چهارمین نشست نوا (نشستهای واکاویهای امرداد) با عنوان «آیا گیاهخواری به تندرستی انسان آسیب میرساند؟» دوشنبه 29 مهرماه 1398 خورشیدی، از سوی هفتهنامهی امرداد با همکاری خانهی اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. در چهارمین نشست نوا دکتر کیقباد بهدین، دکتر بیژن نوذری، دکتر شجاعالدین فرخی و دکتر رضا حقپرست پیرامون موضوع نشست سخنرانی کردند.
کیوان سالمی فیه که دبیری نشست را بر دوش داشت در آغاز با اشاره بهموضوع تغذیه و جدایی ناپذیر بودن آن با آداب و فرهنگ ایرانی که نمود آن در سفرهها و خوانهای ایرانی مانند خوان مهرگان، خوان نوروزی، خوان اسفندگان و خوان گهنبارهای پُرفروغ اهورایی پدیدار است گفت: بر آن شدیم که موضوع گیاهخواری را که چالش هزاران سالهی ایرانی است و همواره مورد بحث بوده است، در این نشست به چالش بگذاریم.
کهنترین آیین سرزمین ایران، آیین مِهری است که در آن جانوران با غریو و شادی قربانی میشدند و مهریان از ایزد مِهر (میترا) مراد و خواستشان را درخواست و گوشت قربانی را با یکدیگر تقسیم میکردند. نماد آیین مهر، گاو نر قوی هیکل است که از سوی میترا قربانی می شد. از سوی دیگر، در مقابل این آیین، اندیشهی زرتشت را میبینیم که جمشیدشاه را که باعث رواج گوشت خواری شد، سرزنش میکند.
وی افزود: نیاکان ما چهار روز در ماه را که نبُر دادند از خوردن گوشت خودداری میکردند. بهمن، یا وهومن، آغازگر نخوردن گوشت بود و این پیوند ناگسستنی با اندیشه نیک را نمایان ساخت. گاهنبارخوانی به پاس آفرینش گیاهان، از روز اشتاد روز تا انارام روز، در مهر ماه است که در آن آیینی برگزار میشد. در این آیین، آفرینش گیاهان سپاسگزاری میشد. پس از هزارهها، در سدهی بیست و یکم موضوع گیاهخواری بار دیگر بر سر زبانها است و هر روز مقالهها و دیدگاههای بسیاری پیرامون آن منتشر میشود.
دکتر کیقباد بهدین نخستین سخنران نشست باعنواناینکه من میخواهم دربارهی تعادل در تغذیه حرف بزنم. آن را «زیانهای گیاهخواری» نمینامم؛ به جای آن میگویم: «زیانهای عدم تعادل». این عدم تعادل به هر سو میتواند برود؛ از جمله به سوی گیاهخواری. البته دلیل هر کس برای گیاهخواری بسیار متفاوت است و تنوع دارد. همهی آن دلایل قابل احترام است؛ تا وقتی که برای دیگران محدودیت به وجود نیاورد. ما میخواهیم به این دوستان کمک کنیم که هنگامی که به هر دلیلی رو به گیاهخواری میآورند، به سلامت روان آنها آسیبی نرسد. در عین حال که با شادی آرمان خود را دنبال می کنند، تندرستیشان را هم نگاهدارند.
اگر کسانی مصرف گوشت را محدود کنند، یعنی این که گوشت قرمز مصرف نکنند اما ماهی و مرغ بخورند، اینها را نمیتوان گیاهخوار دانست. این افراد تقریبا در تعادل هستند. من دربارهی این افراد صحبت نمیکنم. وقتی از گیاهخواری سخن میگوییم روی سخنمان با کسانی که از خوردن همهی آنچه که از گوشت حیوانات است، پرهیز میکنند. البته این کار مزایایی دارد برای نمونه اندازهی استفاده از چربیهای اشباع در آنها کم است و این در سلامت قلب و عروق تاثیر مثبت دارد. یعنی تقریبا کلسترول نمیخورند یا کلسترول پایین از بیرون دریافت میکنند و در ازای آن برخی مواد به فراوانی مانند فیبرها، منیزیم، پتاسیم، آنتیاکسیدانها و کربوهیدراتها به بدن آنها میرسد. این باعث میشود که چنین افرادی وزن مناسبی داشته باشند و کمتر به بیماری قلبی دچار شوند و زندگی درازتری داشته باشند این افراد همچنین فشار خون کمتری دارند و درصد ابتلا آنها به دیابت از نوع 2، و حتا سرطان پروستات و کولون، کمتر است. اما این دسته از گیاهخواران باید بدانند که در تغذیه، مکملها را فراموش نکنند.
