لوگو امرداد

آرامگاه پوریای ولی، همچنان از یاد رفته است

 آرامگاه پهلوان نامی ایران در شهرستان «خُوی» مورد غفلت جای گرفته و به حال خود رها شده است. سال ها است که مدیریت شهری و سرپرستان‌(:مسوولان) نهادها و اُرگان‌های گوناگون، مژده‌ی ساخت آرامگاهی زیبنده یا بازسازی و بِهسازی محوطه‌ای که سنگ گور این عارف نامی در آن جای گرفته است را می‌دهند. اما پس از گذشت چندین سال، هنوز هیچ کار درخُوری انجام نگرفته است.

به گزارش اَمرداد، نام «پوریای ولی» کمابیش برای همه‌ی ایرانیان آشناست. مردی که با فروزگانی‌(:صفات) همانند پهلوان، عارف، چکامه‌سُرا‌(:شاعر)، آموزگاری نیک‌رفتار و با منش و … از آن یاد می‌شود. هر چند نزد توده‌ی مردم بیشتر به انگیزه‌ی منش پهلوانی نامدار است. با این همه هنوز یک آرامگاه زیبنده برای پوریای ولی در زادگاهش وجود ندارد. تنها سنگ گور این پهلوان نامی ایران در گوشه‌ای و در نزدیک گورستانی قدیمی به حال خود رها شده و افراد ناشناس و فرومایه بخش‌هایی از آن را شکسته و به آن آسیب رسانده‌اند. خود سنگ گور نیز، هیچ نوشته‌ای بر روی آن نگاشته نشده که بتوان فهمید این گور، همان گورِ پوریای ولی است. و در تکه زمینی صاف و سوت و کور با انبوه نخاله‌های ساختمانی و زباله‌ها در پیرامون آن، رها شده و روزگار ناخوشایندی را سپری می‌کند تا شاید مدیری یا فرد دلسوزی در آینده‌ای ناروشن، گوشه‌ی چشمی بر آن داشته باشد، البته شاید… در واقع سنگ گور دارای هیچ نشانه‌ای نیست و روی کف سنگ آن نیز، زُمخت، تراش نخورده و ناصاف است! وضعیت محوطه‌ی آرامگاه ناروشن است و تعیین حریم از سوی سازمان میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی در آن انجام نگرفته و مرز درستی ندارد. تنها در بخش بالای یک گورستان قدیمی، تکه زمینی را که چند سنگ گور کوچک هم در پیرامون آن جای دارد، سنگ گور بی نام و نشانی را می‌توان دید که به گفته‌ی مغازه‌های پیرامون آن، سنگ گور پوریای ولی است! در کنار و در واقع حَریم آن نیز، خانه‌های مسکونی جای دارد. همچنین انبوه خار و خاشاک گِرداگرد گورستان قدیمی را فراگرفته و چهره‌ی زشت و زننده‌ای را برجای گذاشته است که باید شکستگی بیشتر سنگ گورهای این گورستان را هم به آن افزود. تنها چیزی که نشان می‌دهد در این جا سنگ گور پوریای ولی جای دارد، طرح زیبایی است که به عنوان تابلو از سوی شهرداری سر درِ ورودی اَفراشته و نام پوریای ولی بر روی آن نگاشته شده است. از سویی، شهرداری اقدام به اَفراشتن چند آگهیِ چَسبان‌(پوستر و بَنر) درباره‌ی شخصیت پوریای ولی و برپایی دیواره‌ی آجری سرخ رنگی در رو به روی سنگ گور این پهلوان نامی ایرانی کرده است که باز هم جای سپاس‌داری‌(:تقدیر) دارد. اما هرگز نباید فراموش کرد که با رسیدگی کردن به این محوطه و زیباسازی آن و ساخت آرامگاهی زیبنده (بهتر است به گونه‌ی چهارتاقی باشد)، می‌توان در گسترش پیشه‌ی‌(:صنعت) گردشگری نقش ارزنده‌ای را بازی کرد. همچنین با رونق گردشگری در شهرستان «خُوی»، بی‌گمان نیمی از دشواری جوانان که موضوع کار و درآمدزایی است، حل شده و سود فراوانی در زودترین بازه‌ی زمانی ممکن راهی جیب مردمان این منطقه خواهد شد و به توسعه‌ی پایدار خواهد انجامید. هر چند این مهم نیازمند برنامه‌ریزی کَلان و مطالعه و بررسی و سرمایه‌گذاری است‌.

پوریای ولی کیست؟

پهلوان محمود قتالی نامدار به پوریای ولی، راد مردی بود که پس از عمری برخاک نشاندن پهلوانان و قهرمانان در کشورهای گوناگون، سرانجام با بر زمین زدن نفس خویش به عرفان رسید و جاودانه شد. بر پایه ی برآورد تاریخ نویسان روسی، در 23 ژوئیه سال 1322 میلادی برابر با یکم اَمرداد ماه سال 722 مَهی (:قمری) روی در نقاب خاک کشید و به سرای جاوید شتافت. این پهلوان نامی و عارف و چکامه سُرای مردمی نسبت از خُوی می برد و در همین خاک درگذشت. وی در ورزش باستانی و زورخانه ای ایران از جایگاه ویژه ای برخوردار است. درباره ی فَرنام (:لقب) او دیدگاه های گوناگونی وجود دارد. برخی آن را پوریای ولی یادداشت کرده اند. از همین روی گمان می رود «بای» که در ترکی به چَم (:معنای) بزرگ است، فرنام او و «ولی» نام پدرش یا اشاره به مقام پیشوایی خود او است. گمانه ی دیگر این است که «ولی» نام و «بای» (بیک) فَرنام پدر پهلوان محمود است. بدین سان او را پورِ بای ولی خوانده اند. فرنام وی را «بوکیار» و «پکیار» نیز یادداشت کرده اند که معنایی برای آن یافت نشده است. نویسنده ی «مجالس العشاق»، که نزدیک ترین یادداشت (:تذکره) به زمان او است، نام «پریار» را برای وی نگاشته است و شاید وات (:حرف) «ر» در پریار بر اثر کاربرد فراوان (: کثرت استعمال) حذف شده است. دور از ذهن نیست که این نام از زبانزدهای (:مصطلحات) زمان بوده و شاید از ترکیب «پری» و «یار» بوده، و به کسانی گفته می شده است که کاری شگفت انگیز (:خارق العاده) انجام داده اند.

