انجمن زرتشتیان الهآباد، شب چله را شامگاه انارام ایزد گاهشماری زرتشتی به شگون دیگان جشن گرفت.
گردهمایی شب چله در تالار آتشکده الهآباد با اجرای گروهی از هنرمندان و سپاسداری از کودکان باشنده همراه بود. این برنامه آدینه 24 آذرماه 1402 در روز انارام ایزد و آذرماه واپسین روز از ماه آذر در گاهشمار زرتشتی برگزار شد. جشن دیگان آغاز ماه دی زرتشتی است.
در ماه دی چهار جشن ماهیانه با نام دیگان است. به ترتیب اورمزد روز برابر با 25 آذرماه، و ماه دی در گاهشماری زرتشتی آغاز میشود. دی بهآذر برابر با دوم دیماه، دی بهمهر برابر با 9 دی و دیبهدین برابر با 17 دیماه خورشیدی هستند. واژهی «دی» به چم(:معنی) آفریدن و آفریدگار برابر با واژهی اورمزد است. زرتشتیان همانند جشنهای ماهیانهی دیگر در این چهار روز در نیایشگاهها گردهم میآیند و جشن دیگان را به شادمانی برگزار میکنند.
فرتورها از سرور دهموبد است.
4090
5 پاسخ
درست ترین زمان شب چله ی زرتشتیان یعنی شب انارام ایزد وبلندترین شب سال. برهمگان خجسته باد.
درود بر شمایان که کاوه* گری کرده، چله ی عزیز را بکار می برید تا زنده بمانَد.
* مانده در تاریخ، رسم داوری ست
کاوه در رسم جهان خودباوری ست
اَلَه آباد – این نام به احتمال قوی بعد ها تغییر کرده. اَلَه = الغ(به سکون لام) = عقاب. اَلَه آباد می تواند همان اَلَه موت = اَلَه مون = ماندنگاهِ عقاب، آشیانه ی عقاب، باشد، که بعد ها «آباد» جای «مُون»(تالشی، تاتی) = مان، را گرفته. در فامیلی شاعر سرشناس گیلک محمدعلی راد بازقلعهای(افراشته) به همین امر بر می خوریم. یعنی زادگاه ایشان جایی ست که آشیانه ی باز ها است. قلعه ای ست که باز ها بر بلندایش آشیانه دارند. بازقلعه(خلاصه) = بازَ قلعه = قلعه ی باز(برگردان به فارسی) – اینبار در برگردان، فتحه مضاف کهن بجای کسره ی مضاف به «ی» نسبت بدل شده؛ که هر دو حالت دقیق و درست است.
در ماسال هم ما چیلیمَه سرا(خانه ی عقاب، منطقه ی عقاب) داریم. اَلَه، اَلغ و چیلیم، هر سه نام عقاب است.
این نوع نامگذاری به دو دلیل در میهن ما جا افتاده. 1 – بلندایی، قلعه ای، کوهی بوده که اَلَه ها(الغ ها) = عقاب ها، آنجا آشیانه داشتند. 2 – بخاطر رسم کثیف پرونده سوزان است. اَلَه مانند کبوتر و سهره(سیرَه = او که ره سوختن در پیش دارد) از جمله پرندگانی بود که بعضی هم میهنان ما به آتش کشیده، زنده در هوا رها می کردند تا از پرواز شعله ها لذت ببرند؛ و تفریح کنند.
آن “جشن” کثیف در جا ها و روز های خاصی برگزار می شد. به همین دلیل «چیلیمَه سرا»(در ماسال) هم می تواند جایی باشد که عقاب ها آنجا پرواز می کردند یا آشیانه داشتند. و هم می تواند محل پرنده سوزان باشد.
سرتیتر: «سازههای تاریخی جایی برای یادگارینویسی نیست»
لیثی حبیبی – م. تلنگر گفت:
1402-09-15 در 21:21
اگر گم شود رأی و گنجِ خرد
بر آید ز ما هر دمی دیو و دد
بدعت گذاری اشتباه. چله رویداد طبیعی است به دین و مذهب کاری نداره دقیقا بامداد یکم دی ماه به سر سوزنی روز بلند میشود
سلام دوستان
تعاریف در همه جای جهان در باب مسایل مختلف، گوناگون است. به همین دلیل گاه می بینیم از یک عقیده یا مذهب ده ها شاخه روییده و همه هم می گویند حق با من است. بسیارگاه در اینگونه موارد بحث کردن وقت کشتن است. اما در باب چله ی ایرانی آنچه جناب آشنا نوشته دقیق و درست است، زیرا امری ست علمی. علم را رها کردن و به فلان عقیده که معلوم نیست چگونه شکل گرفته، پناه بردن، بی احتیاطی و گمراه کننده است.
تقویم ایران دقیق ترین و علمی ترین تقویم جهان است. همه چیزش جُور است، به غیر از یک کلمه – ماهِ مرگ(مرداد = مُردداد = دهنده ی مرگ) را جای ماه زندگی(امرداد) گذاشته اند.
فلسفه ی چله، در باب درازترین شب سال است، که در صبح آن جوجه ی خورشید دوباره زاده شود، و جهانی به کودک نور دلداده. اگر هر تحلیل دیگری نیز بخواهیم از چله بنماییم باید در باب همین شب بلند باشد که چرا برای ایرانیان مهم بوده است.
مفهوم چیلَه = چله، نیز همین را به ما می گوید. مردم جهان و از جمله ایرانان که وجود خورشید برایشان مفهوم زندگی را داشته، و حتی زمانی خدایش می پنداشتند، حال در بلندترین شب سال ایرانیان نگران طلوع آن هستند. و این زیباست؛ بسیار زیباست.
در آن شب بلند ایرانیان نگران خورشیدند و شب زنده داری می کنند تا جوجه ی خورشید دوباره چیل زند، چیل شکنَد و زاده شود.
چیل = پوست تخم مرغ، پوست دانه ی شالی، و … چیلَه شَو = چله شب = شب چیل زدن، شب چیل شکستن برای زاده شدن.
کوتاه: بیایید این مفهوم کهن و زیبا(در بلندترین شب سال، منتظر طلوع خورشید بودن) را پاس بداریم.
ازبیانات ارزنده جناب حبیبی واقعا استفاده نمودم. باشد تا برای خانواده و دوستان و جوانان و نوجوانان باز گویم .سپاس فراوان