دکتر رضا حقپرست سخنانش را با خوانش چند بیت از فردوسی آغاز کرد و گفت: ما انسانها از نخست گیاهخوار بودهایم. اگر تاریخچهی تکامل انسان را بررسی کنیم، میبینیم زمانی که انسان در طبیعت و پیرامون استوا زندگی میکرد، در آن سیکل تکاملی که بهگفتهای چهار میلیون سال دیرینگی آن است، دسترسی به ابزاری نداشته است که بتواند جان جانوران را بگیرد. حتا به آتش هم دسترسی نداشت. سی هزار سال است که آتش را مهار کردهایم. این طبیعت بود که غذای انسان را در دسترسش میگذاشت. خداوندی که انسان، و همه ی موجودات دیگر را آفرید، پیش از آن که دست به آفرینش آنها بزند، خوراکشان را در طبیعت گذاشته بود. غذای انسان هم در طبیعت است. انسان هنوز به آن مرحله از شعور نرسیده بود که بتواند ابزار بسازد و حیوانات را شکار کند. میوهجات، سبزیجات، دانهها و مغزهای غذایی هستند که تعادل انسان را برقرار میکنند تا سالم باشیم.
ما با این که گیاهخواری را ترویج میکنیم به فکر تامین پروتئین و تعادل عناصر غذایی در بدن هم هستیم. چون بهترین پروتئینها در گیاهان است. جانوران بزرگی مثل فیل و کرگدن و زرافه را در نظر بگیرید. پروتئین آنها از کجا تامین میشود؟ از گیاهان.
من با بعضی از دوستان که کارشناس تغذیه هستند، صحبت میکنم. آن ها میگویند که حتما بایستی برای اسید آمینههای ضروری، فرآورده های حیوانی مصرف کنیم. چون که اسید آمینههای ضروری در گیاهان کم است و در پروتئین حیوانی هست. در صورتی که اگر پروفیل مواد گوناگون را نگاه کنید، میبینید که داخل گیاهان هم همان اسید آمینههای بایسته وجود دارد.
در ادامهی نشست دکتر بیژن نوذری با اشاره به اینکه به باور من هر کدام از ما میتوانیم انرژی را از عرصههای گیاهی و جانوریبه دست بیاوریم. این بخش انرژیک، چیزی است که به گمان من در بحثهایی که دربارهی تغذیه میشود، تا اندازهای غایب است.
به عنوان کسی که سالها است با بیماران مبتلا به سرطان کار میکنم و موضوع تغذیه در بیماران سرطانی برایم مهم بوده است، میتوانم به شما بگویم که متاستاتیکهای انجام شده، که خیلی هم وسیع بودهاند، نشان دهندهی این هستند که رژیم غذایی خاصی وجود ندارد که در بهبود مبتلایان به سرطان موثر باشد. همانگونه که اثبات نشده که رژیم غذایی خاصی در ابتلای ما به سرطان تاثیرگذار است. آنچه دربارهی آن صحبت میشود سموم است که در حوزهی مواد غذایی نیستند.
من به همهی بررسیهایی که دربارهی پروتئینها و کربوهیدراتها شده است، اعتراضی ندارم. اما به نظر من آن چه اهمیت دارد حالی است که هنگام غذا خوردن داریم. این اصل مهمی است که بدانیم غذا چه تاثیری روی ما میگذارد. جدای از همهی بررسیهای شیمیایی که بر روی غذاها انجام میشود، باید این را در نظر بگیریم که زمانی که غذایی را میخوریم انرژیی را از یک عرصهی گیاهی یا جانوری به عرصهی انسانی خود وارد کردهایم. اگر بهترین غذا را هم با حال بد بخورید، حال ما را خراب میکند. اما چه بسا غذای سادهای را با حال خوب بخوریم و حال ما بهتر هم بشود. از نظر من آنچه مهم است انرژی آن خوراکی است که وارد بدن ما میشود.
نکتهی دوم این است که باید بدانیم که بدن همهی ما با یک حوزهی انرژی ارتباط برقرار نمیکند. خود من هر وقت حالم بد میشود جگر می خورم! اگر سالاد بخورم حالم بد میشود. یکی دیگر ممکن است وارون (:برخلاف) این باشد. به هر روی، به باور من صحبتهایی که دربارهی موادی میشود که وارد بدن میکنیم، فقط با انرژیهای پایهای که هر کدام از ما با آن زاده میشویمدر پیوند است و این را در مشاهدههایم دیدهام.
