شصتوشش سال از ۱۳۳۲ خورشیدی میگذرد ولی آنچه در ۲۸ امرداد آن سال رخ داده هنوز بهسان استخوانی در گلوی تاریخ ما گیر کرده است. این رویداد گونهای شکاف در جامعهی ایران پدید آورده است. شکافی که بنیاد کینههای فراوانی را پیریزی کرده و انرژی بسیاری از هممیهنان ما را برای ستیز با گروه روبهرو گرفته است. اما چرا تاریخ بلند ما با این همه فراز و فرود همچنان گرفتار داوری آن رویداد است؟ چرا نتوانستهایم از آن داستان بگذریم؟
از چند سو میتوان به آسیبشناسی این شیوهی نگرش یکسویه و سخت (:صُلب) بر رویدادها و چهرهها نگریست. نخستین آن گرایش نداشتن به خواندن است! بسیاری تن به خواندن نمیدهند، چهرهی تاریخی یا ادبی را به مانند خدایگانی مینگرند بیآنکه گاه حتا نیمی از نوشتههای او را خوانده باشند یا از زندگی و روزگارش چیزی بدانند. پس با دریچهی نگاه و اندیشهی خود شخصیتی را میآرایند و در نگاه خویش از آن چهرهی تاریخی یک قهرمان پاک (:معصوم) یا اهریمنی بدکُنِش میتراشند، حال آنکه در جهان هستی نه چهرهی ایزدی داریم و نه دیو و انسانها را با کارنامهیشان داوری میکنند و نیکی و بدی در هر کس نسبی است …
سوای دستهبندی بالا، مرزبندی و شیوهی نگرش به رویداد ۲۸ امرداد، به یک ویژگی دیگر ایرانیان هم بازمیگردد و آن نگاه استورهمحور ایرانی است. اندیشهی ایرانی آنچنان با سامانهی استورهای ایران آمیخته شده که میکوشد هر رویدادی را با استورههای هزاران سالهاش پیوند داده و همسنجی کند. از اینرو چهرههای تاریخی همواره با نگاه استورهای دیده شدهاند …
ولی چارهی کار چیست و میهن ما تا چه هنگام باید هزینهی اینگونه نگاههای ضدتاریخی را بدهد؟ به گمانم در کرانهای نزدیک چارهای پیدا نشود، اما پژوهشگر باوجدان ناگزیر است نگاه مصلحتاندیش را کناری نهاده به واقعیتهای تاریخی بپردازد، هزینههای آن را بپذیرد و امید داشته باشد تا در آینده در رسانهها بیشتر به واکاوی آن بپردازند …
آنچه در بالا آمده است بخشی از نوشتاری است با عنوان «شکیبایی برای پذیرش تاریخ» به قلم اردلان کوزهگر در واکاوی رخداد ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ که در تازهترین شمارهی امرداد چاپ شده است.
متن کامل این نوشتار را در رویهی پنجم (اندیشه) امرداد شمارهی 415 بخوانید.
خوانندگان میتوانند برای دسترسی به هفتهنامهی امرداد افزونبر نمایندگیها و روزنامهفروشیها از راههای زیر نیز بهره ببرند.
لینک فروش اینترنتی امرداد شماره 415