در آیین زرتشتی «هیربدستان» بخشی از هوسپارم نسک (Husparam Nask) است. هیربدستان اگرچه یک متن جداگانه است و درپیوند با پژوهشهای مذهبی است، با این حال بخشی از نیرنگستان برشمرده میشود؛ زیرا در دستنوشتهها پیش از نیرنگستان آمده و سبک آنها همانند هم است. هر دوی این متنها یک متن اوستایی باستانی دارند و بهدنبال آن یک زند پهلوی آمده است، یعنی برگردان پهلوی که تفسیرها و توضیحهای بیشتری را در میان و در ادامهی آن دارد. برخلاف بیشتر دیگر متنهای اوستایی موجود، «هیربدستان» و «نیرنگستان» تنها با بخش شفاهی آیین زرتشتی درپیوند هستند و هرگز بهعنوان دعا یا بخشی از یک نیایش خوانده نمیشوند.
برگردانهای گوناگونی از واژهی هیربدستان بهوسیلهی پژوهشگران انجام شده است. برخی از این برگردانها عبارتند از:
برگردان دهابهار، «دورهی مطالعات مربوط به روحانیت، وظیفههای روحانی، مدرسهی روحانی، سمینار مذهبی». مکنزی «مدرسه روحانی». شاکد: «خانهی یادگیری». هومباخ: « مطالعات مذهبی».
اما پرسش بنیادین ایناست که آیا این واژه تنها به «مطالعات پیشرفتهی مربوط به روحانیت» که لازمهی دریافت صلاحیت برای تبدیل شدن مردی از یک خانوادهی روحانی به هیربد بود، گفته میشد یا به یک دورهی عمومی «مطالعات مذهبی» که توسط هیربد ارایه شده و در دسترس همهی مردم بود.
در جایی دیگر چنین آمده که تا پیش از اینکه این واژه بهشوند(:دلیل) از بینرفتن آیین شفاهی زرتشتی معنای نخستین خود را از دست دهد، واژهی پهلوی هیربد به یک آموزگار روحانی گفته میشد که افزونبر بهخاطر سپردن متنهای اوستایی بر مطالعهی زند متمرکز شده بود و میتوانست برپایهی متنهای سپند(:مقدس) «مریدان» (Hawist) خود را راهنمایی کند. (Kreyenbroek 1987). از دادستان دینیگ (Dadestan I denig ) که از آن سدهی نهم نشان میدهد که خواندن زند شرط لازم برای هیربد شدن است ( Kreyenbroek 1987). از آنچهکه در هیربدستان 5/2، 6/12 و متن دینکرد ( Denkar 16-17) آمده است، نشان میدهد که مفهوم هیربدستان درپیوند با خواندن زند(تفسیر آموزههای دینی) بوده است. همانگونه که شماری از پژوهشگران نیز اشاره کردهاند، با توجه به آنچه که آمد میتوان گفت که، واژهی پهلوی هیربدستان تنها به «مطالعات پیشرفتهی درپیوند با روحانیت» گفته میشده است.
بههر روی این امکان نیز وجود دارد که تنها آموزگار روحانی (هیربد) میبایستی دربارهی آیین شفاهی دارای دانش کافی بوده باشد. از این رو واژهی هیربدستان میتواند اشاره به یک دوره پژوهشهای مذهبی داشته باشد که به مسایل فقهی و شرعی پرداخته و افراد غیرروحانی نیز میتوانستند در آن شرکت جویند.
در آیین زرتشتی عبارتهایی یافت میشوند که از هر دو نظریهی بالا پشتیبانی میکنند. شماری از متنهای پهلوی نشان میدهند که وجود پیوند میان هیربد و روحانیت محسوس بوده است. برای نمونه:
یسنا 15/10:
«روحانیای (از هیربدستان پیروی مینمود)»
دینکرد 6:
«میگویند دو هیربد (بودند)، یکی از آنها آذرنرسی و دیگری آذرمهر نام داشت. هر دوی آنها هیربدستان را کامل کرده و دارای مهرت (روحانی) بودند…»
یکی از کارکردهای هیربدستان سفارش بر دریافت آموزههای دینی بود و این امر در متنهای زیر نشان داده شده است:
دینکرد 6:
…(فرد) نباید هیربدستان را رها سازد، زیرا اگر (فرد) سالها تنها به این عبارت بیندیشد «بیگمان ایزدان وجود دارند زیرا آنها ایزد هستند نه دیو»، در آنصورت اورمزد وی را کیفر نخواهد کرد.
