بزرگداشت زهره زرشناس و رونمایی از ویژهنامه نشریه فروهر در هفتصدودومین شب از شبهای بخارا با همکاری انجمن ایران شناسی و خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
دکتر زهره زرشناس، در شب بزرگداشتش
دکتر ژاله آموزگار، استاد فرهنگ و زبانهای باستانی
دکتر مهدی گلشنی، پژوهشگر فلسفه علم و چهره ماندگار فیزیک
ژاله آموزگار، متخصص فرهنگ و زبانهای باستانی گفت: سختیهای زندگی او را از پیشرفت باز نداشت، این عبارت سرآغاز مقالهای است که من در سال 1392 در ارجنامه زهره زرشناس نگاشتم و با همین عبارت گفتار امروزم را آغاز میکنم. تعداد قابل توجه مقالات علمی و ارزنده به فارسی و انگلیسی، کتابهای سودمند و کاربردی، سخنرانیهای پربار در محافل ایرانی و بینالمللی، راهنمایی تعداد بسیاری رسالههای دانشجویی در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری و قبول مسئولیتهای پردردسر اجرایی که در کارنامه زهره زرشناس جای دارد، بهترین شاهد برای عبارتی است که گفتارم را با آن آغاز کردم. بخصوص اگر درگیریهای جسمانی وی را هم به این فهرست بیفزاییم که چگونه سرسختانه در برابر این ناراحتیها مقاومت کرد و حتی یک دم به شانه خالی کردن از زیر مسئولیتها نیندیشید.
وی افزود: همیشه خوشرو و مهربان بود. بر هیچ دانشجویی خشم نگرفت و با راهنماییهای دلسوزانه تا آنجا که میتوانست راه پیشرفت آنان را با صحه صدر گشود. آشنایی من با وی قدمتی نزدیک به پنجاه سال دارد. از زمانی که دوره کارشناسی ارشد را در دانشگاه تهران آغاز کرد و تا پایان مرحله اخذ دکتری. اگر حافظهام درست یاری کرده باشد، در همان زمان که رساله کارشناسی ارشد را با من میگذراند باردار دخترش آناهیتا بود و همین آناهیتا در سالهای بعد در دوره کارشناسی ارشد دانشجوی من بود و من با خوشرویی میگفتم امیدوارم فرزندش را هم بعدها در کلاسم ببینم. من خوشبختانه چند نمونه اینچنینی از تعلیم به دو نسل مادر و فرزند را در کارنامه آموزشی خود دارم و به آن میبالم.
سختیهای زندگی زرشناس را از پیشرفت باز نداشت
آموزگار بیان کرد: زهره زرشناس نمونه یک بانوی موفق است. میدانم و خوب هم میدانم که در مسیر زندگی در کنار ملایمات، ناملایمات فراوانی هست. ولی به قول یکی از دوستان هنرمندم اطرافیان زیاد مشتاق شنیدن غمنامهها و رنجنامههای ما نیستند. اما هنر رویارویی منطقی ما در قبال گرفتاریها و ناسازگاریها و مهارت ما را در یافتن راهحل و بیرون آمدن از باتلاقها تحسین میکنند. زهره زرشناس شایسته این تحسین است. چون در برابر ناملایمات دوام آورد و به دنبال راهحل بود نه به دنبال تسلیم و من این شهامت او را ارج مینهم. یکی دیگر از ویژگیهای وی از نظر من احساس احترام و حقشناسی است که همیشه نسبت به استادانش داشته و دارد. بزرگش نخوانند اهل خرد /که نام بزرگان به زشتی برد.
زهره زرشناس همیشه با ارج نهادن به استادانش به نیکی از آنها یاد میکند. در راستای همین ویژگی با احترام و حقشناسی تمام دنبالهرو استاد دانشمندش روانشاد دکتر بدرالزمان قریب شد و تخصص او را در مطالعات زبانهای ایران بزرگ و بخصوص زبان سغدی دنبال کرد و میکند و از متخصصان بنام این رشته شد. چنین گرایشی در مطالعات ایرانی بهانهای میشود که من به گستره فرهنگ ایرانی اشاره کنم که همیشه مورد توجه و دغدغه خاطرم بوده است. البته فراموش نکنید توجه به گستره فرهنگی و زبانی و هنری در جوامع زمانی اصیل و مورد پذیرش است که از سیطره سیاست و تعصب به دور باشد. من وقتی به فرهنگ ایرانی میاندیشم، پرنده خیالم تنها در چهارچوب مرزهای سیاسی این گربه دوستداشتنی آرام نمیگیرد.