دکتر شجاع الدین فرخی دیگر سخنران نشست موضوع گیاهخواری را به دو بخش روانی و تغذیهای قابل بررسی دانست و گفت: در آغاز باید دانست که آیا بدن ما نیازی به ماده حیوانی دارد یا نه. اگر از نظر جسمی نیاز داشته باشیم میشود از مسالهی روحی-روانی آن چشم پوشی کرد. اما مسالهی روحی-روانی چیست؟
من خودم را یک انسان می دانم. هیچ انسانی حق گرفتن زندگی هیچ موجود دیگری را ندارد. جانوران هم حق زندگی دارند. به باور برخی جانوران آفریده شدهاند که ما آنها را بخوریم! روزی میلیاردها حیوان کشته میشود برای ما انسانهایی که هیچ نیازی به خوردن آنها نداریم. این از نظر روحی مشکل زا است و روی ما اثر منفی میگذارد. تمام جنگها و گرفتاریها به خاطر همین اثر منفی است که ما با کشتن جانوران دچار آن میشویم. اگر بایستگیای برای بدن ما داشت چارهای برای آن میاندیشیدیم. ولی واقعیت آن است که نیازی به آن نداریم.
جانوران گوناگون، از دید هضم مواد غدایی، با یکدیگر متفاوت هستند. برای نمونه گاو گیاهخوار است، کفتار مُردارخوار است و انسان میوهخوار و سیستم گوارشیشان هر کدام برای حضم خواکشان متفاوت است. ولی از دید نیازها هیچ کدام با هم تفاوتی ندارند. این نیازها دربردارندهی پروتئینها، کربوهیدراتها، چربیها، ویتامینها و املاح، آب و آنتی اکسیدانها است. همهی ما موجودات زنده نیازهای مشترکی داریم. تنها در جذب ویتامین «سی» است که تفاوت میکنیم. انسان و شامپانزه و یکی دو حیوان دیگر، حتما باید ویتامین سی را از بیرون دریافت کنند. دیگر جانوران این ویتامین را میسازند. ولی از دید نیاز، بدن یک گاو با بدن انسان هیچ تفاوتی ندارد. یک گاو با همان علفی که میخورد نیازهایش را تامین می کند؛ شتر با خاری که میخورد نیازهای خود را برطرف میکند؛ هیچ کدام کموکاستی ندارند. انسان هم اگر میوهخواری و گیاهخواری کند و گوشت مصرف نکند، کموکاستی نخواهد داشت. این است که نیازهای ما با دیگر جانوران، یکسان است.
اما این که یکی با یک نوع خوراکش حالش خوب میشود و دیگری با همان غذا حال بدی پیدا میکند، این به سیستم گوارشی و معده ربط پیدا میکند. اگر غذایی با من سازگار نیست به دلیل آن است که معدهی من آسیب دیده است.
آقای دکتر بهدین گفتند که مکملها فراموش نشود ما هم موافق مکم ها هستیم. اما چرا مکمل نیاز داریم؟ چون آنزیم های ضروری را از دست دادهایم و نیاز به مکمل پیدا کردهایم و اگر مکمل استفاده نکنیم، دچار مشکل میشویم.
دکتر کیقباد بهدین در بخش دوم نشست در ادامهی سخنانش گفت: باید دید که اهمیت گوشت در کجاست؟ گوشت بخشی از خوراک انسان است. به خاطر اینکه ما به دنبال این هستیم که پروتئین و املاح به بدن خود برسانیم. ویتامینها، چربیها و کربوهیدراتها به گونهی خیلی خوبی در گوشت وجود دارد؛ البته کربوهیدرات به صورت کمتر.
یکی از مشکلاتی که مصرف گوشت دارد، و باید بدانیم که در مصرف آن زیادهروی نکنیم، چربیهای اشباع شدهی آن است. گوشت 9 آمینو اسید ضروری بدن را در خودش دارد. املاحی که جذب آنها به خوبی انجام میشود، در گوشت هست. این املاح ممکن است در مواد غذایی دیگر هم باشد. اما جذب آهن، در گوشت بسیار بهتر انجام می شود، تا جذب آهنی که از منبع دیگری به دست میآید.
«روی» یون دوم است که بدن ما به آن نیاز دارد. «روی» برای ایمنی بدن بسیار بایسته است. یک منبع که «روی» را به آسانی به بدن ما میرساند، گوشت است. روی به بدن گیاهخوارها به درستی نمیرسد و به همین دلیل زخمهای گیاهخواران به کندی بهبود پیدا میکند.
