چشمه علی» است.
سرپرست هیات باستانشناسی تل خاکستری یادآور شد: اگرچه در لایههای مورد کاوش در گمانهها نشانهای از نهشتههای باستانی بهدست نیامد، اما وجود یافتههای سطحی مانند قطعههای سفال این پرسش را پیش میکشد که آیا این محوطه با توجه به محل جایگیری آن در حاشیه دشت و نقطه اتصال دو دشت بسطام و شاهرود، احتمالا اطراقگاه و یا ماندگاه چند روزهای برای انسانهایی بوده که از این گذرگاه عبور میکردند و بقایای فرهنگی هر چند اندک از خود بجای گذاشتهاند؟
رشیدی ارزنده گفت: دربارهی وضعیت زمینشناسی منطقهای که محوطهی تل خاکستر در آن جای دارد، این مکان ازدید شرایط جایگیری بههیچروی قابل سکونت نیست، اما باید یادآوری کرد کرد که بهدلیل نزدیکی به کوه موسوم به کوهبری، میتوانسته به هنگام سیلاب نزدیکترین منطقه مرتفع به دشت و پناهگاه مناسبی برای در امان ماندن در زمانهای پر خطر باشد.