دکتر فرزانه گشتاسب نویسنده کتاب آذر کیوان نامزد کتاب سال 1401 در آیین بزرگداشت استاد پورداود دربارهی پژوهش استاد پیرامون واژههای دساتیری سخن گفت و به گفته فرزانه گشتاسب هنوز درباره این کار سترگ استاد ژرفنگری نشده است.
دکتر فرزانه گشتاسب در سخنانی گفت: من تلاش دارم دربارهی نقش پورداود در شناساندن کتاب دساتیر و واژهای دساتیری گفتوگو کنم. درواقع هنگامی که نام پورداود را میشنویم استاد پورداود را بیشتر با خدماتشان در رشته فرهنگ زبانباستانی و ایرانشناسی و به شکل برجسته ترجمهی دقیق و عالمانه ایشان از اوستا در ذهن میآوریم ولی واقعیت این است که استاد پورداود کارهای مهم دیگری هم انجام دادند که همه آنها بسیار مهم است و شاید به اهمیت آنها کمتر پرداخته شده است. یکی از آنها درباره تحقیقات وی درباره واژههای دساتیری است. هنگامی که استاد در بیروت بود یعنی درحدود سالهای 1290 و 1291 نسخههای از کتاب دساتیری به دستشان میرسد که آن کتاب در سال 1881 میلادی به چاپ رسیده بود. ایشان در آن زمان با اینکه هنوز در رشته زبانباستانی وارد نشده بودند ولی شیفتهی فارسینویسی و ایران بودند به همین شوند با دسترسی به این کتاب و خواندن آن بسیار شیفته این کتاب شدند و فهرستی از واژههای دساتیری را گردآوری کرد و در اشعار خود از آن واژهها استفاده میکرد و اشعار را در روزنامه دوگل چاپ میکرد تا اینکه محمد قزوینی که از دوستان او بود به وی تذکر داد که در به کارگیری این واژهها دقت کن چون این واژهها ریشه و اصل درستی در زبان فارسی ندارند. استاد با این تذکر احساس کرد که این گنجینههایی که به زحمت فراهم کرده بود شاید فرو بریزد ولی با این حال تحقیق کرد و نتیجه آن تحقیقات که به کمک دانشی که بعدها در زبان شناسی بهدست آورده بود توانست به جعلی بودن این واژههای دساتیری و کتاب دساتیر ببرد و حاصل آن کار تعدادی سخنرانی و چند مقاله که گستردهترین و مهترین آن مقاله دساتیراست که در کتاب فرهنگ ایرانباستان منتشر میشود. در آن مقاله به درستی واژههای دساتیر وجعلی بودن آن واژهها را معرفی میکند در کتاب فرهنگ ایرانباستان و مقالاتشان بیشتر جستارها برروی زبان دساتیر است و کاری به آن کیش و اعتقاداتی که در پشت آذرکیوانیها و دساتیریها بود، نداشتند. خود استاد هم در آن مقاله میگوید که لغتهای زیادی که از آن نامه رسیده از لغتهای ساختگی کیش دروغین است که البته این را حق داشتند و حرف درستی هم است به خاطر اینکه ما به آن اعتقاداتی که پشت آن اندیشههای دساتیری و آذرکیوانیها بود پس از 200 سال تا 500 سال بوده و دوباره باز نشر میشود گرچه در کتابهای تاریخی بازتاب پیدا میکند ولی چندان روی عقاید و اعتقادات مردم اثر نمیگذارد ولی این واژهها به شدت رشد و منتشر میشود به همین دلیل است که کار ایشان مهم بود چون در آن پازه زمانی این روشنگری که درباره واژههای دساتیری میکنند بسیار مهم بود. یعنی در آن دوره به قدری فارسینویسی و سرهنویسی هوادار داشته که حتا خودشان که عضو فرهنگستان بود و واژههایی که به فرهنگستان پیشنهاد میفرستادند تا جایگزین واژههای دخیل در زبان فارسی شود تعداد زیادی از آنها از همین واژههای دساتیری بود و این واژهها بهشدت در ادبیات، نثر فارسی و حوزههای مختلف گسترش پیدا کرده بود ولی به کمک روشنگری استاد پورداود این مساله برای ادیبان ومورخان روشن میشود.