وی در ادامه گفت: من با بلندپروازی به گستره غنی و عمیق و پربار فرهنگی فکر میکنم که در شرق و شمال شرق این سرزمین تا سیردریا و آمودریا یعنی سیحون و جیحون پیش میرود و خراسان بزرگ را درمینوردد. که سرزمینهایی چون سغد و خوارزم در درون آن جای دارد. به دره یغنابی میاندیشم که زبان یغنابی که بازمانده زبان سغدی است، بر زبان گویشوران آن جاری شده است. دریاچه اورال را که فرسنگها از مرزهای سیاسی ما به دور است، تجسم میکنم که خاطره مهاجرت دیرینه اجداد آریایی ما را دارد. در شمال به دشتهای اوراسیایی میرسم که یک دنیا فرهنگ ایرانی را در عمق خاکهایش جای داده است. دوست جوانی از همرشتههای ما از ناحیه اوراسیا در جنوب روسیه دیدار کرده بود و به چنان نشانههایی از زبان و فرهنگ سکایی برخورد کرده بود و وامواژههایی از زبان اوستایی را در نام رودها و کوهپایهها یافته بود که برای من شگفتآور بود. با پافشاری از او خواستم تا این ریزنشانهها را در مقالهای منتشر کند تا باز به خود یادآور شویم که مرز زبان و فرهنگ ورای مرزهای سیاسی است.
این پژوهشگر ایرانی فرهنگ و زبانهای باستانی افزود: جلوتر میرویم، به حوالی قفقاز میرسیم و با چشمهای موشکافانه ردپای فرهنگ را میبینیم. از کنارههای میانرودان میگذریم و سپس در جنوب فرهنگ ایرانی را در کنارههای خلیجفارس و دریای عمان که زنده است، میبینیم. ادامه آن را در بلوچستان و در مرزهای هند و پاکستان مشاهده میکنیم. مرزهایی قرار دادیم که در این گستره بزرگ دیوارهایی هستند که پریرویان زیبای فرهنگ ایرانی تاب مستوری را در محدوده آن ندارند و از روزنها به پرواز در میآیند و به قول زندهیاد مهرداد بهار فرهنگ حصار نمیپذیرد، پس اگر دانشمندان و ایرانشناسان ما در کنار زبانهای اوستایی پارسی باستان، پهلوی، پارتی که متعلق به محدوده فعلی ایران هستند به زبانهای شرقی ایرانی همچون خوارزمی و ختنی و بلخی و بخصوص زبان سغدی که تخصص دوست ما زهره زرشناس است؛ میپردازند، همگی از فرهنگ ایران بزرگ سخن به میان میآورند که همه اینها را در آغوش گرم خود جای داده است.
آموزگار بیان کرد: این نه ادعای برتری است و نه ادعای تمدنی، این نشانی از دوستیها، همسانیها، همزبانیها و هم فرهنگیهاست، فارغ از مسائل سیاسی و خودبزرگبینی. کاش همه مردم جهان همدیگر را دوست بدارند و بر روی هم شمشیری نکشند. من در رویاهایم به معجزه بزرگی فکر میکنم که با پایمردی فرهنگ و هنر کینهها به محبت تبدیل شوند و جنگها به آشتی. از فرهنگ غنی و پربار ایران بزرگی نباید غافل شد که به طور مساوی به همه اقوامی که در این محدوده بزرگ جای دارند، تعلق دارد. برای زهره زرشناس که با پژوهشهای ارزنده خویش مرزهای سیاسی را به کنار زد و به دوردستها رفت و به بخش دیگری از فرهنگ ما پرداخت، دستمریزاد میگویم، او را تحسین میکنم. این افتخار گوارای وجودش باد.
