لوگو امرداد
پیشگامان شاهنامه‌شناسی (پیش‌سخن)

شکل‌گیری شاهنامه‌شناسی نوین در ایران

shahnamehزمانی که شعله‌های جنگ جهانی یکم همه‌ی جهان را کم‌وبیش فراگرفته بود، شماری از ایرانیان آزادی‌خواه که به «ملیون» نام‌بُردار بودند، در برلین آلمان گِرد آمدند تا هم‌میهنان‌شان را به پایداری در برابر ارتش‌های روس و انگلیس تشویق کنند و ارتش آلمان را دوست و یاور ایران بدانند و به کمک آنان بشتابند. در آن زمان شمال و جنوب ایران در دست ارتش‌های روس و انگلیس بود و باختر و شمال باختری ایران تا اندازه‌ای جولان‌گاه ارتش‌های آلمان و عثمانی شده بود.
آن شمار از ایرانیان که در آلمان بودند، در تاریخ معاصر ایران به نام «برلنی‌ها» آوازه پیدا کرده‌اند؛ کسانی مانند: حسن تقی‌زاده، کاظم‌زاده‌ ایرانشهر، ابراهیم پورداوود، محمد قزوینی، محمدعلی جمال‌زاده، اسماعیل امیرخیزی و چند تَنی دیگر. این گروه برای پیشبرد آرمان‌های خود دست به کوشش‌های چندی زدند. یکی از آن تلاش‌ها انتشار نشریه‌ای خوش‌نما، با چاپی زیبا و نوشته‌هایی شورانگیز به نام «کاوه» بود که در چاپخانه‌ای در برلین حروف‌چینی می‌شد. کاوه دو دوره‌ی جدا از هم داشت. دوره‌ی نخست آن که تا سال 1916 میلادی به‌درازا انجامید، دربردارنده‌ی اخبار جنگ و پیروزی آلمان‌ها و کوشش ملیون ایرانی و ستایش بی‌اندازه از آلمان و نکوهش روس‌ها و انگلیس‌ها بود. دوره‌ی دوم کاوه از 1920 تا 1922 میلادی (1298 تا 1300 خورشیدی) را دربرمی‌گرفت و راه‌ و رسمی یکسره دگرگون داشت و نوشته‌های آن درباره‌ی ادبیات کهن و نو ایران و بررسی‌های ادبی به شیوه‌ی خاورشناسان بود.
در دوره‌ی دوم کاوه بود که نخستین گام‌های شاهنامه‌شناسی نوین، برپایه‌ی بررسی دست‌نویس‌ها و سنجش منابع و جست‌وجو در پژوهش‌های علمی، برداشته شد و شیوه‌ی بررسی‌های سنتی درباره‌ی شاهنامه که هیچ پایه و اساس علمی نداشت و چیزی در اندازه نوشته‌های پُرغلط پیشینیان بود، کنار گذاشته شد.
در دوره‌ی دوم نشریه کاوه، حسن تقی‌زاده، با امضای «محصل»، رشته نوشتاری‌هایی را درباره‌ی زندگی فردوسی و سرودن شاهنامه چاپ کرد که برای آن زمان سرشار از تازگی و نوجویی بود. می‌توان با اندکی آسان‌گیری گفت که نوشته‌های تقی‌زاده درباره‌‌ی شاهنامه، نگاه علمی به این متن را به ادیبان و پژوهشگران جوان ایرانی آموزاند. بخشی از آن نوشته‌ها سپس‌تر، در سال 1313 خورشیدی به دستیاری شادروان حبیب یغمایی بازچاپ شد و در سال 1390 نیز ایرج افشار همه‌ی آن‌ها را در مجموعه‌ی چند جلدی «مقالات تقی‌زاده» (در جلدی جداگانه به نام «فردوسی و شاهنامه‌ی او»)، انتشار دوباره داد. نوشته‌های تقی‌زاده درباره‌ی شاهنامه، هر چند اکنون تازگی خود را از دست داده‌اند و دانسته شده که خالی از لغزش نیستند، همان‌گونه که اشاره کردیم، نخستین کوشش‌های علمی در زمینه‌ی شاهنامه‌پژوهی است و از این دید ارج و اهمیت دارد.