دینکرد 6:
«هنگامیکه (فرد) به هیربدستان میپردازد و آن را با پشتکار کنکاش میکند، و در زمینهی ایمان به ایزدها (از آن) اطمینان دریافت میکند، آنگاه او میتواند روان خود را رهایی دهد.»
این امر غیرمحتمل بهنظر میآید که فرصت نجات روان از راه پرداختن به هیربدستان تنها درپیوند با روحانیون بوده باشد. متنهای دیگر حتا بهگونهای شفافتر نشان میدهند که عامهی مردم هم میتوانستند به هیربدستان بپردازند:
دینکرد 6:
«… پرداختن به هیربدستان را شیطانی ندانید، زیرا هیربدستان زندگی مردمان است.»
از متن خسرو و ریدگ (Xusraw ud Redag)، جاییکه گوینده روحانی نیست، برمیآید که پژوهشهای مذهبی میتوانست بخشی از آموزش افراد عادی باشد:
«و در زمان مناسب به مدرسه فرستاده شدم، و بهسختی تلاش کرده و خود را وقف آموزش کردم. یشت هادخت، یسنا و وندیداد را به مانند یک هیربد در یاد سپردم و به همهی عبارتهای زند گوش دادهام.»
زند وهمن یسن (Anklesaria) به ما میگوید:
«در زند وهمنیسن، خوردادیسن و اشتادیسن آشکار میشود که زمانی دشمن ایران، مزدک گجستگ پسر بامداد، پیدا شد و مذهب را به تباهی کشاند. خسرو جاویدان روان، (…) پسر ماهوینداد را از نیشابور، داد اورمزد را از آذربایجان، آذرباد بیریا، روحانی بزرگ آذرفرنبغ، و آذرمهر و بختآفرید را (به حضور خود) خواست، و از آنها تعهد گرفت، و به آنها گفت: این متنهای مقدس(:سپندینهی) (اوستایی) را پنهان نسازید، آنها نیز به خسرو تعهد دادند.»
این نشان دهندهی آن است که زنان و مردان غیرروحانی تا آن زمان میتوانستند در مذهب پژوهش کنند. مطالعهی مردمان عادی به معنای گوشسپردن آنها به توضیحات هیربد است (متن خسرو و ریدگ، بالا). حال آنکه روحانیان باید این قانون یا تفسیر را یاد میگرفتند.
در بخش اوستایی هیربدستان آمده است که زنان میتوانستند به پژوهشهای مذهبی بپردازند (بخشهای 4-5-6)، و اینکه در برخی موارد حتا فرزندان افراد بیدین نیز میتوانستند اینگونه آموزشها را بخواهند (بخشهای 11و19). پس این مطالعات نمیتوانست تنها ویژهی روحانیان باشد.
همچنین در متن هیربدستان بین «روحانی» و «مرد روحانی» (1/3، 1/4) که به مدت طولانی نزد آموزگاران خود به آموزش میپردازد و «صاحبخانه» (2/4، 1/12، 2/12) که برابر با دانشآموز دختر است تفاوت وجود دارد.
آشکارا، زبان بسیاری از متنهای اوستایی هیربدستان دگرگون شدهاست. بیگمان، نسخهی نوشته شدهی این متن بر پایهی یک سنت شفاهی است، این بدان معنا نیست که این متنها، بعدها به نگارش درآمدهاند، یعنی زمانیکه دانش اوستایی رو به نابودی بوده است. جایگاه این متن نتیجهی طبیعی قرارگیری آن در برابر سنت مذهبی ایرانیان باستان بهعنوان بخشی از مجموعهی متنهای غیردینی و پژوهشی است.
هیربدستان در برابر با متنهای آیینی مانند یسنا، کمتر و توسط روحانیان کمتری خوانده میشد. همچنین، هیربدستان برخلاف دیگر متنها توسط یک آموزگار روحانی خوانده شده و تفسیرهایی برای دانشجویان داده میشد.
دربارهی متنهای نیایشی، بودن یک یا چند برگزارکنندهی آموزشدیده در کنار خوانندهی نیایش، نشان میدهد که هرگونه اشتباهی بهطور معمول هنگام خواندن درست میشد، حال آنکه در مورد متنهای هیربدستان و نیرنگستان چنین کاری انجام نمیگرفت.