خلاقیت زرشناس برای گشودن راههای جدید پژوهش
همچنین در این مراسم فرزانه گشتاسب، دانشیار و مدیر گروه فرهنگ و زبانهای باستانی گفت: کسانی که با دشواری رشته فرهنگ و زبانهای باستانی به ویژه در بدو ورود دانشجو به این رشته آگاهند، تجربه حضور در کلاس درس استادی که راه مواجهه با این دشواریها و تبدیل آن به چالشی لذتبخش و سودمند را به دانشجو میآموزد، خوب میدانند و لمس میکنند و دکتر زرشناس به گواهی دانشجویانش چنین راهنمایی است. استاد در ترم یک، در درس دشوار اوستا با صبوری و مهر دانشجویان را با زبان اوستایی آشنا میکند، همراه با دانشجو متون و منابع را ورق میزند و با هم واژهها را میشناسند و متن را به فارسی ترجمه میکنند. در پایان ترم بیآنکه از سختیهای راه رنجور و خسته باشی، در پشت سر میبینی که در راهی تازه و پرپیچوخم قدم گذاشتهای که عبور از هر مانع برایت اندوختهای ارزشمند به جای گذارده است و در پیش رویت افقی میبینی مملو از شگفتی و پرسش و در خود اشتیاق و عشقی حس میکنی که ناخودآگاه تو را به سوی آن شگفتیها میکشاند و این همان کاری است که یک استاد خوب با تو میکند زمانی که روبهروی مسیری ناشناخته و سخت قرار میگیری.
وی افزود: اما تلاش استاد در آموزش و پژوهش زبان سغدی اهمیتی متفاوت دارد. زهره زرشناس برای پژوهش در زبان سغدی و شناساندن متون مهم و ارزشمند آن به محققان و ترجمه این متون به فارسی یک عمر تلاش کرده است و حاصل این تلاش، تداوم و تحکیم پایههای پژوهشهای علمی درباره زبان سغدی در ایران است. زبان سغدی از زبانهای مهم دوره میانه زبانهای ایرانی است که به دلیل اهمیتش در آن دوره، متون بسیاری از آن به جای مانده است و به جز منبع غنی دادههای زبانی، برای مطالعات ادبی، دینی و اسطورهشناسی نیز منبعی ارزشمند به شمار میآید. سغدیان اکثرا بازرگان و در طول جاده ابریشم مشغول تجارت بودند و این امر سبب شده بود که زبان سغدی به عنوان زبان میانگان در شرق ایران و طول جاده ابریشم به کار رود و پیروان ادیان گوناگون مانند مسیحیان، بوداییان و مانویان متون خود را به این زبان ترجمه کنند و از این طریق اندیشه و باورهای خود را ترویج دهند.
فرزانه گشتاسب بیان کرد: اگر بدرالزمان قریب با تحقیقات خود به ویژه انتشار فرهنگ سغدی اولین قدم را در ابتدای راه پژوهشهای سغدی در ایران برداشت، زهره زرشناس با پژوهشها و مقالات علمی و انتشار متون مختلف سغدی به زبان فارسی و به ویژه کتاب دستنامه سغدی این راه را ادامه داده و تثبیت کرده است. ترجمههای درست و قابل اعتماد از متنهای سغدی به صورتی که همگان و نه فقط دانشجویان و پژوهشگران زبانهای باستانی بتوانند آن را بخوانند و استفاده کنند، متون مهم این زبان کهن را به میان مردم و پژوهشگران رشتههای مختلف آورده است. کتاب دستنامه سغدی که برنده چند جایزه علمی از جمله جایزه پروین اعتصامی شده است، نخستین و تنها راهنمای دستور زبان سغدی به زبان فارسی است و نقش و اهمیت زیادی برای آموزش زبان سغدی در دانشگاهها دارد.
