قدیمیها میگفتند پیرها روشنایی خانه هستند و هیچ خانهای بی نور نباشد. چین و چروک نقش بسته بر صورتشان از گذر زمان حکایت دارد، روزهایی که در کنار فرزندان و خانواده برایشان بهترین خاطرات روزهای رفته و امید برای زنده ماندن است حتا اگر دیگر در کنارشان نباشند. سالمندی دورانی است که انسانها بیش از پیش به دیگران نیازمند میشوند.دورانی که مهربانی و عشق خانواده امید به زندگی را در آنها افزایش داده و حس ارجمندی و ارزشمند بودن به آنها میبخشد. در گذشته که پدر، مادر و فرزندان همراه با عروس و داماد و نوهها یکجا زندگی میکردند بچهها در کانونی پر از عشق پرورش یافته مهر و مهربانی در خانواده گسترش یافته و دلبستگی و وابستگی به کانون گرم خانواده مفهوم پیدا میکرد. اکنون دیگر اینگونه نیست خانوادهها کوچک و کوچکتر شدند. بچهها به جای آغوش مادر در مهدکودکها بزرگ میشوند. فرزندان هر کدام سوی زندگی خودشان میروند و پدر و مادرها تنها میشوند. زمانی که پدر و مادر پس از سالها تلاش برای به سامان رسیدن فرزندانشان، از تاب و توان افتاده و نیاز به آرامش رسیدن در کنار آنها هستند، چشم به راه سرنوشت دوختهاند که چه سازی برایشان میزند…
از نامش پیداست، خانه یا سرای سالمندان؛ جایی که بناست خانهای برای دوران کهنسالی آنها باشد تا شاید روزهای کسلکنندهی پیری و تنهایی به لحظات جاندارتری تبدیل شوند. سالمندان زرتشتی هم از این روند زندگی به دور نیستند.
آنهایی که فرزندانشان خارج هستند و تنها زندگی میکنند و یا به دلایلی نظیر ناتوانیهای ناشی از کهولت، نیازمند مکانی هستند که در آن احساس آرامش کنند دستکم در میان همسن و سالان خود.
در راستای برآورد نیاز هازمان زرتشتی در یزد، در سال 1399 خورشیدی به انجمن زرتشتیان رحمتآباد یزد پیشنهاد شد که پذیرشگاه دکتر بهرام پرورش به سرای سالمندان برای اقامت شبانهروزی این گروه آسیبپذیر، تغییر کاربری دهد و برای ادارهی آن به شیوهی هیات امنایی افرادی برگزیده شوند.
رستم فرخنده هموند هیات امنای سرای سالمندان تهران یکی از این هموندان است که برای آشنایی با روند اجرایی و آمادهسازی خانهی سالمندان پرورش، گفتوگوی ما را پذیرفت و با رویی گشاده پاسخگوی پرسشهای ما شد.
انگیزهی تغییر کاربری پذیرشگاه به خانهی سالمندان چه بود؟
به چند دلیل این مساله پیشنهاد شد اجازه دهید از آغاز بگویم. چند سال پیش آقای همی گاندی که آن زمان رییس فزانا بودند بنا به دعوت موسسه ای ایرانی بهمراهی هیاتی به ایران آمدند. ایشان و همراهانشان به یزد هم رفتند. آقایان سپنتا نیکنام و جمشید پیروزمند روسای انجمن های یزدو تفت و توابع ایشان و هیات همراه را همراهی کردند تا از آتشکده یزد و روستای چم ودخمهی آن هم دیدن کنند. این سقر خاطره ای بسیار خوش برای ایشان و هیات همراهشان بهمراه داشت. پس از بازگشت به ایالات منحده روزی به همراه دوست ارجمندی که واسطه آشنایی من با ایشان بودند ملاقاتی با آقای گاندی داشتیم و در این دیدار در راستای کارهایی که میتوان با کمک پارسیان برای جامعهی زرتشتی ایران انجام داد گفتوگو کردیم، ایشان با تایید برخی سخنانم گفتند بخاطر تحریمها امکان یاریرسانی شایسته وجود ندارد.