فسفر که برای استخوانها بایسته است، در گوشت وجود دارد. سلفور، یا گوگرد، که برای عملکرد آمینو اسیدهای ما مهم است و نیز کروم که برای متابولسیم و سوخت و ساز بدن ما ضرورت دارد، در گوشت به اندازهی کافی وجود دارد. ویتامین «ب 12» هم چیزی است که باید خیلی به آن توجه داشت. این ویتامین در گوشت هست. آنهایی که گیاهخوار هستند باید به این مساله توجه کنند که ویتامین ب 12 آنها بهدرستی تامین بشود.
پژوهشی انجام شده است و نشان میدهد که احتمال سکتهی مغزی کسانی که اصلا گوشت نمیخورند، بسیار است. به این علت که مقدار زیادی از مغز ما را چربیها میسازد. به نظر میآید که پایین آمدن بسیار زیاد کلسترول عاملی است که در گیاهخواران احتمال سکتهی مغزی را بیشتر میکند.
اما از نظر احتیاطهای گیاهخواری، باید بدانیم که رسیدن کالری به بدن با گیاهخواری محض سختتر است. نمیگویم غیر ممکن است، میگویم سختتر است. حساب کتاب میخواهد. شاید کسی که همه چیز میخورد به این فکر نکند که کالریاش را از کجا پیدا کند. چون هر وقت گرسنه شد غذا می خورد و کالری به بدنش می رسد. اما یک گیاهخوار این گونه نیست. به ویژه این مساله برای نوجوانانی که گیاهخواری میکنند اهمیت بیشتری دارد.
یکی دیگر از مسایلی که در جامعهی ما بسیار نگرانکننده است و آمار بالایی دارد، کمبود ویتامین «سی» در بیش از 80 درصد زنها است. خوراکهایی که منشاء گیاهی دارند به راحتی ویتامین سی را به بدن نمیرسانند. اگر یک کودک گیاهخوار باشد، احتمال این که به «راشیتیسم» مبتلا بشود، بسیار زیاد است. از جمله مسائلی که گیاهخوارها باید به آن توجه کنند کمبود آهن و کم خونی و به دنبال آن فقر آهن است. در کنار آن کاهش روی و کلسیم، و احتمال کمتر رسیدن پروتئینها به بدن، است.
باید به دو اختلال دیگر هم اشاره کرد که ممکن است در گیاهخوارها بیشتر وجود داشته باشد. یکی ریزش مو است و دیگری افسردگی. نه به خاطر این که گیاهخوار هستند این اتفاق می افتد، بلکه به این دلیل که درست گیاهخواری را رعایت نمیکنند. آمار نشان میدهد که در جامعهی گیاهخوار ریزش مو و افسردگی بیشتر است. البته پژوهشی که در آمریکا انجام شده است، نشان میدهد که خوردن گیاهان و سبزیجات برای نجات از افسردگی لازم است. این عکس حرف من نیست. خوردن گیاهان و سبزیجات برای همهی ما لازم و بایسته است و باید اندازهی کافی آن را دریافت بکنیم.
پژوهشها نشان میدهد کسانی که غذای سالم برپایهی مصرف گیاهان میخورند و خوردن گوشت را قطع نمیکنند، بهترین وضعیت سلامتی قلبی را دارند و پایینترین شیوع دیابت در آنها دیده میشود. درست کردن روش زندگی و ورزش، برای گیاهخوارها بیشتر اهمیت دارد و نیز مصرف بیشتر آب برای آنکه بتوانند سلامتشان را نگاه دارند.
دکتر رضا حقپرست هم در ادامهی نشست گفت: در رابطه با گوشتخواری نکتهی بایستهای هست که باید به آن توجه کنیم. آیا منبع تامین پروتئین گوشتخوارها به محیط زیست آسیب میرساند یا نه؟ اثبات شده است که همهی اسید آمینههای ضروری و غیرضروری در داخل گیاهان هست. اما در برابر برای تامین گوشت انسانها، 80 درصد جنگلهای آمازون آسیب دیده است. میدانیم که جنگلهای آمازون را ریه کره زمین نامیدهاند.