تاریخ زاد روز و زندگی نامه ی وی بر ما روشن نیست. برخی او را زاده ی اورگنج یا گرگانج از شهرهای خوارزم یا از مردم گنجه و بر پایه ی نوشته ی بلند (:تومار) و قدیمی وابسته به دوره ی صفوی، وی را از مردمان سلماس و خُوی دانسته اند. در کتاب «روضه الصفا» وی را پرده دار دارالصفا (خوی) دانسته و در کتاب «مرآت الشرق» به گورش در منطقه ی شاهانه خوی و نوشته ی سنگ گور اشاره شده است. هر چند دیدگاه های گوناگون دیگری درباره ی زادگاه و آرامگاه وی وجود دارد که به انگیزه ی نبود مدارک استوار در این گزارش از آن نامی برده نشده است. وی در جوانی کشتی می گرفت و به کار پوستین دوزی و کلاه دوزی سرگرم بود. در همان روزگار جوانی به شهرهای گوناگون ایران، هندوستان و آسیا سفر کرد و در همه ی آن شهرها به پهلوانی نامدار شد. در همه ی افسانه ها و داستان های عامیانه، درباره ی دلاوری، چیرگی (:تسلط) او به فندهای (:فنون) کشتی و توانایی های روانی (:روح) و جسمی وی سخن رفته است. پوریای ولی در میان ورزشکاران ایران نماد جوانمردی و از خودگذشتگی است و در زورخانه ها هنگام انجام دادن کارهای دشوار همانند سنگ گرفتن، نام او را بر زبان می آورند. در آغاز هر کشتی نیز سروده هایی خوانده می شود که منسوب به او است. همچنین بوسیدن خاک گُود کشتی اشاره ای به بوسه زنی به گام های پوریای ولی است.

در یک نوشته ی بلند قدیمی دوازده فرمان، به عنوان فرمان های پایه ای پهلوانی و جوانمردی آمده، که از آن ها با نام فرمان های پوریای ولی یاد شده است. از جمله این فرمان ها : دروغ نگفتن، دشنام ندادن، گرامی داشت کهنه سوار (پیشکسوت) و مهربانی به مردم است. در زمینه ی فَندهای کشتی نیز 360 فن را به او نسبت داده اند.

مجموعه ی ترانه های (:رباعیات) پوریای ولی که نسخه ی خطی آن در موسسه ی خاورشناسی فرهنگستان علوم ازبکستان موجود بوده در سال 1341 (1962م) در تاشکند به چاپ رسیده است. شمار درست ترانه های وی روشن نیست. او در این ترانه ها مردم را به پاک نهادی، دادگری، وفاداری، شادی، دانش اندوزی و سربلندی فرا می خواند و گاه اوضاع زمانه و مردم ریاکار، نادان و گرفتار خرافات را نکوهش می کند.

در گذشت پوریای ولی را همه ی سرچشمه های به نام (:منابع معتبر) 722 مَهی نوشته اند. در برخی از سرچشمه ها پوریای ولی، پهلوان نامی را پدر وی می دانند و محمود را تنها فرزند او به شمار آورده که آموزگاری با منش و نیک رفتار بوده است! اما به انگیزه ی نبود سرچشمه های استوار و علمی نمی توان به آن ها اعتماد کرد. با این همه آرامگاه پوریای ولی در استان آذربایجان غربی و شهرستان خُوی، نیازمند نگرش مدیران و سرپرستان شهری و استانی است و می تواند به یکی از گیرایی های ارزشمند منطقه تبدیل شود.

ارامگاه

گورستان قدیمی منطقه که چهره زشت و زننده ای دارد و بیشتر سنگ گورهای آن شکسته شده است

ارامگاه

ساخت و سازها در حریم درجه یک گورستان قدیمی و آرامگاه پوریای ولی

ارامگاه

تنها راه ورودی و تابلویی که می‌توان فهمید به آرامگاه پهلوان نامی ایران آمده اید

ارامگاه

بر روی سنگ گور پهلوان نامی ایران هیچ نام و نشانی وجود ندارد!؟

ارامگاه

شکستگی‌های سنگ گور

ارامگاه

تنها نشان به جا مانده از پوریای ولی نیز به حال خود رها شده است

ارامگاه

انبوه نخاله های ساختمانی که در کنار این یادمان ریخته شده و جای بسی افسوس دارد

ارامگاه

ارامگاه

ارامگاه

ارامگاه

ارامگاه

ارامگاه

فرتور از سیاوش آریا است.

6744

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

2 پاسخ

  1. با درود سیاوش عزیز شامگاهان برشما و خاندانتان سرشار از شادیها و نیکیها باد . مثل همیشه گزارش و عکسهایتان عالی بود . جان و مالتان در پناه مهر امشاسپندان و ایزدان باشد . سپاس

  2. با درود و سپاس بی کران گرامی مانا کدبان، کیخسرو لریان. سپاس از شما که گزارش ها را با ژرف نگری می خوانید. پاینده و جاوید ایران. به امید روزهای بهتر برای ایران ورجاوندمان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-07-18