ورزنهایها به پارچهبافی خود «کاربافی» میگویند؛ هنری ماندگار و زیبا که نشانهای از ذوق و چیرهدستی بانوان استاد ورزنهای در تولید این صنعت دستی است.
ورزنه شهرستانی در استان اصفهان است. مردمان آن شهرستان در صنعت کاربافی چنان هنرمند هستند که بیشتر ورزنه را با این صنعت به یاد میآوریم. ورزنهایها، در سالیان دورتر که اصفهان پُرآب بود، پنبههایی را که به کار کاربافی میآید، خود کِشت میکردند و بینیاز از کشتزارهای پنبهی جاهای دیگر بودند، اما اکنون خشکسالی و کمآبی، دست آنها را به سوی شهرهای دیگر دراز کرده است تا پنبههایی را که کاربافی بدون آن شدنی نیست، خریداری کنند.
ورزنهایها به پارچهی کرباس «کار» میگویند. از اینرو، کاربافی همان کرباسبافی، با اندکی تفاوت، است. این هنر با پنبه و دستگاه کاربافی انجام میگیرد و از آن پارچههایی به دست میآید که برای نیازهای روزمرهی زندگی است؛ مانند: چادر شب، پیرهندوزی، بقچهی حمام، حوله، چادر سفید و پارچهبافتهایی دیگر. اما راست آن است که کاربافی دیگر رونق و تقاضای پیشین را ندارد و بسیاری از مردم پارچههای مورد نیاز خود را از بازار تهیه میکنند و کمتر به یاد میآورند که استادان کاربافی هستند که با رنج بسیار، پارچههایی بسیار بادوامتر و زیباتر از پارچههای خارجی میبافند. به همین سبب است که کاربافی صنعت دستیای رو به فراموشی است.
استادان کارباف، پارچههای خود را در دو گونهی ساده و رنگی عرضه میکنند. رنگهای قرمز، زرد، سبز و آبی بیشترین کاربرد را در کاربافی دارد. اما پیش از آن باید الیاف پنبه را تهیه کنند؛ هرچند گاه به ناچار از نخ پشمی هم در کاربافی بهره بُرده میشود. پنبههای به صورت رشتههای نخ درمیآید و کار کرباس بافی یا همان کاربافی، انجام میگیرد.
دستگاه کاربافی، دارهای سادهای هستند که از چوب و نی ساخته شدهاند. باید دستگاه را درون چالهای کمژرفا گذاشت. سپس استاد کارباف پشت دستگاه مینشیند و کار خود را که باید همراه با بردباری و ریزبینی بسیار باشد، آغاز میکند. ابزاری هم که به کارِ استاد کاربافی میآید نامهایی مانند دفتین (ابزاری برای کوبیدن گرهها)، شانه، تخته و ماکو دارد و ابزار ریز و درشت دیگر. نقشهایی هم که میزنند به آنها میلمیل، قنداری، اناروبه، گل شفتالو، متقال، شَمد و همانند آن میگویند. شمار این نقشها بسیار است.
اما کاربافی ویژهی ورزنه نیست و در استانهای دیگر (بهویژه یزد) همانند دارد. در شهرستان میبد به کاربافی «کارچاله» میگویند و از این هنر برای زیلوبافی، پتوبافی یا پارچهبافی بهره میبرند. البته شَعربافی هم از این دست است که با پشم و مو بافته میشود. در اردکان نیز کاربافی رواج دارد و اردکانیهای به این هنر دستی میپردازند.
افسوس که فراوانی پارچههای (:منسوجات) مدرن، هنر کاربافی را از سکه انداخته است. با اینکه کاربافی هنوز در نزد آنهایی که پایبند سنتهای دیرینه هستند، رایج است و میتوان در گوشهوکنار ورزنه استادان این صنعت را دید، پژوهشی درخور دربارهی سازوکار کاربافی انجام نشده است و کمتر کسی سراغ استادان کارباف رفته است تا چَموخَم این هنر را بهتمامی بیاموزد و ثبت کند. هنری که دیرینگیای دستِ کم 600 ساله دارد، اکنون نیازمند نگرشی دوباره است تا زنده بماند و فراموش نشود.
*یارینامه: گزارش خبرگزاری ایسنا (اسفند 1401)؛ تارنمای کجارو و تارنمای میراث آریا.
با دیگر صنایع دستی در خطر فراموشی ایران در نشانی زیر آشنا شوید: