انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با برپایی نشستی کارهای علمی پرویز کردوانی و کوششهای بسیار او در دانش جغرافیا را ارج گذاشت و یادآور تلاشهای او در شناخت کویرهای ایران شد. این نشست با باشندگی شماری از استادان دانشگاه و همکاران و دانشجویان کردوانی برگزار شد.
یکی از سخنرانان این بزرگداشت، فریده گلبو، نویسنده و همسر پرویز کردوانی، بود. او در آغاز سخنانش گفت: «سخنرانی دربارهی یک شخصیت هم آسان است و هم دشوار. آسان است چون میتوانید شناختی از کسی داشته باشید و همان را بگویید؛ دشوار است چون سخن گفتن دربارهی شخصیتها نیاز به آشنایی با علوم جدید، مانند جامعهشناسی و روانشناسی دارد. جدای از اینها، دقت نظر و باریکبینی هم نیاز دارد؛ و نیز توانایی داوری کردن و انصاف در داوری. اگر این شخصیت خویشاوند ما باشد، احتیاط هم نیاز کار میشود. اگر همسر باشد آنگاه احتیاط بیشتری میخواهد».
گلبو در ادامه افزود: «اگر از من بپرسید که در میان همهی پدیدههایی که در زندگی دیدهام، کردوانی، که 54 است همسرشان هستم، مانند چه چیزی است؟ من میگویم مانند یک ساعت دقیق ساخت سوییس است که عقربههایش یک ثانیه هم اشتباه نمیکند و نمایشی از زمان است».
به سخن فریده گلبو، زمان، نیرومندترین پدیده است که یکنواخت و باصلابت میرود. هدف کردوانی یک هدف انسانی است. تا آن جا که من فهمیدهام هدف علمی او آن است که ناهنجاریها و اشتباهاتی را که دستاندرکاران انجام میدهند، کشف کند، به ناخودآگاه آنان برساند و راهحل بدهد.
گلبو دربارهی ویژگیهای همسرش گفت: «کردوانی چنان باصلابت است که هنگامی که در یک هدف موفق میشود بیدرنگ به سراغ هدف دیگر میرود. او در همهی زندگیاش هدفها را شکار کرده است. در هدفهایی موفق شده و در هدفهایی هم شاید نتوانسته آن گونه که میخواهد مسلط بشود».
گلبو در پایان گفت: «اگر باز از من بپرسید که در کنار کردوانی چه آموختهای؟ میگویم که از مجموع رفتار ایشان، پند گرفتم. یاد گرفتم که موفقیت زمانی به دست میآید که با صلابت و هدفمند پیش برویم و تمرکزمان روی هدف باشد. آرزو میکنم راهی را که او آغاز کرده است، ادامه پیدا کند».
کردوانی عاشقانه برای ایران تلاش میکند
رضا خضری، استاد دانشگاه تهران، سخنران دیگر این بزرگداشت بود. او دربارهی آشنایی خود با کردوانی گفت: «من 25 سال پیش استاد را شناختم. از آن زمان تاکنون افتخار دوستی با ایشان را داشتهام. نه تنها همکار هستیم بلکه مانند یک دوست در خدمتشان بودهام. این دوستی همواره پایدار بوده است. اگر هم گاهی فراموش کنم، استاد از این دوستی یاد میکنند».
این سخنران سپس افزود: «به گمان من کردوانی بینیاز از بزرگداشت است. چون هم بارها برای ایشان بزرگداشت ملی گرفته شده و هم چهرهی ماندگار کشور بودهاند و استاد نمونهی دانشگاه. پژوهشگر برتر دانشگاه هم هستند و جایگاه استادی دانشگاه را دارند. پس نیازی به بزرگداشت ندارند. این ما هستیم که باید وظیفهی خود را نسبت به ایشان انجام بدهیم».
خضری گفت: «من باید به پیشینهی دانشآموختگی ایشان اشاره کنم. استاد دورهی ابتدایی درسآموزی را در منطقهی خودشان گذراندند. درس آموختند و سپس دیپلمشان را در تهران گرفتند. برای ادامهی تحصیل به اروپا رفتند. در دانشگاه بُن آلمان دکترایشان را گرفتند و آنگاه به آمریکا رفتند. پس استاد دانشآموختگی خود را بهدرستی گذراندهاند و مدرک دانشگاهی که گرفتهاند درست و برپایهی دانش است. در سال 1347 که به ایران برگشتند استادیار دانشگاه تهران شدند و در سال 1364 به جایگاه استادی در همان دانشگاه دست پیدا کردند. در کنار تدریس، کار مدیریتی هم انجام دادهاند. ایشان تجربهی مدیریتی و استادی و پژوهشگری را با هم دارند».