روشن است، هر اشتباهی که از سوی هیربد انجام شود، توسط مریدان پس از آن نیز تکرار میشد. از آنجا که احتمال نمیرود روحانیت ایرانی (دستکم پس از سالهای میانهی روزگار هخامنشی)، به زبان اوستایی چیره باشد (آنگونه که برگردان پهلوی، نشان میدهد)، بنابراین نادرستیهای دستوری متن اوستایی را نیافتند، و درستی نوشتهی خواندهشده تا هنگام بررسی و مقایسه نسخههای شفاهی گوناگون آورده نشده است.
شاید بخش اصلی متن اوستایی، به روزگار آغازین تاریخ زرتشتی برسد؛ در نتیجه بعدها، بخشهایی از نوشتهی آغازین با توجه به دیدگاههای روحانیان، حذف و یا به آن افزوده شده است. همچنین، روشنکردن تاریخ نگارش زند پهلوی نیز ممکن نیست؛ درحالیکه برخی از تفسیرها آن را به روزگار ساسانی و پس از آن میدانند.
هیربدستان، امکان برآورد کلی دربارهی چگونگی مطالعات روحانی و مذهبی آن زمان را فراهم میآورد. با این حال تا آنجا که مربوط به کارهای مذهبی– قانونی روزگار ساسانی است، ساختار هیربدستان تا اندازهای، از ارزش آن بهعنوان یک مدرک قابل استناد میکاهد. برخلاف برخی کتابهای قانون مانند «ماتیکان هزاردادستان» که به موردهای فردی میپردازد، هیربدستان قانونهایی دربارهی بیگناهی و درجهی گناه، شایست وناشایست (مطالعات مذهبی) ارایه میدهد. موردهای تخفیفدهندهی گناه (برای نمونه 4/18، 7/19) و کارهای مجرمانه مورد بررسی قرار میگیرند. داوریهای تفسیرکنندگان گوناگون در کنار هم قرار میگیرند، زیرا هیچگونه معیار تئوری برای داوری در مورد آنها در دسترس نیست.
نوشتههای هیربدستان را میتوان بهصورت زیر خلاصه نمود:
بخش ١: چه کسی باید به آموزش پیشرفتهی روحانی بپردازد؟ اگر فردی مسول مراقبت از مال است، وی با چه شرایطی میتواند بیاموزد؟
بخش ٢: این مطلب را ادامه میدهد، همچنین موضوعهای: مسافرت تا چه فاصلهای مناسب است؟ خوبی ادامهی پژوهشهای مذهبی در برابر نگهداری از دارایی، دو دیدگاه دربارهی طبیعت هیربدستان (5/2) و سرچشمهی زند(10/2)، مساله پاداش آموزگار روحانی.
بخش ٣: مساله پژوهشهای روحانی در برابر نگهداری از مال ادامه مییابد، سپس مقایسه بین خوبی پژوهشهای مذهبی و خوبی رعایت قانونهای مربوط به زنان میآید.
بخش 4: چه زمانهایی و برای چه مدتی فرد باید به پژوهشهای مذهبی بپردازد؟ مدت زمان مناسب برای مسافرت «سه شب» است. دو تعریف گوناگون از این مفهوم آمده است.
بخش ٥: دربارهی دانشجویان دختر و زنان مسول آتشهای سپندینه.
بخش 6: مسالهی دانشجویان دختر که در راستای آموزش باید به مسافرت بروند.
بخشهای 7، 8، 9، 10، 11 : دربارهی همراهی کودکی که به آموزش پیشرفتهی دینی میپردازد و همچنین مسولیتهای محافظ کودک در برابر پدر ومادر یا قیم قانونی کودک.
بخش ١٢: دربارهی مدت زمان آموزش دینی و در مورد کسانیکه از آموزش دینی باز داشتهشده است، دربارهی زن و بچهی مردی که ایمان میآورد، دربارهی داراییهای یک بیگانه درگذشته که دین زرتشت را پذیرفته است، دربارهی زنی که مدت کوتاهی پس از پذیرش دین زرتشت از دنیا میرود، دربارهی ارتباط بین مردان زرتشتی و زنان غیرزرتشتی، در مورد افراد غیرزرتشتی که به ایران پناهنده میشوند.
بخش ١٣: دربارهی یادگیری خواندن متنهای سپندینه.
بخشهای ١٤، 15: دربارهی مسولیتهای یک آموزگار.
بخشهای 16، 17: دربارهی دلایل مستند و غیرمستند نخواندن و مطالعهی مناسب.
بخش ١٨: دربارهی آموزگاران دینی که زرتشتیان خوبی نیستند.
بخش ١٩: دربارهی آموزش کسانی که زرتشتیان خوبی نیستند.
بخش ٢٠: دربارهی تغذیهی افراد غیرزرتشتی.