منابع تامین گوشت در کشور خشکی مانند ایران، کم است. برای هر کیلو گوشت گاو، که با افتخار میخوریم 15 هزار لیتر آب نیاز داریم. اما برای تولید فرآورده مانند نخود، که پروتئین آن از گوشت هم بیشتر است، زیرِ هزار لیتر آب نیاز داریم. این را میپذیرم که آهنی که در گیاهان وجود دارد قابلیت جذب آن کمتر از آهنی است که در گوشت هست. اما ما گیاهخوارها زیاد نگران نیستیم؛ البته گیاهخواری که اصول گیاهخواری را درست رعایت میکند.
کسانی که گوشت زیاد مصرف میکنند بیگمان دچار آسیب میشوند. اما گیاهخوارها حتا اگر بد رژیم خوراکشان را ادامه بدهند، کمتر دچار مشکل میشوند. چون داریم به روشنی میبینیم که بیماریهای سخت علاج آنها درمان شده است. اگر ما گیاهخواری را اصولی انجام بدهیم و پروتئین به اندازهی کافی به بدن ما برسد و در کنارش سبزیجات و میوههای تازه را که سرشار از ویتامین است، مصرف کنیم، دیگر نگران آهن سه ظرفیتی نخواهیم بود. چرا؟ چون در حضور ویتامین سی، این آهن سه ظرفیتی گیاهان تبدیل به آهن دو ظرفیتی میشود.
برپایهی مقالات معتبری که چاپ شده است، میدانیم که «آهن هِم» عامل سرطان شناخته شده است. میان مصرف آهن هِم، که در گوشت قرمز وجود دارد، با سرطان مری و سرطان معده و حتا رشد هلیکوباکتر پیلوری، ارتباط وجود دارد. نکتهی بسیار مهم دیگر دربارهی مصرف گوشت از یک مطالعه و پژوهش دیگر به دست آمده است. پژوهش در هندوستان و فیلیپین نشان داده است که خانوادههای فقیری که گوشت مصرف نمیکنند کمتر دچار سرطان کبد میشوند. اما خانوادههای ثروتمند که فرآوردههای حیوانی مصرف میکنند، بیشتر دچار سرطان کبد میشوند. کسانی که گوشت میخورند کارنتین زیادی وارد بدن خود میکنند و این سبب میشود که رودههایشان باکتریهای زیانرسان تولید کند. اگر گیاهخواری کنید، و رژیم گیاهخواری را تحمل کنید، دچار چنین مشکلی نخواهید شد.
دکتر بیژن نوذری هم در بخش دوم سخنانش گفت: ما باتوجه ساختارهای انرژیک خود، میتوانیم از عرصههای گوناگون انرژی خود را فراهم کنیم. البته من به همهی یافتههای علمی گیاهخوارها احترام میگزارم. اما میخواهم توجه شما را به نکتهای جلب کنم. همهی اندیشهها، به ویژه اندیشههایی که به گیاهخواری ربط دارد، به دنبال سود اقتصادی هستند. شما در این جهان نمیتوانید چیزی به دور از سودمندی اقتصادی تصور کنید. شرکتهای بینالمللی به دنبال سود اقتصادی هستند. ما باید خودمان را تبلیغاتزدایی بکنیم. آنچه من به آن باور دارم، یک رژیم غذایی متناسب است. اما اینرا هم میگویم که ساختار انرژیک ما باید انرژی کسب کند.
در هر صورت، نکتهای که میخواهم بگویم این است که هنگامی دربارهی حق زندگی و کرامت وجودی جانوران حرف میزنیم آیا حق حیات گیاهان را هم در نظر میگیریم؟ یا آن را کمتر از حق زندگی جانوران میدانیم؟ به نظر شما گیاهی که زیر دندان از میان میبریم، حق زندگی کمتری دارد از سلول جانوری؟ به نظر من چنین نیست. به هر روی، هنگامی که میخواهیم خوراک کنیم، موجود زندهای را در یک قلمرو وجودی، میکُشیم و انرژی موجودی را به خودمان میرسانیم. ما در برابر انرژی که از یک موجود زنده میگیریم، مسوولیت داریم. مسوولیت ما این است که عمل انسانی انجام بدهیم. خودمان را در جایگاهی ببینیم که داریم انرژیها را پیش ببریم.
پژوهشهایی که پیدرپی دگرگون میشود نمیتواند نقطهی چندان قابل اتکایی باشد. به باور من باید شعور درونیمان را تقویت کنیم و به طبیعت و زیستبوم احترام بگذاریم. شاید اگر در کار تغذیه به توسعهی پایدار توجه کنیم، مسیرهای بهتری برای تامین خوراک پیدا کنیم و این همه دورریزی خوراک وجود نداشته باشد. به هرروی، حس میکنم که ما یک عدم هوشمندی در مورد خوراک داریم.