کتاب تئودور نُلدِکه و کنگره‌ی هزاره‌ی فردوسی
یکی از رویدادهایی که اثرگذاری کم‌مانندی در شناخت شاهنامه داشت، انتشار کتاب تئودور نلدکه بود. دامنه‌ی بسیار پژوهش‌های نلدکه‌ی آلمانی (1836- 1930 میلادی، از برجستگان خاورشناسی) درباره‌ی شاهنامه به دستاوردهای مهمی انجامید. او در کتابش کوشیده بود تا زندگی فردوسی و سرایش شاهنامه را از افسانه‌ها و داستان‌های ساختگی پیشینیان پیراسته کند و درون‌مایه‌ی شاهنامه را به‌درستی و دانشورانه بشناساند. این سخن بدان معنا نیست که هر آن‌چه نلدکه گفته است درست و بی‌چندوچون است، بلکه یادآوری ارزش علمی کتاب او در آن روزگاران آغازین شاهنامه‌شناسی نوین می‌تواند بود. به هر روی، کتاب او را بزرگ علوی، نویسنده‌ی نامدار ایرانی، که زبان آلمانی را می‌دانست و در دانشگاه برلین تدریس می‌کرد، با عنوان «حماسه‌ی ملی ایران» به فارسی برگردان کرد و در سال 1312 خورشیدی انتشار داد. برگردان این کتاب از اثرگذارترین رویدادهای شاهنامه‌شناسی در ایران شناخته می‌شود.
دومین رویداد مهم شاهنامه‌شناسی در ایران، برگزاری کنگره‌ی هزاره‌ی فردوسی در سال 1313 خورشیدی، در تهران و توس، بود. در این کنگره که به بهانه‌ی هزارمین سال زادن فردوسی برگزار شد، شاهنامه‌شناسان نامداری از سراسر جهان به ایران آمدند و با ارائه‌ی جُستارهای علمی خود، در پیشبرد شاهنامه‎شناسی نوین کوشیدند؛ کسانی مانند: یوگنی برتلس، یان ریپکا، آرتور کریستن‌سن، هانری ماسه، ولادیمیر مینورسکی و دیگران. در کنار آنان، استادان ایرانی نیز باشنده بودند؛ کسانی مانند: سعید نفیسی، جلال‌الدین همایی، بدیع‌الزمان فروزانفر، محمد معین، غلامرضا رشیدیاسمی، علی دشتی و بسیارانی دیگر. این کنگره سرآغاز دیگری در شناخت علمی شاهنامه بود.

«بنیاد شاهنامه»؛ کوششی دیگر در بازشناخت شاهنامه
در تابستان 1350 خورشیدی، طرح بنیان‌گذاری موسسه‌ای پژوهشی درباره‌ی شاهنامه به تصویب رسید و این موسسه به نام «بنیاد علمی‌وفرهنگی شاهنامه‌ی فردوسی» کار خود را در همان سال آغاز کرد. آرمان بنیاد شاهنامه انتشار متنی ویرایش‌‌شده و علمی از شاهنامه، پژوهش‌های علمی درباره‌ی حماسه‌ی ملی ایران، فراهم‌آوردن عکس دست‌نویس‌های کهن شاهنامه در سراسر جهان، بنیان‌گذاری کتابخانه‌ای فراگیر (:جامع) برای استادان شاهنامه‌پژوه و بسیاری کارهای دیگر بود. بنیاد شاهنامه مجله‌ای به نام «سیمرغ» نیز انتشار می‌داد که نوشته‌های آن به‌تمامی درباره‌ی شاهنامه بود.
هیات امناء بنیاد شاهنامه مجتبی مینوی، پرویز ناتل خانلری، یحیی مهدوی، عباس زریاب خویی، محمدامین ریاحی و مهدی فروغ بودند. ریاست بنیاد را در آغاز مجتبی مینوی برعهده داشت و با درگذشت او در بهمن‌ماه 1355، دکتر محمدامین ریاحی که شاهنامه‌شناسی برجسته بود، جانشین‌اش شد. اما بنیاد شاهنامه دوام چندانی نیاورد و با پدیدآمدن رویدادهای سیاسی، کار آن پایان پذیرفت. با این همه، بنیاد توانست جُستارهای علمی بسیاری منتشر کند و کوشش‌های هنری‌ ارج‌داری انجام دهد. چند داستان شاهنامه (داستان‌های رستم‌وسهراب، فرود، بیژن‌ومنیژه و سپس‌تر داستان سیاوش) را نیز ویرایش و چاپ کرد.

