در هر جای ایران باغهایی میتوان دید که از یک سو ریشه در تاریخ دارند و از سوی دیگر نشانهها از هنر و ذوقورزی و سبزینگی. زیستبوم مردمان این سرزمین همواره آمیخته با باغ و درخت و آبادانی بوده است. یک نمونه از آن باغها در شمال خاوری ایران نامونشان دارد: «باغ اکبریه».
باغ اکبریه در خراسان جنوبی است؛ در شهر بیرجند و درون روستایی که از دیرباز اکبریه نامیده میشد و اکنون بهسبب گسترش شهر بیرجند، محلهای از آن بهشمار میرود. اکبریه بهراستی تماشایی و دیدنی است و به بیرجندِ تاریخی رنگ و رویی زیباتر بخشیده است.
در دورهی قاجار خاندان شوکتالملک بر بیرجند و گسترههای پیرامون آن فرمانروایی میکردند. آنها ریشه در آن خاک داشتند. به دستور یکی از همین خاندان بود که باغ اکبریه ساخته شد. بانی باغ را حشمتالدوله میدانند و چنین میگویند که بازماندگان او باغ را گسترش دادند و در آبادانی و شُکوه افزونترش کوشیدند. تا بدان اندازه که پهنهای 45 هزارمتر مربعی از گسترهای کوهستانی را دربرگرفت.
هر آنچه ساختار باغ ایرانی را میسازد در باغ اکبریهی بیرجند نیز یافتنی است. از همهی آنها مهمتر کوشک یا سازهای است که درون باغ دیده میشود. این را از ویژگیهای باغ ایرانی باید دانست. در باغ اکبریه نیز چنین ساختمانی ساخته شده است. افزون بر این که حوضی بزرگ، مانند دیگر باغهای تاریخی ایران، در میان دارد و گرداگرد باغ را دیوارهایی فراگرفته است تا مرزهای باغ را از فضای بیرون مشخص کرده باشد.
سازهی باغ اکبریه دارای آرایههای مُقرنسکاری است و تالار و اتاقهایی دارد که دیدنی است. این سازه، یا کلاه فرنگی، برخوردار از جلوههای مهرازی (:معماری) ایرانی و اروپایی است و کارِ دست استادی ایرانی. میتوان از نقشونگارهای این سازه پی بُرد که چه مایه ذوق و هنر و آفرینشگری در ساخت آن بهکار رفته است تا در پهنهای کوهستانی و فضایی پُر از دار و درخت چنین ساختمانی چشمها و نگاهها را خیره کند. سازهی باغ دو اشکوبهای است. تالاری بلند در اشکوب پایین دیده میشود که جایی برای پذیرایی و پیشواز از مهمانان بوده است. پیداست که در این بخش آرایهها و تزیینات چشمگیرتر و افزونتر است. اگر درختان بلند و سایهسار آنها را در گرداگرد این ساختمان ببینیم آنگاه زیبایی و دیدهوری آن بخش از باغ بیشتر به چشم خواهد آمد.
یک بخش دیگر باغ اکبریه که کموبیش از بخش اصلی جداست، به نام باغ جنوبی شناخته میشود و کوچکتر و پاییندستتر از باغ شمالی است. آنچه در باغ جنوبی در همان نگاه نخست دیده میشود حوضی بزرگ با طراحی بسیار زیبای آن است. این حوض نشانهی دیگری از نوجویی و ذوق آفرییندگی مهراز باغ شناخته میشود و باغ اکبریه را شاخص و نمونهوار ساخته است. آنهایی که باغ اکبریه را از نزدیک دیدهاند میگویند صدای جریان آب در حوض چنان خروشنده است که در هر جای باغ شنیده میشود و آهنگی دیگر به آن همه سبزی درختان و گیاهان میدهد.
باغ اکبریهی بیرجند اکنون کاربری دیگر یافته است و جایی برای سازمانهای فرهنگی است. بخش اداری سازمان میراث فرهنگی بیرجند در آنجا خدماتدهی میکند و کتابخانه و موزهای مردمشناسی نیز در کنار آن قرار دارد. از دیگر بخشهای آن سفرهخانهای سنتی است که برای بازدیدکنندگان از باغ جایی دلخواه است. باز از دیدنیهای این کاربری تازه، موزهی حیاتوحش آن است و گونههای فراوانی از پرندگانی که در خراسان جنوبی سکنا دارند.
باغ اکبریه در خردادماه 1378 خورشیدی، در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است، اما آوازهای جهانی نیز دارد و در نشست سیوپنجم یونسکو در سال 2011 میلادی به عنوان میراثی جهانی شناسانده و ثبت شده است. پس آنچه اکنون بر دوش سرپرستان میراث کهن تاریخی و ملی ماست نگاهبانی دلسوزانه و باریکبینانه از این میراث جهانی است؛ میراثی که گویای چیرهدستی و هنرخواهی ایرانیان در سدههای پیشین است و نشانهای از زیبایی زیستبوم سرزمین ما.
* یارینامه: تارنماهای ویکیپدیا؛ رهبالآسمان؛ بیتوته.