این استاد دانشگاه دربارهی ویژگیهای شخصیتی کردوانی و جایگاه علمی او گفت: «او همهی آن چیزی که یک استاد نیاز دارد، دارا هستند. هر استادی باید زبان خارجی بداند. چون زبان دریچهای است به فرهنگ و تمدن. استاد در کنار شناخت جهان ایرانی، زبانهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی را میدانند. از این راه، دانش خود را بیش از بیش افزودهاند. ایشان وظیفهشناس است. در کار علمی دقیق و جدی است. در هر شرایطی کارهای علمیاش را انجام میدهد و به فکر درآمد و بهدست آوردن جایگاه نیست».
خضری افزود: «ویژگی دیگر شخصیت استاد، مسوولیتپذیری اجتماعی اوست. دانشگاه در برابر مسایل اجتماعی، محیطزیست و ریزگردها مسوول است و باید چارهای بیندیشد. ایشان کوشا و خستگیناپذیرند چون به کارشان عشق میورزند. دنیادیده است و تجربههای گوناگونی اندوخته و به کشور آورده است. افزونبر اینها، میهندوست است و عاشقانه برای کشورش تلاش میکند. هنگامی که در آلمان درس میخواندند و دربارهی کویرهای ایران پژوهش میکردند، یک تُن خاک ایران را سفارش دادند برایشان بفرستند تا آزمایش کنند. هنگامی که سفارششان را گرفتند خاک ایران را میبوسیدند و کنار میگذاشتند. ما به استادان و دانشجویانی نیاز داریم که عاشق میهنشان باشند.
استاد کردوانی بنیادگذار کویرشناسی مدرن است. ایشان در کویرشناسی نوین و در بخش خاک، آب و بیابان، پژوهشهای گستردهای انجام دادهاند. آن وقتها میگفتیم که این کارها به چه درد میخورد؟ اما اکنون میفهمیم که ذرهذرهی بیابان، زر است».
خضری در پایان گفت: «خودساختگی استاد از دیگر ویژگیهای ایشان است. او از کسانی است که در زندگی احساس خوشبختی میکند. چون همسر و فرزندان مهربانی دارد. همسر ایشان هنرمند و نویسنده است. استاد، دانشجویان شایستهای پرورش دادهاند. یک دلیل دیگر خوشبختی ایشان آثاری است که نوشتهاند. در زندگی برنامهی منظمی دارند. ورزش و پیادهرویهای طولانی میکنند و به آرزوهایی که داشتهاند، رسیدهاند».
کردوانی وظیفهشناس است
قاسم عزیزی، استاد دانشگاه تهران، سخنران دیگری بود که دربارهی دانش و ویژگیهای رفتاری کردوانی نکتههایی را برشمرد. او در آغاز سخنانش گفت: «نزدیک به 35 سال پیش که دانشجو بودم، استاد را برای نخستینبار دیدم. برای دانشجویان، نخستین برخورد استادان خیلی مهم است. یادم هست که استاد کردوانی برخوردشان با ما همانند یک پدر بود. ما نیاز به راهنمایی داشتیم و ایشان دلسوزانه ما را راهنمایی میکردند. بردباری ایشان برای ما ارزش داشت».
عزیزی سپس گفت: «استاد کردوانی بیگمان شناخته شدهترین چهرهی دانشگاهی در زمینهی دانش جغرافیا است. ما استادان بسیاری داریم. اما آن کسی که از روستاها گرفته تا شهرها و در میان مدیران کشور او را میشناسند، تنها استاد کردوانی است. این شناخت، بهسادگی به دست نیامده است. دیگران هم پژوهش کردهاند اما چرا تنها استاد کردوانی به این جایگاه رسیده است؟»
عزیزی در پاسخ به پرسشی که پیش کشیده بود، گفت:«به گمان من دلیل آن عشق و وظیفهشناسی وی است. از سوی دیگر استاد بهگونهای با جامعه برخورد میکند تا بتواند سخنهای علمی را به زبان ساده برای مردم بگوید. این کار ارزش بسیار دارد. مردم سخنهای او را پیگیری میکنند چون نگاه استاد به مسایل تنها نگاهی تخصصی و دانشگاهی نیست».
این سخنران دربارهی سفرهای دانشگاهی و علمی کردوانی افزود: «گاه میشد بیست روز در بیابان با استاد همراه بودیم. مردم گمان میکنند که استادِ دانشگاه آدم کت و شلواری است که کارش تنها رفتن به کلاس و درس دادن است. اما این گونه نیست و استاد کردوانی بارها به سفرهای کویری رفتهاند. دانشجویان هم برای همسفری با استاد دلبستگی بسیار نشان میدادند. کلاس درس استاد شیرین بود و در سفر شیرینتر و جذابتر. برای همین بود که هنگامی که میگفتند میخواهند به سفر علمی بروند شمار دانشجویانی که میخواستند استاد را همراهی کنند، بسیار زیاد بود. با این که این گونه سفرها دشواریهایی داشت اما ما در همراهی با استاد، لذت میبردیم. در سفر همیشه یادداشت برمیداشتند. حتا در اتوبوس هم قلم در دستشان بود. در میان ما، تنها ایشان اهل نوشتن بودند».
