از آیینهای ریشهدار سوگواری در ایران، که نشانههای آن سر به هزارههای دور میزند، مراسم «چَمَر» است. این سوگواری در استان لرستان و دیگر گسترههای لُر و لکتبار زاگرس انجام میشود و پیوندی بنیادی با استورههای ایرانی دارد.
چَمَر در یادبود و بزرگداشت مردان بزرگ ایل و طایفه برگزار میشود. هنگامی که مرد نامدار و بزرگی چشم از جهان میبندد و مرگ او در زندگی ایلنشینان اثری ماندگار دارد، آیین چمر را با شکوهی خیرهکننده و آکنده از نشانههای نمادین، برپا میکنند. آیین چمر موضوع پژوهشهای بسیاری بوده است و رد و نشانههای کهن فراوانی در آن یافتهاند.
چمر واژهای لُری به چم «سوگ» و «ماتم» است. در کردستان و زبان کُردی، چمر یا چمری، معنی «دایره» دارد و اشاره به سازهای کوبشیای مانند طبل و دُهل است که در این آیین نواخته میشود. چمری همان نوای غمافزا و بسیار سوزناکی است که در مرگ بزرگان از ساز سُرنا به گوش میرسد.
آغاز و انجام آیین سوگواری چمر، 3 تا 10 روز است. با اینکه در این آیین زنان نیز باشنده هستند اما چمر تنها برای مردان بزرگ ِ درگذشته برپا میشود. آنچه در مرگ زنان نامدار برگزار میشود پِرسه (پُرسه) نام دارد.
زمانی که بزرگ و نامداری میمیرد، پیکر او را با نواختن ساز و دُهل تا گورستان میبرند در حالی که اسبی که سراپا جامهی سیاه بر تَن آن پوشاندهاند، همراه گروه سوگواران است. تفنگی وارونه نیز به نشانهی خوی (:خصلت) مردانه و شجاعانهی درگذشته (:متوفا)، به زین اسب آویخته شده است. این اسب سیاهپوش کُتل نام دارد و تا پایان سوگواری در میانهی مراسم نگاه داشته میشود.
آمادهشدن برای برگزاری چمر با نواختن طبل بر بام خانهها آغاز میشود. بدینگونه خویشان و آشنایانِ دور و نزدیک از مرگ مرد صاحبنامی آگاه میشوند. آنهایی که در جایی دورتر هستند، با رسیدن پیک سوگواری از رویداد غمبار مرگ بزرگی باخبر میشوند. این پیکها زمان برگزاری آیین چمر را به آگاهی دیگران میرسانند.
در سوگواری چمر، شعرهایی غمانگیز، با صدایی رسا و پُرطنین، پیوسته خوانده میشود که به آن «مرثیه» میگویند و همگی به زبان لُری یا لکی است. مرثیهسُرایان پیشاپیش سوگواران راه میروند. همسُرایان نیز خواننده مرثیه را با تکرار ترجیعبند شعر، همراهی میکنند. این شعرها چنان غمافزا است که کمتر میتوان از تاثیرگذاری آن رها شد!
یک کار دیگر سوگواران، آغشتن کلاه و سر و سینهی خود به گِل است. این گِل به نام «خَرگ» شناخته میشود. به هر روی، در بامداد روز برگزاری چمر، سُرناها و دُهلها بهصدا درمیآیند و در اندک زمانی سوگواران در میدان برگزاری چمر گرد هم میآیند. نزدیکان درگذشته، در صف آغازین میایستند. زنان نیز در صفهایی دورتر. همهجا نیز پارچههایی تیره دیده میشود که به نشانهی سوگواری برافراشته شدهاند. این پارچهها بر روی عَلَمهایی، همانند درخت سرو، دیده میشوند. هر زن گوشهای از لباس زن کناریاش را در چنگ میگیرد و این کار تا پایان صف ادامه مییابد و نشانهای از همبستگی و همدردی باشندگان با صاحبان عزاداری است.
با رسیدن نوازندگان و سوگواران، شماری از نزدیکان درگذشته به پیشواز آنان میروند در حالی که چهرهی خود را خراش میدهند و با تکرار پیوستهی آوای «وِیوِی» (وایوای) درد و اندوه خود را نمایان میسازند. بریدن بخشی از گیسوی بلند زنان و دختران نیز نشانهی دیگر سوگواری در آیین چمر است. گیسوان بُریده شده، به تابوت درگذشته آویخته میشود و تارهای انبوه دیگری از آن را بر روی گور میریزند. مردان نیز آرام و هماهنگ پاهای خود را تکان میدهند و شانههای خود را بسیار آرام میلرزانند. پایان چمر نیز با انداختن سفرهی سوگواری که به آن «شاوِ شین» (شام شیون) میگویند، همراه است و نزدیکان درگذشته با گفتن «خَم نینی، وَه سورتان بایم» (غم نبینید و در شادیهایتان باشیم)، آمدگان و باشندگان در چمر را بدرقه میکنند.
آیین چمر نشانهها و نمادها و بخشهای بیشتری دارد که برشمردن همهی آنها سخن را به درازا میکِشد. همین اندازه باید دوباره اشاره کرد که این آیین ریشه در استورهها و نشانههای هزارهای تاریخی و فرهنگ سوگواری در بخشهایی از ایران دارد و بازمانده از آیین عزاداری قومهای کهن ایرانی است.
*یارینامه: آگاهیها دربارهی آیین چمر، بهویژه برگرفته از جستار محمدحسین باجلان فرخی در تارنمای دایرهالمعارف بزرگ اسلامی است.
دیگر آیینهای ایرانی را در پست زیر دنبال کنید: