پهلوان پوریای ولی سدهها نامی آشنا در میان مردمان ایرانزمین فرهنگی ایرانِ بین فرارودان (ماوراء النهر) تا میانرودان (بین النهرین) بوده است. ایشان آنچه از تاریخ استخراج میشود هم در تنپروری (زوربازو) و هم در روانپروری (کردارومنش انسانی) فردی ارجمند بوده است. آگاهیهای کم و پراکندهای در منابع تاریخی از او وجود دارد.
تا به امروز براساس آنچه در ذهنیت تاریخی مردمان و مدارک تاریخی یافت شده است آرامگاهی با دیرینگی بیش از 500 سال در شهرتاریخی- باستانی خیوه در استان خوارزم در کشور ازبکستان امروزی به پهلوان محمود نامی با القاب قتالی،بکیار، پکیار، بوریا، پوریا، پریا و پوریای ولی نسبت دادهاند (گفتنی است که خوارزم سدهها در گسترهی ایران فرهنگی جای داشته است) تا کمتر از دو دهه پیش تقریبا همهی اهل فن این مزار را متعلق به پهلوان پوریای ولی میدانستنند و براین مساله هیچ خدشهای وارد نشده بود تا اینکه دوست پژوهشگری بنام علی صدرایی خویی تحقیقاتی در این زمینه انجام داده و با توجه به مدارک و ادله بدست آورده انتساب مزار موجود در خیوه به پوریای ولی را مردود دانسته و آرامگاه جدیدی در خوی بنام آرامگاه پیر ولی به ایشان منتسب کردند. تشکیک ایشان امری پسندیده است و به اصطلاح علمی گمان، نخستین گام آگاهی است به شرطها و شروطها و آنهم وجود دلایل محکم عقلی – علمی -تاریخی و…
باتوجه به دلایل و منابع ارایه شده در کتاب پهلوان پوریای ولی (شرح احوال وآثارپهلوان پوریای ولی) نشر به سال 1395-نشرائلشن-تهران نوشته علی صدارایی خویی، نویسنده تلاش کرده است که در مرحله نخست بین پهلوان محمود آرمیده در مقبره خیوه و پوریای ولی معروف جدایی بیاندازد و این دو نفر را از هم تفکیک میکند در نتیجه انتساب مقبره موجود در خیوه را به پوریای ولی را هم منتفی میداند و اعلام میدارد که پهلوان محمود خوارزمی پسر پوریای ولی شخص دیگری است. در مرحله دوم سعی در انتساب قبر پیرولی در خوی به پهلوان پوریای ولی مینماید.
در مورد نخست که پهلوان محمود خوارزمی و پوریای ولی دو شخص متفاوت هستند و آیا پوریای ولی در خوی میزیسته و اهل آنجا بوده جای بسی سخن است لیکن بحث ما دراین مورد نیست.
هیچ کدام از منابع و ادله آورده شده ایشان در کتابشان به روشنی بیان نشده است که قبر موجود در خوی که از سدهها پیش به قبر پیرولی معروف بوده است در اصل قبر پوریای ولی است. ایشان بیان میکند باتوجه به دلایلی که آورده چون پوریای ولی همان محمود خوارزمی نیست و پوریای ولی در ایران و خوی میزیسته است و به دنبال آن وجود قبر پیر ولی که در اسم مشابهتی با پوریای ولی دارد و وجود و انتساب داستانهایی شبیه به داستانهای پوریای ولی به پیر ولی در بعضی منابع تاریخی ( از قضا نویسندگان همان منابع هم بیان میکنند که این داستانها انتسابی و ازسوی مردم است و در راستی و ناراستی آنها جای تردید) پس میتوان نتیجه گرفت پیر ولی تغییر یافته پوریای ولی و به طبع آن این آرامگاه از آن پوریای ولی است.
جناب صدرایی کتابی بنام مرآت الشرق اثرصدرالاسلام محمد امین خویی(متوفی 1367مهی) را تصحیح و چاپ کرده و از همین کتاب بعنوان یکی از منابع خود در نوشتن کتاب پهلوان پوریای ولی استفاده کردهاند(مرات الشرق-1388-قم-کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی-2جلد)
جناب صدرایی در ص 39 کتاب پوریای ولی از قول کتاب مرآت الشرق تصحیح خود ایشان بیان میدارد:
صدرالاسلام شخصا قبر پیر ولی را زیارت و عین نوشتار روی قبر را یادداشت و بیان نموده است:
(ومنهماقبرامیرولی،یعرف الحال بپیرولی،وهوامیرولی بن امیرمحمودبن امیرمنصورالشهیربشاه منصوربن امیرجمشید بن امیرابراهیم دنبلی) از نوشته دقیقا مشخص میشود اصل و نسب پیر ولی تا 4 پشت چه کسانی بودهاند و با توجه به پیشوند امیرمشخص میشود که تماما از امرا و بزرگان و حاکمان منطقه بودهاند همچنین از پسوند دنبلی در آخر جمله مشخص میشود که پیر ولی و نیاکانش همگی از طایفه دنبلیان خوی هستند و از سوی دیگر همه اهل تحقیق و بزرگان تاریخ با حاکمان دنبلی منطقه خوی آشنایی کامل دارند و میدانند که چندین سده در این منطقه حکومت داشتهاند.