وی در ادامه گفت: از ویژگیهای علمی زهره زرشناس که برای دانشجویان و همکاران تیزبین او الهامبخش است، شجاعت و جدیت وی در طی راههای نرفته و دشوار است و نیز خلاقیت برای گشودن راههای جدید پژوهش و تحقیق در زبانهای باستانی، کتاب «درآمدی بر ایرانشناسی» و «قصههایی از سغد» نمونهای از کارهای استاد در گواه این مدعا است. اهمیت کتاب دوم این است که با دانش دقیق و عمیق از زبان سغدی، ترجمهای درست و روان از این داستانهای کهن به زبانی که همگان آن را بخوانند و بفهمند در دسترس نهاده شده است. کاری که برای برخی از داستانهای اوستایی و پهلوی نیز شده است تا به جز آنکه محتوای داستانها و قصههای کهن ایران در اختیار علاقهمندان گذاشته میشود، شیوه داستانگویی و چگونگی بیان آنها در زبانهای باستانی نیز نشان داده شود. همچنین این کار و بسیاری کارهای دیگر مصداق پلی است که از زبانشناسی تاریخی و فقهاللغه به محتوای ادبی، تاریخی، دینی و اساطیری این متون زده شده است و ظرفیت بالای این متون را برای این تحقیقات روشن میکند.
گشتاسب افزود: من گرچه در اینجا و همهجا و همهوقت در حضور استاد، خود را تنها شاگری کوچک دانسته و میدانم ولی افتخار داشتم که از نعمت همکاری علمی و اجرایی با وی در پژوهشگاه نیز بهرهمند باشم و از او مسئولیتپذیری و انجام مسئولانه امور حتی در کارهای خرد و کوچک را بیاموزم. این مسئولیتپذیری و نظم و دقت به ویژه در مدیریت وی با عدل و انصاف همراه میشود. این ویژگی برجسته را کسانی که سالها در پژوهشگاه و بنیاد ایرانشناسی با وی همکار بودند، تصدیق میکنند و گواهی میدهند. این جلسه نیز فرصتی است برای قدرشناسی از این بانوی بزرگ، او که استادش را «بدرسغدیانه» نامیده است و خود به «بانوی سغد» شهرت یافته است، گرچه یادگارهای دیگر استاد نیز همگی به اندازه پژوهشهای سغدیاش مهم و ارجمندند.
زهره زرشناس از چهرههای بارز علوم انسانی است
مهدی گلشنی، پژوهشگر فلسفه علم و چهره ماندگار در عرصه فیزیک گفت: دغدغه من در زمان حاضر مسئله فرهنگ است. فرهنگ تقریبا امری فراموش شده است. فرهنگ ما نه غربی است و نه شرقی. ما فقط چیزهای زشت غربی و شرقی را یاد گرفتهایم. فرهنگ فراموش شده است و بزرگان فرهنگ و علم آن جایگاه بایسته را ندارند.
وی افزود: شما در چین هیچ نشانی از غرب نمیبینید. در کشور ما فقط مشقنویسی رایج است، سرمشق نویسی نیست. فرهنگ مطرح نیست. مهمترین دانشگاه مهندسی آمریکا دانشجویان مهندسی را مجبور کرده تا علوم انسانی بخوانند، زیرا فهمیدند که خیلی موثر است. اینشتین خیلی به اهمیت علوم انسانی پی برده بود. در غرب برای اینکه گلنگر باشند، علوم انسانی کاملا احیاء شده است. ولی در کشور ما دانشجویان ضعیف علوم انسانی میخوانند.
گلشنی بیان کرد: ما باید به فکر فرهنگ باشیم، این فرهنگ است که ما را بالا میآورد. ما هیچ کمبودی از غربیها نداریم بلکه همت و بینش میخواهد. در دانشگاههای سرآمد غرب فلسفه، علوم انسانی و دین احیاء شده است. امیدوارم خود دانشگاهیان اهمیت علوم انسانی را به جامعه معرفی کنند. ما اصلا همت نکردیم که فرهنگ باستانی ایران و چه فرهنگ اسلامی را در دانشگاهها معرفی کنیم. باید قدردانی کرد از آنهایی که از علوم انسانی قدردانی میکنند. زهره زرشناس از چهرههای بارز علوم انسانی است.
تلاش او نمونه روشن نگه داشتن چراغی در باد است
همچنین دکتر فریبا افکاری، نسخهشناس و پژوهشگر تاریخ در این مراسم گفت: شب دکتر زهره زرشناس نه صرفا شبی برای ارجگذاری به مقام علمی شامخ او بلکه شبی برای بزرگداشت ایران و ایرانشناسی است. او که جانش با ایران درآمیخته و سالهای عمر خود را با عشق و علاقهای وافر نه در سخن بلکه در عمل بدان پرداخته است. ایراندوستانی چون او، استاد زندهیاد ایرج افشار و بانوی فرهیخته فرهنگ ایران دکتر ژاله آموزگار آنچنان که خود میگویند هرگاه نام ایران را بر زبان میآورند، اشک شوق به چشم میآورند و دل تپندهشان در سینه نمیگنجد. با نام او پیشترها و سالهای دور از طریق مقالاتش آشنا بودم تا آنکه دست تقدیر توفیق همکاریاش را نصیبم ساخت.
