لوگو امرداد
پیشگامان شاهنامه‌شناسی (4)

محمدعلی اسلامی نُدوشن؛ نگریستن به ایران از دریچه‌ی شاهنامه

nodoshanدر دهه‌ی پنجاه خورشیدی «بنیاد شاهنامه» به سرپرستی استاد مجتبی مینوی درصدد برآمد تا ویرایشی نو از شاهنامه منتشر کند. این کار با چاپ نخستین کتاب این بنیاد، «داستان رستم‌وسهراب» ویراسته‌ی مینوی آغاز شد؛ هرچند شوربختانه کار بنیاد به سرانجامی نرسید و جز داستان‌های سیاوش و فرود (و در سال‌های دیگر: داستان بیژن ‌و منیژه)، بخش دیگری از شاهنامه ویرایش نشد و کار بنیاد در کوران رویدادهای سیاسی، به پایان رسید. گردانندگان بنیاد امیدوار بودند که کتاب نخست‌شان با اقبال و پذیرش شاهنامه‌شناسان روبه‌رو شود، اما چنین نشد و استادان شاهنامه‌شناس خُرده‌ها و نقدهایی بر «رستم‌وسهرابِ» بنیاد گرفتند. شمار آن نقدها و دیدگاه‌ها اندک نبود. شاید مفصل‌ترین و باریک‌بینانه‌تر نقد را دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن بر آن کتاب نوشت و در سه شماره‌ی مجله‌ی ادبی «یغما» انتشار داد (شماره‌های 2و3و4 سال 1353 یغما). اسلامی نُدوشن با سنجش داستان رستم‌وسهرابِ چاپ مسکو و آنچه بنیاد شاهنامه انتشار داده بود، کاستی‌ها و نابسامانی‌های ویرایش مینوی را یک‌به‌یک برشمرده بود.
البته چنان نقدی نمی‌توانست بی‌پاسخ بماند. از این‌رو پژوهندگان بنیاد درصدد پاسخ‌گویی برآمدند. این کار را زنده‌یاد مهدی قریب که خود شاهنامه‌شناسی جوان و آگاه و از استادان بنیاد بود، انجام داد، اما مجله‌ی‌ یغما از چاپ پاسخ قریب سر باز زد! به‌ناچار قریب پاسخ خود را در کتابچه‌ای 22 رویه‌ای، در تیرماه 1353، انتشار داد و کوشید انتقادهای اسلامی نُدوشن را نادرست و برخطا جلوه دهد. حتی تا آنجا پیش رفت که در آغاز پاسخ‌نامه‌اش نوشت: «آقای اسلامی در نظریات خویش، جز در چند مورد، در بقیه به راه خطا رفته است». با این همه، خُرده‌گیری‌های اسلامی نُدوشن بی‌پایه نبود و سپس‌تر آشکار شد که ویرایش بنیاد شاهنامه از داستان رستم‌وسهراب نیاز به بازنگری جدی دارد.
زمانی که اسلامی نُدوشن چنان نقد استواری را نوشت، استاد حقوق دانشگاه تهران بود، اما همگان او را ادیبی شایسته (به‌ویژه در شناخت شاهنامه) می‌دانستند. در آن زمان اسلامی نُدوشن دو کتاب بسیار مهم در شناخت شاهنامه انتشار داده بود: نخست کتاب «زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه» بود (انتشار در سال 1348)، دیگر کتاب خواندنی «داستان داستان‌ها؛ رستم‌واسفندیار در شاهنامه» (چاپ 1351). هر دو کتاب‌ نشان از اندیشه‌ی نو و نگاه ژرف اسلامی نُدوشن به درون‌مایه‌ی شاهنامه می‌داد. از این‌رو در میان شاهنامه‌دوستان و دانشگاهیان، آوازه‌ای درخور برای او به ارمغان آورد. این دو کتاب، در سال‌های پس از آن، بارها و بارها بازچاپ شدند.
کتاب «زندگی‌ومرگ پهلوانان در شاهنامه» دوبخشی است. نویسنده در بخش نخست به فرازوفرود زندگی فردوسی می‌پردازد و در بخش دوم زندگی و سرانجام شماری از نام‌آوران شاهنامه را برمی‌رسد؛ کسانی مانند: ضحاک، فریدون، سیاوش، فرود، پیران ویسه، رستم و بهرام چوبینه. اسلامی نُدوشن در بازچاپ هفتم این کتاب در سال 1385، در نوشتاری کوتاه قصد خود را از نوشتن اثرش چنین بازگفته است: «آرزوی من آن بود که این کتاب در حد توان، در جلب نظر جوانان به شاهنامه نقشی داشته باشد، زیرا بر این عقیده‌ام که جوان ایرانی، در ناآشنایی با شاهنامه، از فیض درک روح ایران بی‌نصیب خواهد ماند».
کتاب «داستان‌ داستان‌ها» نیز تحلیلی درخشان از داستان رستم‌واسفندیار شاهنامه است. اسلامی نُدوشن در این داستان از «سه تیره‌ی فکری» سخن به میان آورده است که اندیشه‌ی آنان در پیکره‌ی داستان جاری‌ست؛ و آن‌ها را تیره‌ی فکری رستمی، تیره‌ی فکری اسفندیاری و تیره‌ی فکری گشتاسبی عنوان داده است و ویژگی‌های آن سه شیوه از اندیشه و کردار را برشمرده است. این کتاب‌ نیز با اقبال خوانندگان روبه‌رو شد و بارها انتشار یافت، هرچند در چاپ‌های سال‌های گذشته کوششی برای زدودن غلط‌های چاپی متن، به‌ویژه بیت‌های داستان که در پایان کتاب آمده، نشده است.
دکتر اسلامی نُدوشن در سال‌هایی دیگر کتاب‌های خواندنی دیگری درباره‌ی شاهنامه انتشار داد؛ مانند: «سرو سایه‌فکن؛ درباره‌ی فردوسی‌وشاهنامه»(1370)، «نامه‌ی نامور؛ گزیده‌ی شاهنامه»(1370) و «ایران‌وجهان از نگاه شاهنامه»(1381).