اکنون دساتیری چیست؟ یکی از کتب مهم فرقهی آذرکیوان است که به گفتهی خودشان این کتاب ترجمهی فارسی از ساسان پنجم است و کتاب مقدسی که نوشتهشده از سوی مهاباد نخستین پیامبر این کیش است و این زبان یک زبان آسمانی بوده بنابراین آن زبان را به همه زبانها راحت میتوان ترجمه کرد و ترجمه فارسی دساتیری هم در زمان ساسان پنجم انجام شده است. اما این دساتیری که بهدست پورداود رسیده بوده و آنرا ملا فیروز در اصفهان زمانی که به همراه پدرش برای گفتوگو برای تقویم به ایران آمده بودند آن را پیدا میکند و به هند میبرد و آن کتاب را چاپ میکند. (البته من در جایی دیگر هم گفتم که این کتاب ارتباطی با آن دساتیر آذرکیوانیها ندارد) در واقع این یک مجموعهای است از اندیشه آذرکیوانیها برای اینکه آن اندیشهها و افکار در این کتاب هم وجود دارد افزون براین یک زبان ساختگی است که به آن اضافه شده تا آن را به شکل یک زبان آسمانی تبدیل کند. وقتی ما میگوییم واژههای دساتیری منظورمان زبان ساختگی است نه آن ترجمه فارسی البته خیلی از واژههای آن بر اساس دستور مشخصی که در زبان فارسی است ساختهشده هرچند این واژهها در زبان فارسی کم کاربرد هستند ولی به هر روی وجود دارند. پس هنگامی که میگوییم واژه دساتیری منظور ما آن زبان ساختگی است. آیا واژههای دساتیری قاعدههای مشخصی دارند؟ نه خیلی از اینها حتا ریشه یا بنیان یا گذشته خاصی در فارسی برای آن وجود ندارد. یک دسته دیگر از واژههای که بین عبارت دساتیری وجود دارد کلماتی است که یک حرف یا دو حرف این واژه کلمات فارسی هستند ولی یک یا دو یا حتا سه حرف جابهجا شده یا حرف دیگری جایگزین شده است.
این زبان هیچ قاعدهی خاصی برای جایگزینی واژهها ندارد. ما خیلی کم قاعده خاصی را در دساتیری مییابیم مانند پسوند «سا» را برای نام بردن اجرام فلکی استفاده میکردند مانند ارمنسا برای جرم فلک قمر و لاتینسا برای فلک زحل بود. نکته جالب اینکه پیش از ایشان افرادی بودند که به این واژههای ساختگی دساتیری پی برده بودند مانند محمد قزوینی که تذکر داده بود ولی کار ایشان نقش علمی و اساسی داشت. نکته جالب دیگر اینکه انجمن زرتشتیان یزد (انجمن ناصری آن زمان ) پیش از پورداود این تذکر را داده بود که اینها ریشه ندارد استاد پورداود این سند را هم آورده است و مینویسد میرزا محمدخان فروغی ذُکاءُالمُلک، نامههایی به انجمن ناصری مینویسد و میپرسد داستان این دساتیری چیست؟ ما میتوانیم از این واژهها استفاده کنیم؟ انجمن ناصری در تاریخ 23 جمادیالاول 1319 مهی در جواب نامهها مینویسد که پورداود آن را از فرزند محمدعلی فروغی درخواست میکنند و نامه را چاپ میکنند با این درونمایه که با انجمن ناصری به روشنی میگوید اینها از یک گروه صوفی برهمنی آیین ایرانی هستند و هیچ ارتباطی با زرتشتیان ندارند. کار ایشان به همین تصحیح واژههای دساتیری نیست بلکه ویژگی بارز ایشان جدای از بحث علمی بحث عشق فراوان ایشان به فرهنگ ایران است.
گزارش از دومین یادواره استاد پورداود در دبیرستان ماندگار فیروزبهرام