وی افزود: سال 1386 بود، به دعوت زندهیاد دکتر حسن حبیبی برای تدوین دوره کارشناسی ارشد نسخ خطی به بنیاد ایرانشناسی رفتم و به همت وی این دوره تشکیل شد و تا به امروز فعال است. از سال 1388 به عنوان مسئول گروه نسخ خطی با او هماتاق و همکار شدم و به عنوان همکار و شاگرد بسیار آموختم و شاهد تلاشهای صادقانه و همت والایش در مدیریت رشته ایرانشناسی بودهام.
این نسخهشناس بیان کرد: درباره فضایل علمی و تحقیقی دکتر زهره زرشناس سخنهای بسیار رفته است و استادان بسیاری به شایستگی بدان پرداختهاند و من قصد آن ندارم تا به تکرار آن فضایل بپردازم اما میخواهم از نکتهای درباره وی بگویم که شاید کمتر بدان پرداخته و دیده شده است و آن روش مدیریت علمی و شیوه استادی او است. آنگاه که پشت درهای بسته جلسات آموزشی و تحصیلات تکمیلی به دفاع از موضوعات پیشنهادی پایاننامهها و رسالههای دانشجویان میپردازد و از دقایق و نتایج آن پژوهش برای مدیران و مسئولان سخن میگوید.
فریبا افکاری در ادامه گفت: آنگاه که با گشادهرویی پذیرای دانشجویان و نظرات و انتقادات و پیشنهادات آنهاست. آنگاه که با دلسوزی و احترام با دانشجویان به گفتوگو مینشیند و راهی برای حل مشکل آنان مییابد. شیوه مدیریتی امروز که در جامعه دانشگاهی دیده میشود. آنگاه که به عنوان همکار، همواره نظر کارشناسی و تخصصی دیگران را جویا میشود و به کار میگیرد. آنگاه که با وجود آنکه بر اثر حادثهای در سفر دچار مشکل جسمی شد، خمیده و نالان گام برمیداشت اما با این وجود در کلاسهایش حاضر میشد. بارها شاهد تلاشها و همراهیهای همه جانبه او با دانشجویان به عنوان استاد راهنما، مشاور یا داور بودم. در داوریها همواره جانب انصاف را رعایت کرده و با طرح اشکالها و ایرادهایی به رسالهها و پایاننامهها به شخصیت دانشجو و تلاشهایش ارج میگذارد که این امر فضیلتی است در خور تحسین. همت امثال دکتر زرشناس نه تنها تلاش فردی در یک رشته، بلکه مصداق روشن نگه داشتن چراغی در باد است که مبادا به خاموشی گراید.
در فرهنگ کهن ما دانش انسان همپای رستگاری اوست
در پایان مراسم نیز دکتر زهره زرشناس گفت: دیدن شما علاقهمندان به زبان فارسی و ایران و ایرانشناسی در اینجا چنان باعث شادمانی و شور در من شده که به راستی قدرت تکلم را از من گرفته است. هیچ شادی نیست اندر این جهان/ برتر از دیدار روی دوستان. برگزاری این نشست حاصل همدلی، همفکری و کوشش تمامی دوستان، استادان فرهنگ دوست و دلسوزان فرهنگ و ایرانشناسی است که خدمات کوچک من به چشم آنان بزرگ آمده است.
وی افزود: بر خود لازم میدانم از تکتک این بزرگواران تشکر و قدردانی کنم. از علی دهباشی که با پایمردی علیرغم مشکلات گوناگون از جمله مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی سالهاست با برگزاری شبهای بخارا و انتشار بدون وقفه مجله وزین بخارا این رسانه تخصصی در کنار دیگر فعالیتهای علمی و فرهنگی به معرفی ایران، تمدن و میراث فرهنگی و هویت ایرانی و ایرانشناسان و اشاعه ایرانشناسی در ایران و جهان میپردازند.
