سال 1332 خورشیدی، زمانی که سعید نفیسی رُمان «نیمهراه بهشت» را نوشت تا با نیشوکنایههای پنهان و آشکار، انتقام زبانیِ سختی از مردان سیاستورز و نامآشنایان فرهنگی آن زمان بگیرد، در جایی از کتاب، در نسبت دادن بیتی عامیانه به فردوسی، دچار چنان لغزش و اشتباهی شد که از استاد بسیاردان و آگاهی چون او بعید بود. نفیسی از زبان راوی داستان نوشته است: «در پشت این سه اتاق، حیاط کوچک محقری است که عرصهگاه و جولانگاه حواسلطان… است شاید این عقیدهی فردوسی که: زن بلا باشد به هر کاشانهای/ بیبلا هرگز مبادا خانهای، در هیچ موردی بهاندازهی این مورد بخصوص، درست نباشد…».
بهراستی، شگفتآور نیست که نفیسی چنین اشتباهی کند؟ چون آن بیت نهتنها از فردوسی نیست، بلکه از شاعری است که نفیسی در روزگار نوجوانی او را بارها دیده بود و در مرگ او، در نوشتهای خواندنی، قلم را گریانده بود. آن بیت از اشرافالدین حسینی (نسیم شمال)، شاعر روزگار مشروطیت است، نه از فردوسی!
چشمبندی روزگار را بنگریم که استاد نفیسی، زمانی که در تهران کتاب نُلدِکه، به نام «حماسهی ملی ایران» با برگردان بزرگ علوی انتشار یافت، پیشگفتاری بر آن نوشت و لغزشهای نلدکه را در شناخت شاهنامه یکبهیک برشمرد، اما خود بیتی را به فردوسی نسبت میداد که فرسنگها از زبان شاهنامه دور بود.
نمیدانیم در آن لحظهای که چنان لغزشی بر قلم نفیسی رفته است، ذهن او کجاها بوده و چرا با خود نیندیشیده است که آن بیت ِ سست نمیتواند از فردوسی باشد. این به معنای ناآشنایی نفیسی با شاهنامه نیست. برعکس، او از استادان شاهنامهشناس آگاه زمانش بود و جستارهایی دربارهی شاهنامه چاپ کرده بود که گواه چیرگی او بر داستانها و بیتها و درونمایهی شاهنامه است. اما کدام نویسنده را میشناسیم که دچار خطا نشده و گاه، ناخواسته یا ناخواسته، سخن نادرستی بر زبان نیاورَده باشد؟ نفیسی نیز چون بسیار مینوشت، از این عیب دور نبود. از کاه که نباید کوه ساخت!
از آن لغزش کماهمیت که بگذریم، باید به یک رویداد باارزش در کارنامهی فرهنگی نفیسی اشاره کرد. در سال 1310 خورشیدی یکی از ناشران تهران، به نام کُلالهی خاور، بر آن شد که شاهنامهای را که در هندوستان چاپ شده بود، بازنشر کند. آن ناشر از چند استاد شناختهشدهی آن روزگار خواست که چاپ هندوستان را بازنگری کنند و لغزشهای چاپیاش را مشخص سازند. بازنگری جلدهای 7 تا 10 شاهنامه به نفیسی سپرده شد و او این کار را به انجام رساند. اندکی پیش از سال 1313 خورشیدی نیز که ایرانیان آمادهی برگزاری کنگرهی هزارهی فردوسی میشدند، انتشارات بروخیم یک دوره از شاهنامه را چاپ کرد. ویرایش هر جلد به یکی از استادان زبانوادبیات فارسی سپرده شد و نفیسی نیز جلد نخست آن را بررسید و ویرایش کرد.
کوشش برای شناساندن شاهنامه
سعید نفیسی در کنگرهی هزارهی فردوسی، در سال 1313 خورشیدی، باشنده بود و در کنار خاورشناسان جهان و استادان هممیهنش بود. اما شگفت است که مقالهای ارائه نداد و در شمار سخنرانان نبود. با این همه، در آن سال و پس از آن، چندین جُستار خواندنی در مجلههای ادبی آن زمان، بهویژه مجلهی «مِهر»، انتشار داد. جُستارهایی از این دست: «فردوسی شاعر جهان»، «فردوسی و روحیات ایرانیان»، «وزن شاهنامهی فردوسی»، «فواید شاهنامه از حیث لغت و صرفونحو» و چند نمونهی دیگر.
نفیسی در سال 1316 خورشیدی یکی از منظومههای حماسی ایران به نام «سامنامه» را که تقلیدی از شاهنامهی فردوسی است، ویرایش و چاپ کرد و آن را سرودهی خواجوی کرمانی (شاعر سدهی هشتم مهی) دانست. بسیاری از استادان دیگر نیز بر این باور بودند که سرایندهی سامنامه، خواجو است؛ اما در ویرایش نوِ این منظومه، ویرایشگر کتاب -وحید رویانی- ثابت کرده است که سامنامه از خواجو نیست و بهگمان بسیار سرودهی شاعری گمنام در سدهی هشتم است و تا سدهی یازدهم کسانی دیگر بیتهای فراوانی به این منظومه افزودهاند. اکنون با ویراست تازهی سامنامه، چاپ نفیسی اعتبار پژوهشی خود را کموبیش از دست داده است.
در استادی و دانش ادبی و تاریخی بسیار استاد سعید نفیسی گمانی نیست و کارهای او در شناساندن ادبیات کهن ایران کممانند است. آنچه هم دربارهی شاهنامه نوشت برای زمان ِ خود ارجدار و درخور ستایش بسیار است و هنوز هم راهگشای جویندگان و خواهندگان شاهنامه تواند بود. از اینرو استاد نفیسی را باید از پیشگامان تراز اول شاهنامهشناسی ایران دانست و ارزش کار او را شناخت.
*یارینامه: رُمان «نیمهراه بهشت» نوشتهی سعید نفیسی (نشر ماهریس، 1397) [عبارتی که از این کتاب آورده شد در رویهی 85 کتاب آمده است]؛ کتاب «زندگینامه و خدمات علمیوفرهنگی استاد سعید نفیسی» (انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1388).
با دیگر پیشگامان شاهنامهشناسی در پست زیر آشنا شوید: