سازمان زنان زرتشتی تهران، 27 شهریورماه در جشنگاه خسروی میزبان آیین جشنخوانی نامگانه شادروان پروین مهربانیزردشتی بود.
پیرو وصیت روانشاد پروین مهربانی زردشتی، آیین جشنخوانی به مناسبت زادروز ایشان، به روز وهمن از ماه مهر گاهشماری زرتشتی برابر با دوشنبه 27 شهریورماه ۱۴۰۲خورشیدی، ساعت ۱۰ بامداد در جشنگاه خسروی برگزار شد. اوستاخوانی آیین را موبدان انوشه باستانی و راشین جهانگیری به جا آوردند. خواست روانشاد پروین مهربانی زردشتی این بوده که در روز زادروزشان اوستاخوانی بنامگانه خودشان، پدر و مادر، خواهران و برادران ایشان انجام شود. سازمان زنان زرتشتی از همکیشان دعوت کرده بود تا در این آیین باشنده شوند.
پروین مهربانی زردشتی فرزند گوهر بهرام گشتاسبپور و مهربان رستم مهربانی زردشتی 27 شهریورماه ۱۳۱۳ خورشیدی در تهران چشم به جهان گشود و با سپری 86 سال زندگانی ارزنده دهم تیر ماه 1399 دیده فروبست. وی از شانزدهسالگی به عنوان هنرجو وارد سازمان زنان زرتشتی شد و 70 سال یار همیشگی این سازمان برقرار ماند. پروین مهربانی زردشتی یکی از نیکنامان و دهشمندان نیکاندیشی است که سراسر زندگی خود را به بنیادگذاری پایههای فرهنگی گذراند و نامی نیک از خود به یادگار گذاشت. از نیکاندیشیهای آن روانشاد میتوان پیشکش خانهای در تهران به انجمن زرتشتیان تهران و سازمان زنان زرتشتی تهران نام برد. نیایشگاه درمهر گوهر و مهربان اصفهان به کوشش خانوادهی دهشمند و گرانمایه مهربانی زردشتی به نامگانه پدر و مادرشان ساخته شد و بهشتیروان پروین مهربانی زردشتی نمایندهای از این خانواده بود.
چهره راست: افشین نمیرانیان، فرنشین انجمن زرتشیان تهران
موبد انوشه باستانی
موبد راشین جهانگیری
مهرانگیز شهزادی، فرنشین سازمان زنان زرتشتی
سپاسداری از موبدان
فرتور از همایون مهرزاد است.
2393
4 پاسخ
روان خاله پروین شاد و یادش پاینده و گرامی
زادروز پروین خانم مهربان زرتشتی خجسته و روانش شاد و گروسمان نشین باد.
درود بر سازمان زنان زرتشتی که راه و آرمان بزرگان این سازمان را از روزگار شادروان فرنگیس یگانگی تا پروین خانم با نیکی و رادی پوینده اند!
سلام
زنده یادشان جاوید!
اصل واژه ی پروین در پهلوی پرویچ است. ویچ یا ویج(تالشی) یعنی به این سو و آنسو حرکت کردن، پیوسته در حرکت بودن. و پرویچ = با پر به این سو و آنسو حرکت کردن = مجموعه ای از ستاره ها که با پَر به حرکت در می آیند. آن مجموعه ستاره دارای ستارگان فراوانی است که هفت تای آن از زمین دیده می شود. پس زمینیان آن پُرشمار ستاره را پَردار دیده اند که باعث پرواز، حرکت به اینسو و آنسو = ویچ، می شود.
پس «پروین» از کجا آمده؟
نمی دانم.
از دو حالت خارج نیست. 1 – تلفظی نادرست است از پَرویچ پهلوی، که جا افتاده. 2 – تلفظ اش درست است، و آن تلفظ نام دیگر مجموعه ستارگانِ پَرویچ است.
اگر براستی چنان شکلی(پروین)* نیز در فرهنگ کهن ایرانی وجود داشته؛ در این صورت معنی پَردیده = پَردیده شده، را دارد. یعنی آن مجموعه ستاره، از زمین پَردار دیده می شود. پروین = پربین = پَردیده. پروین عبارت است از پَر + وین. وین در بُندار «ویندِن»(تالشی) = دیدن، بن دارد. این بندار ایرانی، هندی، اروپایی در آلمانی فیندِن تلفظ می شود و به معنی یافتن بکار می رود. چون یافتن و دیدن با هم ارتباط مستقیم دارند. زیرا برای یافتن اول باید ببینی. واژه ی «بینایی» = وینایی، که ظاهرن بی بندار است؛ یعنی ربطی به بندار دیتَن(پهلوی) = دیدن(فارسی) ندارد، در واقع در بندار «بیندِن» = «ویندِن» = دیدن، بُن دارد. در صفت عربی «بَیّن» = «پیدا و آشکار، هویدا و واضح»، نیز هر دو مفهوم(هم ایرانی و هم آلمانی) به چشم می خورَد.
* از این دست تغییرات در فارسی فراوان دیده می شود. مثل واوَرِ پهلوی و باوَر فارسی. فَرَوَر پهلوی و فروهَر فارسی. آوین پهلوی و آیین فارسی. آوین = آیین = نمایش. نمایش مراسم دینی؛ نمایش تأتری و … آویندِن بُندار فرعی است از بُندار اصلی ویندِن(دیدن).
در ضمن ده واژه ی نهم از سد واژه ی چهارم را ساعتی پیش در وبگاهِ «جهان زبان»* منتشر ساختم که در آن از جمله به «کویر حلوان؛ برخوردگاه ریگ و کوه» نوشته ی بانو نگار جمشیدنژاد، نیز پرداخته ام.
دیدم دوستی منگفت خود را با نام «شابهرام» نوشته. «شابهرام» شکل کهن، اصیل و اصل «شاه بهرام» = «بهرام شاه»، است.
بُندار: شاشتِن = توانستن. صرف بندار: شام، شای، شا(سوم شخص مفرد) = می تواند، توانا = او که بر دیگران برتری دارد. و طبیعی ست که چنان شاهی نمی تواند شاه ارثی باشد؛ بلکه باید مانند شابهرام = بهرام شاه = بهرام گور، باشد. یعنی توانایی خود را باید به اثبات رسانَد. توانایی = خردمندی و توانایی فیزیکی(زورمند و پهلوان بودن – رسم ایران کهن)
* نشانی وبگاه:
jahanezaban.blogfa.com
در ضمن دیدم آقای بابک سلامتی واژه ی کهن و مرکب «گروسمان» را بکار برده. گروس یعنی بزرگ، بلند، بالا. این واژه ی ایرانی، هندی، اروپایی، در اغلب زبان های ایرانی منسوخ شده، و همینک فقط در زبان ایرانی کُوردی و زبان آلمانی به معنی بزرگ بکار می رود.