فروزک باستانی که اکنون خیرآباد نامیده میشود، تاریخی دور و دراز را پشت سر گذاشته است. دستِ کم میتوان تپه دهوه را نام بُرد که نشان از آن تاریخ دیرینه دارد. در این تپه آثاری بهدست آمده است که پنج هزار سال پیش ساخته شدهاند. از همین نشانه میتوان پی به دیرینگی این بخش از سرزمینمان بُرد. «چارتاقی خیرآباد» در چنین جایی سایه افکنده است.
خیرآباد در شهرستان گچساران، در استان کهگیلویهوبویراحمد، است. اگر از راهی که گچساران و بهبهان را به هم پیوند میدهد، 50 کیلومتر دور شویم، سیاههی روستای خیرآباد علیا پدیدار میشود. باید 10 کیلومتر دیگر راه بپیماییم تا رودخانهای خروشان و پُلی تاریخی را ببینیم. درست در همان نزدیکی، چهارتاقی خیرآباد ساخته شده است و هنوز هم بیشوکم پابرجاست. پُل خیرآباد را به دستور شهریاران ساسانی ساختهاند. این گسترهی گرمسیری در جنوب باختری استان کهگیلویهوبویراحمد است؛ هرچند در گذشتههای تاریخی بخشی از فارس کهن و راهی شاهی دانسته میشد، اما در بخشبندیهای کشوری دهههای گذشته از پهنههای استان کهگیلویهوبویراحمد بهشمار آمده است.
چهارتاقی خیرآباد (فروزک) در دورهی شهریاری ساسانیان ساخته شده. دربارهی آن سخنی تاریخی نیز بازگو کردهاند؛ بدینگونه که این چهارتاقی از شمار سازههایی است که اردشیر بابکان به یادبود شکستدادن اردوان پنجم اشکانی در دشت رامهرمز و پیرامون آن، ساخت. پیروزی اردشیر بابکان در سال 224 میلادی در دشت هرمزدگان روی داد.
چهارتاقی خیرآباد آتشکدهای کوچک بود و کاربردی همانند دیگر سازههای چهارتاقی داشت، اما نکته اینجاست که این سازه را دور از شهر ساختهاند. شاید بدان سبب که از آن بهعنوان سازهای برای نگهبانی استفاده کرده باشند. گودالهای کوچکی که در دور و نزدیک چهارتاقی هست و باستانشناسان سوختههایی در ژرفای 50 متری آنها یافتهاند، نشان از آن دارد که در آن گودالها نیز آتش روشن میکردهاند؛ آتشی که برای دیدهبانی بوده است.
یک کاربری بسیار مهم دیگر چهارتاقی خیرآباد، کاربرد سالنمایی آن بوده است. بدین معنا که برای شناساندن روزهای تقویمی، از این چهارتاقی و شیوهی ساخت آن بهره میبردند. اینکه چگونه چنین کاری شدنی بوده است؟ نیاز به گزارشی گاهشمارانه دارد که باید در نوشتههایی از آن دست جستوجو کرد. همین اندازه اشاره کنیم که محور اصلی این سازه رو به جایگاه برآمدن (:طلوع) خورشید ساخته شده است.
هر چهار ستون سازه هنوز برپاست، اما افسوس که گنبد آن در گذر سدهها فرو ریخته است. با این همه، هنوز هم شکوهی خیرهکنند و سپند دارد و دیدن آن بسیار اثرگذار است. مصالح بهکار رفته در این سازه، سنگ و گچ و لاشه است و چنان استواریی دارد که صدها سال است که بنا را برپا نگهداشته است. سنگها را چکشکاری کردهاند و خطهای هندسی سادهای نیز در بالای چهارتاقی، نزدیک به بازماندهی گنبد سقف، دیده میشود.
اکنون از چهارتاقی خیرآباد نمایی مانده است که یادآور شکوه نخستین آن است؛ یعنی روزگاری که آتش سپند در درون آن برپا بود. یکی از آسیبهایی که شوربختانه به این سازهی زیبا رسید، به بارندگیهای تند سال 1370 خورشیدی بازمیگردد. زمینلرزههای پس از آن هم در ویرانی بخشهایی از چهارتاقی اثرگذار بود. شاید اگر باززندهسازیهایی انجام میگرفت و استوارسازی آن را از یاد نمیبردند، سازهی خیرآباد دوام بیشتری میآورد و پایه و بدنهی آن آسیب نمیدید. در سال 1390 خورشیدی پایههای چهارتاقی خیرآباد را با ملات سیمان(!) بازسازی کردند؛ کاری که شاید زیان آن کمتر از سودش نبود. آگاهان، این بازسازی را «کاری غیر کارشناسی» دانستند که «سنخیتی با باقیماندهی سازه ندارد» (گزارش خبرگزاری میراث فرهنگی، شهریور 1390). البته این تنها زیانی نبود که به دست خود به این چهارتاقی زدیم؛ سنگچینهایی هم که در باززندهسازی غیرکارشناسانهی پایهها بهکار رفته، ناموزون و ناهمساز با سازه است و به هماهنگی و نظم همهی بنا زیان زده است.
گفتنی است که چهارتاقی خیرآباد (فروزک) در اسفندماه 1327 خورشیدی در شمار آثار تاریخی و ملی ایران ثبت شده است.
*یارینامه: ویکیپدیا؛ ایرنا؛ کجارو؛ خبرگزاری میراث فرهنگی.