زرشناس بیان کرد: از فرزانه گشتاسب که همواره محبت و لطفی خاص نسبت به من داشته و دارند، دکتر راضیه موسویخو و مهندس سروشپور که مجله فروهر را تهیه و منتشر کردند و همواره پیشتاز و حامی فعالیتهای فرهنگی بوده و هستند. از تمامی استادانی که مقالهای برای مجله فروهر ارسال کردند. سپاسگزارم. سپاس از همه شما گرامیان ایراندوست که مایه دلگرمی و شادی من هستید. بزرگان بسیاری در حوزه فرهنگ و ادب و زبانهای ایرانی بوده و هستند. من فقط معلمی هستم عاشق تدریس و پژوهش. اگر موفقیتی به دست آوردهام، لطف خداوند شامل حالم شده و فرصتهایی به دست آوردهام. سعادت یارم بود که در خانوادهای فرهنگدوست و اهل مطالعه به دنیا آمدهام و از کودکی با کتاب و مطالعه انس و الفتی پیدا کردم. در تمامی دوران تحصیل سعی کردم وقتم را تلف نکنم. بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه تهران همه تلاشم را صرف تدریس و پژوهش کردم. حاصل پژوهش آثار متنوعی در حوزه ایرانشناسی، فرهنگ و زبانهای باستانی است. به ویژه زبان سغدی به صورت کتاب و مقالههایی به زبان فارسی و انگلیسی و مهمتر از همه اینها چند نسل پربار از دانشجویان عزیزم که بزرگترین دارائی من در زندگی هستند و بسیاری از آنان همکاران نازنین کنونی و مایه سرافرازیام.
وی در ادامه گفت: از بخت نیک خود سپاسگزارم که در تمامی سالهای دانشآموزی و سپس پژوهش و تدریس به جز استادان فرهیخته و همکاران دلسوز و دانشجویان قدرشناس در مسیرم قرار نگرفته و همیشه در این راه مرا یاری کردهاند. بزرگوارانی که جلسه امروز را فراهم آوردهاند تا بدانم تلاشهایم در حوزه ایرانشناسی و پرداختن به فرهنگ و تمدن بیهوده نبوده و مورد تایید استادان و موجب حرکت و انگیزه در علاقهمندان است. همانا شما عزیزان و شما گرامیان انرژی و روحی دوباره در من دمیدهاید. انسان خسته از زندگی ماشینی گاهی به تلنگری برای ادامه راه نیاز دارد.
زهره زرشناس افزود: خوشحالم اکنون که به سن بازنشستگی رسیدهام وظیفهام در قبال جامعه علمی به پایان نرسیده و همیشه باقی است. در فرهنگ کهن ما دانش انسان همپای رستگاری اوست. در اندرزنامهای به زبان سغدی آمده است: از دیندار دانا راه رستگاری نیک را بشنو که خود داد یا قانون راست و بخشایش را همراه دارد و تو به واسطه او رستگاری پسغده یا آراسته را یابی که نیک رایزن بود. حکیم طوس میفرماید: به دانش فزای و به یزدان گرای/ که او باد جان تو را رهنمای.
وی بیان کرد: این سرزمین کهنسال و این فرهنگ دیرپا در درازنای تاریخ بزرگان بسیاری پرورده که به زبان پارسی زبان مشترک همه ما نوشتهاند و سرودهاند و هویت ملی و فرهنگی ما را پاس داشته و تداوم بخشیدهاند و من این سرزمین کهنسال را، این فرهنگ دیرپا را و زبان فارسی را عاشقانه دوست دارم که وقتی قصه زندگیاش را خواندم، دریافتم در گذر سالیان فراز و فرودهایی را تجربه کرده و از گردنههای سخت و پیچیده تاریخ گذشته، صیقل خورده، تحول یافته و همچنان با صلابت پابرجاست و فردوسی را دوست دارم که کاخ بلند و استوار شاهنامه را بنا نهاد. بیایید با همه توانمان برای پاسداری از زبان فارسی و برای سرافرازی ایران دوستداشتنیمان بکوشیم. چو ایران نباشد تن من مباد/ در این بوم و بر زنده یک تن مباد.