در ادامه دکتر شجاع الدین فرخی با اشاره به اینکه اجتماع ایران گوشتخوار است گفت: وقتی سخن این است که بالای 25 درصد از مردم دیابت دارند و به بیماریهای گوناگون وجود دارد، نتیجهی همین گوشتخواری است. دست کم در ایران، مردم به سبب بیماری به گیاهخواری رو میآورند و نتیجه میگیرند. در دیگر کشورها مردم با شتاب به سوی گیاهخواری میروند. هماکنون در آلمان و انگلستان بیش از 20 درصد مردم گیاهخوار شدهاند. در لسآنجلس در سال 2000 نیم درصد از مردم گیاهخوار بودند. اما در سال 2017 آمار آنها به 35 درصد رسیده است. چرا؟ برای این که دچار بیماری بودند و به گیاهخواری روی آوردهاند.
املاح و عناصر از میان نمیروند. اما از کجا تامین می شوند؟ تنها و تنها موجودی که در کرهی زمین میتواند یک ماده معدنی را به یک مادهی آلی یا زنده تبدیل کند، گیاهان هستند. جانوران این منابع را از خوردن گیاهان به دست میآورند. ما هنگامی گوشت پخته می خوریم انرژی حیاتی همهی آنها را از میان میبریم.
بیش از 70 درصد خانمهای ایران به خاطر کمبود ویتامین «ب 12» کم خون هستند. همهی آنها هم گوشتخوار هستند. در جامعهی گیاهخوار چنان مشکلاتی وجود ندارد. در جهان بیش از یک میلیارد تن روی به گیاهخواری آوردهاند. کالریها از هیدراتهای کربن به دست میآیند؛ مثل خرما و گونههایی از میوههای شیرین. اینها هستند که انرژی میدهند. هر نوع پروتئین حیوانی هنگامی که بالای صد درجه حرارت ببیند، به مادهی سرطانزایی به نام آمینو هتروسایکلیک تبدیل میشود.
ما برای هضم اسید اوریک حاصل از گوشت، نیاز به آنزیمی به نام اوریکاز داریم. در انسان و هیچ حیوان گیاهخواری این آنزیم وجود ندارد. اما تمام حیوانات گوشتخوار آنزیم اوریکاز را دارند و اسیداوریک را هضم میکنند و به اوره تبدیل میکنند. همین است که در مفصلهای انسان اسیداوریک جمع میشود و بیماری نقرس را به وجود میآورد. نقرس تجمع اسیداوریکها است.
ما نمیخواهیم درختان و طبیعت را نابود کنیم. ما به دنبال طبیعت هستیم. من از نظر احساسی نمیتوانم شریک قتل هیچ جانداری باشم. جانداران مانند ما احساس دارند. بیشتر از این که خورد و خوراک ما را بیمار کند این افکار ماست که ما را بیمار میسازند. آن ترس و تنفری که گاو و گوسفند و مرغ هنگام سر بریدن دارند، باعث ایجاد کورتیزول در بدنشان میشود و ما آن کورتیزول را میخوریم و آن تنفر، نگرانی و ترس، وحشت جانوران را به بدن خود منتقل میکنیم. برای همین است که بیمار میشویم و چاکراههای بدنمان به هم میخورد و به تعادل نمیرسیم.
در پایان نشست باشندگان پرسشهای خود را مطرح کردند و کارشناسان به این پرسشها پاسخ دادند.
نوا عنوان سلسله نشستهایی است که با به چالش کشیدن جستارهای (:موضوعات) فرهنگی، تاریخی، هنری، زیستبومی و هازمانی (:اجتماعی) به بررسی آنها میپردازد.
نشستهای «نوا» واپسین دوشنبهی هر ماه با باشندگی دوستداران فرهنگ و تاریخ ایرانزمین در تالار فردوسی خانهی اندیشمندان علوم انسانی برگزار میشود.
شهرزاد مفرد، مجری نشست
چهرهی سوم از راست، کیوان سالمیفیه، دبیر نشست
دکتر شجاعالدین فرخی کارشناس نشست
چهرهی میانی دکتر رضا حقپرست، کارشناس نشست
دکتر بیژن نوذری، کارشناس نشست
دکتر کیقباد بهدین، کارشناس نشست
دکتر مزدک اخوانثالث، فرزند زندهیاد مهدی اخوانثالث
فرتور از یسنا کیان است.
0256