نام‌آوران شاهنامه‌شناس
چند رویداد دیگر در پیشبرد شاهنامه‌شناسی نوین اثرگذار بودند؛ رویدادهایی مانند ویرایش شاهنامه به‌دستیاری دانشمندان شوری و به سرپرستی برتلس و عبدالحسین نوشین (از سال 1960 تا 1971 میلادی) که به نام «شاهنامه‌ی چاپ مسکو» آوازه پیدا کرده است؛ انتشار مجله‌ی «پاژ» به‌کوشش خردسرای فردوسی (در دهه‌ی 90) و مجله‌ی «شاهنامه‌پژوهی» در همان دهه و به‌کوشش دکتر محمدرضا راشدمحصل (انتشار هر دو در خراسان)، از دیگر گام‌های مهم در شاهنامه‌شناسی نوین است.
کوشش‌های شاهنامه‌شناسان نسل کنونی را نیز نباید از یاد بُرد؛ کسانی مانند: سعید حمیدیان، محمدجعفر یاحقی، جلال‌الدین کزازی، قدمعلی سرامی، مصطفی جیحونی، سجاد آیدنلو، ابوالفضل خطیبی، آرش اکبری مفاخر، فرزین غفوری، حسین شهیدی مازندرانی، بهاره مختاریان، مهری بهفر و شماری دیگر.
رشته نوشتارهای «پیشگامان شاهنامه‌شناسی» یادکردی کوتاه خواهد بود از کوشش‌های نسل پیشین شاهنامه‌شناس؛ همان‌ها که گام‌های دشوار آغازین را برداشتند و راه را برای دیگر پژوهندگان هموار کردند؛ کسانی مانند: مجتبی مینوی، ملک‌الشعرای بهار، محمدعلی اسلامی نُدوشن، شاهرخ مسکوب، محمد دبیرسیاقی، ابوالقاسم انجوی شیرازی، مهرداد بهار، رحیم رضازاده ملک و چند استاد دیگر که همگی از پایه‌گذاران شاهنامه‌شناسی نوین ایران بودند.

1-  مجتبی مینوی؛ سخت‌کوش در ویرایش شاهنامه

2- ملک‌الشعرای بهار؛ ستایشگر پُرشور فردوسی ‌و شاهنامه

3-شاهرخ مسکوب؛ رویکردی نو به شاهنامه

4- محمدعلی اسلامی نُدوشن؛ نگریستن به ایران از دریچه‌ی شاهنامه

5- دکتر محمد دبیرسیاقی؛ شاهنامه‌شناسی سنت‌گرا

6- رحیم رضازاده‌ ملک؛ از گاه‌شماری تا شاهنامه‌پژوهی

7- اِنجوی شیرازی؛ گردآوری قصه‌های مردمی درباره‌ی فردوسی‌وشاهنامه

8- مهرداد بهار؛ در سایه‌سار استوره‌ها

9-سعید نفیسی؛ ‌نیم‌نگاهی به شاهنامه‌ در کنار انبوهی از پژوهش‌های ادبی

10- ایرج افشار؛ دستی بر شاهنامه‌پژوهی

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-02-04