اسفند 98 که کرونا همهگیر شد از یزد خبرهای دردناک مرگومیر پیر و جوان ناشی از این بیماری میرسید که همه را اندوهناک کرده بود. با آقای گاندی تماس گرفتم و از ایشان برای کمک به هممیهنان و همکیشان در یزد یاری خواستم، وی فروتنانه پذیرفت. ایشان را به سپنتا نیکنام فرنشین انجمن زرتشتیان یزد پیوند دادم که نیازهای همکیشان یزد و راه یاریرسانی را به وی بگوید. آقای گاندی با همراهی دکتر سیروس پوناوالا و خانم دکتر شرناز کاما، داروهایی بسیار ارزشمندی را همراه با دستگاه ونتیلاتور در دو مرحله به یزد فرستادند تا انجمن زرتشتیان یزد با اهدا این کمکها به دانشگاه علوم پزشکی یزد به درمان بیماران کرونایی کمک کند، در این راه نقش دکتر اختیاری هم چشمگیر بود.
این تازه آغاز راه بود. بخاطر ماندگاری کرونا خبرهای ناراحتکنندهای از امنیت همکیشان سالمندی که در یزد تنها زندگی میکنند و امکان رفتوآمد دوست و همسایه هم برای احوالپرسی آنان وجود نداشت، شنیده میشد.
خبرهای ناگوار این اندیشه را در من تقویت کرد که به فکر جایی امن برای زندگی این بزرگواران باشیم. نخست بر آن بودیم که برای بازگشت زندگی به روستاهای زرتشتی، و آمدوشد جوانها، خانههای کوچک برای سالمندان در روستای چم بسازیم اما این ایده هم مشکلات و دشواریهای خود را داشت. به فکر افتادیم که در شهر جایی را پیدا کنیم. مهندس پرویز ورجاوند با بزرگواری خانهای را پیشنهاد کردند اما تبدیل آن به خانه سالمندان مشکلاتی داشت.
تا اینجا انگیزهی ساخت سرای سالمندان را گفتید اکنون از روند کار یعنی گزینش پذیرشگاه پرورش و اجرای آن بگویید.
چند سال پیش انجمن زرتشتیان یزد از دکتر گوهریزاده فرنشین هیات امنای سرای سالمندان تهران بخاطر تجربهای که در این مورد داشتند دعوت کرد که دربارهی تغییر کاربری خوابگاه فلفلی به خانهی سالمندان نظر داده و این انجمن را همراهی کنند. دکتر رستم گوهریزاده راهنماییهای لازم را به ایشان نمودند ولی ظاهرا به عللی عملی نشد.
پیشتر از آن هم در یکی از گردهمیهای انجمنها، انجمن رحمت آباد اعلام آمادگی کرده بود که میتوانند پذیرشگاه دکتر پرورش را برای تبدیل به خانهی سالمندان در اختیار جامعه گذارند. به هر روی این پیشنهاد را در مشورت با نماینده و دوستانِ آگاه، عملیتر دیدم و با وعدهی تامین مالی چند تن از دهشمندان کار را آغاز کردیم. با آقای سهراب خسرویانی فرنشین انجمن زرتشتیان رحمت آباد گفتگو کردم و تفاهمنامهای نوشتیم که متعهد میشوم که هزینهی ساخت و تغییر کاربری را با کمک همکیشان فراهم کنم. نخست برای هماندیشی به عنوان هیات امنای این پروژه گروهی گردهم آمدیم شامل دکتر خدامراد جمشیدی، مهندس پرویز سهیل، دکتر اسفندیار اختیاری، شاهرخ باستانی (مدیر موسسهی پوروچیستا)، شاهرخ نجاری، سهراب فیروزفرد، سهراب خسرویانی (فرنشین انجمن زرتشتیان رحمت آباد) و خودم. حسابی جاری به نام 4 نفر از این افراد باز شده است و حسابداری را هم آقای کامران لریان برعهده دارند. از سال 1399 کار ساختمانی را با همکاری مهندس فرزین فرخمنش و همسرشان مینوخانم موبد که آرشیتکت هستند و جا دارد اینجا از کاردانی و خوش ذوقی ایشان در طراحی سپاسگزاری کنم، آغاز کردیم. تا به حال بعلت گرانیها با چندین برابر برآورد هزینهی اولیه کار به پایان رسیده است که در بیلانی پس از گشایش مجموعه به آگاهی همکیشان خواهد رسید.