ازسویی دیگر وجود پیر ولی نامی در سلسله حاکمان دنبلی خوی در تاریخ اثبات شده است و چنین شخصی وجود داشته است و حاکمی مردمدوست و انسان صفت و آبادگر بوده است و در دل و قلب و جان مردم جای داشته است و در طول زمان مردمان خوی ارادت خاصی به او داشته و دارند.
در کتاب مرآه القاسان نوشته عبدالرحیم ضرابی کاشانی که از خاندان دنبلی کوچ کرده به کاشان است در شرح و احوال اجدادشان از امیرولی و پدارانش یاد میکند و مینویسد:امیر ولی خان بن امیرمحمود خان موافق تاریخ الفی ترکی وتاریخ اخشیدیه شهرخوی را تعمیر و مرمت نمود و مساجد و تکایا و…….ساخت که بنام اوهنوزباقی است(برگرفته از کتاب پهلوان پوریای ولی-صدرایی خویی-ص 41)
حال با توجه به این اسناد معتبر که خود جناب صدرایی هم به آنها در جهت مقصود خود استناد کرده و در کتاب خود نقل نموده است تا به الان هیچ شکی باقی نمیماند که پیر ولی هیچ ارتباطی با پوریای ولی ندارد اما در مورد شباهت یا تفاوت بین پهلوان محمود خوارزمی و پهلوان پوریای ولی باید اهل تحقیق و فن بخصوص در دیار آذربایجان کمر همت را بسته و تحقیقاتی جامع با پشتوانه علمی محکم انجام دهند شاید بتوان نظریه جناب خویی را اثبات کرده و افتخاری به افتخارات ایران زمین و منطقه آذربایجان افزود لیکن تا قبل از وقوع چنین امری وظیفه همه محققان و بزرگان علم و ادب و دانشمندان و مسوولان کشوری و استانی و در آخر عموم مردم این است که حقیقت موجود را تصحیح نمایند و از فرافکنی خودداری نمایند. دانشمند فرهیخته دکتر محمدامین ریاحی که خود از همین منطقه خوی بود با تلاش و همتی عالی و طی دهها رنج و مشقت و با مدارک و استدلالهای علمی اثبات نمود مزار شمس تبریزی در خوی است و قبر منتسب به او در حوالی قونیه ترکیه که صدها است وجودداشته درست نیس و برای شخص دیگری است و افتخاری عظیم برای ایران آفریدند تا آنجا که محافل علمی و دولتی ترکیه با آنهم تعصب ملی گرایی نتوانستند دربرابر شواهد محکم علمی و تاریخی او مقاومت کنند و این کار را قبول کرده و هرسال نمایندگان آنها در همایش بینالمللی شمس تبریزی و مولانا در خوی شرکت میکنند.
لازم است که بیان کنم هدف اهل تحقیق و محققان راستین و منصف وادی علم و دانش و تحقیق نه شخصی و نه سیاسی و نه قومی و عشیرهای و نه…….. است فقط روشن شدن حقیقت حقایق است.
بههرروی در پایان فقط فرض بر این گذاشته میشود و تاکید میکنم فقط فرض است که ادله آقای صدرایی در خصوص جدایی پهلوان محمود خوارزمی و پوریای ولی درست باشد اما با دلایل موجود امروزی که از نظر گذشت اثبات میشود که پوریای ولی همان پیرولی نیست و درنتیجه مزار پیرولی برای پیر ولی است و باید بر روی آن نام پیرولی و شرح حال او ثبت شود نه پهلوان پوریای ولی شاید در آینده اسناد محکمی پیدا شود که بتوان اثبات کرد پیر ولی همان پوریای ولی است آنگاه برهمگان واجب است نام پوریای ولی را برروی مزار حک کنند لیکن هنوز این ادله پیدا نشده است و دلایل جناب صدرایی در این خصوص پایهای لرزان دارد.
به یاری خداوند دستاندرکاران استانی و شهری منطقه خوی دست در دست هم آرامگاه پیرولی را با همان هویت اصلی تاریخیاش بازیابی و احیا کنند.
*سید محمد سادات، پژوهشگر تاریخ