دینکرد بر پایهی نوشتههای هیربدستان (Madan 1911: 734-5; XVI16-18) موردهای زیر را فهرستوار میآورد:
هوسپارم نسک دارای ٣٠ بخش است که هیربدستان یکی از آنهاست.
(این بخش) دربارهی آنست که چه کسی باید در آموزشهای مذهبی شرکت کند؛ در چه شرایطی رفتن برای مطالعات مذهبی اجباری است؛ و چه هنگامی به نظر فرد بستگی دارد، و در چه مواردی رفتن مجاز نیست. و (درباره) گزینش هیربد، و تعریف روحانی پیشاهنگ، روحانی وسط(:میانه) و روحانی آذر، با توجه به مطالعه خرد فرد درستکار.
دربارهی آمادگیهایی که فرد روحانی باید (برای مطالعه) فرستاده شود؛ جامه و ابزاری که باید به وی داده شود.
دربارهی دانشجویی که به استاد خود ارج مینهد؛ (این حقیقت که) وی (یعنی استاد باید) وی را پذیرفته و وی را آموزش دهد و او را دانشجوی خود قرار دهد؛ و (درباره)پند استاد به روحانیان، و خواندن عبارتهای (سپندینه).
و دربارهی بازگشت روحانی به جایی که از آن آمده، (این حقیقت که) رهبر و مردم منطقه باید وی را وادار سازند تا در منطقه به آموزش و راهنمایی بپردازد.
و دربارهی پنج ویژگی روحانی؛ (و) اینکه کدامیک از عبارتهای سپندینه را روحانی باید در آغاز یادآوری کند و تا پایان نیایش ادامه دهد (یعنی عبارت (متنهای) قانون)، و آنچه با این موضوع درپیونداست.
دربارهی درخواستهای روحانی و دینداران و مسایل کلی (از آغاز تا پایان) درپیوند با این موضوع.
(یک فصل) در مورد فرزند یک روحانی که به اشتباه میخواند.
و دربارهی یک روحانی که هزینهی ادامهی مطالعات مذهبی از سوی ده (منطقه) میپذیرد، (اما) در ادامهی آموزش سهلانگاری میکند.
دربارهی برتری یک روحانی بر دیگر روحانیان، از لحاظ دانش و مهارتها؛ و تعریف برتری که شامل ارزش بیشتر یک روحانی در مقایسه با دیگری میشود، و آنچه درپیوند با این موضوع است.
در میان موضوعهای بالا، موردهای بخشهای ٢، ٥، ٨، ٩ و در بخش پایانی فصل یک دینکرد، بهروشنی در هیربدستان که در دسترس ماست، تایید نشدهاند. دینکرد نشان میدهد که در اندیشهی نویسندگان آن مفهوم هیربدستان، درپیوند با فعالیتهای روحانی بوده است.
تا دهه ١٩٩٠ تنها برگردان کامل هیربدستان توسط بولسارا انجام گرفته بود (1915). دارمستتر تنها متن اوستایی و برگردان پهلوی آن را برگردان نمود، اما عبارتهای تفسیری آن را حذف نمود. Nachlass نوشتهی ای دبلیو وست، که در کتابخانهی انجمن سلطنتی آسیایی در لندن نگهداری میشود، دارای یک برگردان چاپنشده از بخشهای آغازین هیربدستان میباشد.
ویژگیها و سبک متن پهلوی هیربدستان مشکلات طبیعی انتقال آن از شفاهی بهگونهی نوشتاری را بازتاب میدهند. روشن است که این متن در هنگام خواندن، نوشته شده است، پیش از اینکه نویسندگان روشهایی برای نشان دادن سفارشها، مکثها و نوسانهای صدایی موجود در نسخهی شفاهی را بیافرینند (تلاشهای نوآورانه برای دستیابی به یک سبک نوشتاری دقیقتر، از راه استفادهی گستردهتر از حروف ربط را میتوان در آثار منوچهر «Manuscihr» بهویژه کتابنامهها دید).
این نوشتار برگردانی(به همراه ویرایش) است از مقدمهی کتاب
The Herbedestan and Nerangestan, Edited and translated by F.M. Kotwal and Ph G. Kreyenbroek, Paris 1992
* دانشجوی کارشناسی ارشد، فرهنگ و زبانهای باستانی ایران
این نوشتار در سال 1388 در شماره 213 امرداد به چاپ رسیده است.
یک پاسخ
خسته نباشید
وای چقدر خواندنش یعنی درک اش سخت بود!
هر جمله یا پارگراف را دوبار یا چند بار میخواندم