از سازوکار و تجهیزات و کارهای انجام شده بگویید
در واقع فقط دیوارهای پذیرشگاه را نگه داشتیم و باقی موارد بهسازی شد. همهی زیرساخت این ساختمان از جمله موتورخانه، شوفاژ ایجاد شده و کنتور برق و آب و گاز عوض شده، سه تا انباری در حیاط و آشپزخانهی تازهای به بنا افزوده شده است. سیستمهای لولهکشی و سیمکشی به گونهی ایمن در ساختمان کار شده است. سیستم تهویه مناسب طراحی و برق سهفاز به 50 آمپر تبدیل شد. جای سپاسگزاریَ از آقای شاهبهرام لر کلانتری است که برای کارهای برقی گرهگشا بودند و برای کارهای اداری و شهرداری هم از آقای رزین یکتایی سپاسگزاریم که مشگل گشا بودند. سقف اتاقها را کوتاه و رابیتز کردیم، بام ایزوگام شده و پنجرهها دوجداره و نمای ساختمان دوباره به صورت سنتی بازسازی شده است، سرویسهای بهداشتی در دو سوی راهرو روبروی اتاقها تعبیه شده است. گنجایش این سرا برای 20 سالمند است و ساخت آن برپایهی آییننامهی خانههای کوچک توانبخشی سالمندان آماده شده است. همهی اتاقها مجهز به کولر گازی است. فضای بیرون کاملا سنتی و فضای درون مطابق روز ساخته شده است. داخل راهرو دو طرف آبدارخانه درست شده که اگر کسی خواست برای خود آشپزی کند احساس اینکه در خانهی خود هست را داشته باشد
در همهی اتاقها که دو نفره و سه نفره هست تختهای بیمارستانی گذاشته شده. تالار اجتماعات و کتابخانه برای مطالعه و گفتوگو هم بخشی از مجموعه است. برای رفتوآمد سالمندان به حیاط هم پله هست هم شیب برای حرکت ویلچر که دوستان براحتی از فضای حیاط هم برای هواخوری استفاده کنند. یک آبنما هم در کنار دیوار نصب شده که صدای آرامبخش آب و آبنما جلوهی زیبایی به حیاط داده است. در کنار آن یک آلاچیق و چند نیمکت هم برای استراحت ساکنین درست شده است.
کارهای ساختمانی به پایان رسیده ولی ظریفکاریهای داخل و نورپردازی حیاط و تجهیزات آشپزخانه هنوز در حال انجام است.
رستم فرخنده بهگونهای از این مکان سخن میگفت که انگار بهترینها را برای عزیرترینهای زندگیاش تدارک دیده است و نباید هیچگونه کمبودی در آن دیده شود. وی دربارهی نامگذاری و هزینهای که مردم باید بپردازند گفت:
نام این سرا را باید بهزیستی تایید کند، پیشنهاد ما سرای پرورش است چرا که نام نیک شادروان دکتر بهرام پرورش باید ماندگار شود تا ببینیم بهزیستی کدام را تایید میکند.
با این خرجی که برای تکمیل شدن این سرا هزینه شد شاید کسانی باشند که امکان پرداخت هزینهی اقامت در اینجا را نداشته باشند از این رو بر آن هستیم تا با یاری نیکاندیشان سپردهای داشته باشیم تا از سود آن هزینههای جاری این مجموعه را پرداخت کنیم. اکنون بسیاری از سالمندان زرتشتی در خانههای سالمندان بیرون از جامعه با شرایطی که شایستهی همکیشان ما نیست زندگی میکنند برای همین تصمیم گرفتیم که عزیزانمان را در جایی مناسب گردهم آوریم تا احساس بودن در خانهی خودشان را با رفاهی کامل داشته باشند. البته اینجا رایگان نخواهد بود چون هزینهها واقعا سرسامآور است ولی در پی آن هستیم شرایطی را پدید آوریم که سالمندان گرامی بتوانند در آرامش و آسایش، شبانهروزی از این مکان بهره ببرند.
رستم فرخنده سکوت میکند و به فکر فرو میرود. به گمانم در این اندیشه است که کاش همانگونه که آغوش پرمهر پدر و مادر سایهبان امن زندگی و روشنایی راه بالندگی و شکوفایی فرزندان است آنها نیز در هنگامهی پیری و سالمندی پدر و مادر را تنها نگذارند و از یاد نبرند دستانی که به آنان توانایی زندگی داد اکنون ناتوان است و تنها با نیروی عشق و مهربانی خانواده و زندگی در کنار فرزندان و نوهها و.. میتوانند دوران سالخوردگی آرامی را سپری کنند.
گزارش تصویری از مراحل تکمیلی سرای سالمندان زرتشتی را در تارنمای امرداد ببینید.