بنیان‌گذاری ایرانسرای فردوسی
اسلامی نُدوشن در سال 1371 خورشیدی در اندیشه بنیان‌گذاری موسسه‌ای به نام «ایرانسرای فردوسی» بود تا از رهگذر آن طرحی را به سرانجام برساند که دربردارنده‌ی کتابخانه، موزه، تالار سخنرانی و مرکزی پژوهشی در کنار آرامگاه فردوسی در توس باشد. برای انجام این کار در روز دوم اردیبهشت‌ماه همان سال نشستی با باشندگی اسلامی نُدوشن و چهره‌های علمی و شناخته‌شده‌ی فرهنگی، مانند: احمد آرام، عبدالحسین زرین‌کوب، محمدرضا شفیعی کدکنی، فریدون مشیری، علی باقرزاده و شماری دیگر، برپا شد. اسلامی نُدوشن در آرزویی چه‌بسا بلندپروازنه، امیدوار بود که «در ایرانسرای فردوسی نه تنها مسايل مربوط به شاهنامه و فردوسی، بلکه کل مسايل ايران بررسی شود»!
گمان می‌رفت که آن کار سرآغاز طرحی سنجیده و بایسته برای سامان بیش‌تر دادن به آرامگاه فردوسی باشد و در آن مرکزی علمی و پژوهشی بنیان گیرد و از پشتیبانی مردمی نیز برخوردار باشد. افسوس که این طرح به جایی نرسید و جز انجام گفت‌وگوهایی در اینجا و آنجا و انتشار مجله‌ای به نام «هستی» که ارگان ایرانسرای فردوسی بود، گام دیگری برداشته نشد و سپس، بسیار زود، آن طرح به باد فراموشی سپرده شد و اسلامی نُدوشن هم پیگیر ادامه‌ی کار نشد، از آن‌رو که در این کار «تنها» مانده بود و همکاران و استادان با او همراهی نکردند! هر چند او آنچه در توان داشت برای تحقق آرزوی دیرین خود به کار گرفته بود. مجله‌ی «هستی» نیز بسیار زود از انتشار پیوسته بازماند و پس از وقفه‌هایی زمان‌بَر تعطیل شد.
دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن چند سال پایانی زندگی خود را در کشور کانادا و در نزد فرزندانش گذراند و در همانجا نیز در پنجم اردیبهشت‌ماه 1401 خورشیدی، در سن 98 سالگی، درگذشت. پیکر او به‌امانت در کانادا به خاک سپرده شد تا روزی به ایران آورده شود و در خاکی بیآرامد که زادگاه او بود و از دل و جان دوستارش بود.

*یاری‌نامه: وبلاگ «کاریز یزد» از حسین مسرت و کتابچه‌ی «نگاهی به نقد داستان رستم‌وسهراب بنیاد شاهنامه» از مهدی قریب (1353).

با دیگر پیشگامان شاهنامه‌شناسی در پست زیر آشنا شوید:

شکل‌گیری شاهنامه‌شناسی نوین در ایران

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-02-06