عزیزی در پایان گفت: «استاد در بازگویی مسایل علمی جسارت بسیار دارند و پروایی از گفتن آنها ندارند. هنگامی که سخنی دربارهی خشکسالیهای ایران یا خشک شدن دریاچهی ارومیه می گویند، پای سخنشان میایستند و دیدگاهشان با دلیل و سند میگویند. پنجاه سال سابقهی علمی پشت سخن استاد کردوانی هست. دیدگاه او، دیدگاه حل مسایل است و به مسایل، تنها تئوریکی نمیاندیشند. این به نگاه مدیریتی استاد برمیگردد».
دریاچهی ارومیه احیا نمیشود
واپسین سخنران، پرویز کردوانی بود. او با سپاسگزاری از کسانی که این نشست را برای او برپا کردهاند، دربارهی روزهای نخست زندگیاش بهکوتاهی سخن گفت و از سختیهایی که کشید بوده یاد کرد. سپس افزود: «در آلمان که بودم، دولت آلمان میخواست 15 دانشجوی آلمانی و یک دانشجوی خارجی را برای ادامهی تحصیل به آمریکا بفرستد. از میان همهی دانشجویان خارجی، تنها من برگزیده شدم».
کردوانی دربارهی دیدگاههای خود گفت: «گفتند کوه البرز را بشکافیم که هوا تغییر کند! گفتم نمیشود و جلو این کار را گرفتم. میخواستند خلیج فارس را به مازندران برسانند. همه هم میگفتند عالی است! از من خواستند دیدگاهم را بگویم. من مخالفت کردم و گفتم با این کار آبروی کشور را نبرید. دربارهی کویر نظریه دادم. گفتم کویرها نعمت بزرگی است. نمایندهی سازمان ملل در آفریقا آمد منزل من و به پاس نظریهام لوح یادبودی به من داد».
کردوانی در ادامه گفت: «من عاشق دریاچهی ارومیه هستم. اگر بگویند دریاچهی ارومیه احیا میشود، انگار خبر زنده شدن پدرم را به من دادهاند! اما این دریاچه احیا نمیشود».
کردوانی در پایان سخنانش از همسرش، فریده گلبو، و همراهیهای او یاد کرد.
عشق است که کاروان انسانی را به پیش میبرد
در آغاز این نکوداشت، حسن بُلخاری، استاد دانشگاه و رییس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، به یادکرد از خدمات علمی پرویز کردوانی پرداخت و در سخنان کوتاهی گفت: «از ویژگیهای استاد کردوانی، عاشقی است. اعتبار علمی که دارند، بهسبب این عشق است. پشت همهی کارهای بزرگ جهان عاشقی نهفته است. آن کسی که عاشق کارش باشد کاروان انسانی را به پیش خواهد راند. در فضای سخت دانش، باید عاشق بود. چرا که عشق، کارهای ناشدنی را شدنی میسازد. این عاشقی نقطهی رودرروی عقل و معرفت نیست بلکه آمیختگی عاشقی و عقل است که کارها را پیش میبَرَد. استاد کردوانی عاشق دانش و کارش است».
پایان بخش این آیین نکوداشت، پیشکش لوحههای سپاس از سوی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، دانشگاه تهران و سازمان محیطزیست به پرویز کردوانی بود. دانشگاه تهران بالاترین نشان علمی خود را به کردوانی پیشکش کرد.
آیین بزرگداشت پرویز کردوانی در پسین چهارشنبه دوم بهمن ماه 1398 خورشیدی در تالار اجتماعات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.
پرویز کردوانی، استاد نمونهی دانشگاه تهران، کویرشناس و چهرهی ماندگار دانش جغرافیا، در سال 1310 خورشیدی در روستای مندولک گرمسار زاده شده است. او دیپلم خود را از دبیرستان رازی تهران گرفت و برای ادامهی دانشاندوزی به آلمان رفت. دکترای خود در رشتهی عمران کویر را از آمریکا گرفت و در سال 1345 به ایران بازگشت. او نخستین هموند هیات علمی دانشگاه نوبنیاد دانشکده کشاورزی ارومیه بود. در سال 1347 به تهران آمد و در دانشگاه تهران به کار پرداخت. آثار بسیاری از پرویز کردوانی در زمینهی دانش جغرافیا چاپ شده است؛ مانند: «کویر بزرگ مرکزی ایران»، «جغرافیای خاکها»، «مراتع ایران» و «خشکسالی و راههای مقابله با آن در ایران».
فرتورها از مازیار اسدی است.
4090
2 پاسخ
درود بر استاد گرامی پرویز کردوانی و تمامی استادان پاینده و برقرار باشید . به امید ایرانی اباد و سر سبز
درود بر انسان های واقعی و دلسوز… روح استاد شاد و یادش گرامی باد