گمان نمیرود که نیازی به آوردن دلیلی برای ارزش و اهمیت صنایع دستی (بهویژه در ایران که همواره در تولید چنان صنعتهای دستسازی پیشگام بوده است)، باشد. صنایع دستی آثاری هنرورزانه هستند که از دل فرهنگی ژرف تولید میشوند و نه تنها نیازهای روزمرهی زندگی را برآورده میکنند بلکه اثری هنری و گرانبها نیز شمرده میشوند. سرزمین ما نیز همواره به داشتن چنان آثاری سربلند بوده است. تبارهای ایرانی در سرزمین پهناور ما، هر کدام بر پایهی ذوق و هنر و اقلیم خود، صنایع دستیای پدید آوردهاند که ستایش جهانیان را برانگیخته است. اما اکنون صنایع دستی ما در وضعیتی نیست که نتوان نگران آن بود. اینکه از مدتها پیش آگاهان هشدار دادهاند که صنایع دستی ایران در خطر از دسترفتن است، سخنی است که کمتر جدی گرفته شده و هنوز راهکاری برای آن اندیشیده نشده است.
صنایع دستی هر کشوری، بخشی از هویت و شناسهی آن سرزمین دانسته میشود. صنایع دستی، آثاری هستند که ریشه در فرهنگ و زندگی یک ملت دارند و پیوندگاهی میان گذشتهی تاریخی و امروز بهشمار میروند. به همان اندازه که آثار تاریخی و باستانی ارزش و اهمیت دارند، صنایع دستی نیز درخور ارجگذاری و نگاهبانی هستند. از دست رفتن هر صنعت دستساز بیگمان مانند فروریختن سازهای تاریخی و باستانی است و نابودی پارهای از هویت کشور است.
خوشبختانه کشور ما با تبارهای گوناگون و جغرافیایی گسترده و پُرتنوع، چنان مالامال از صنایع دستی زیبا است که میتوان آنها را سرآمد صنایع دستی جهان دانست. افسوس که سالیان بسیاری است که صنایع دستی ما، آنگونه که شایستهی این هنر ارزشمند است، ارج ندیده است و گاه چنان از چشمها پنهان مانده است که بیم نابودی برخی از آن صنایع کهن میرود. سخن درست آن است که صنایع دستی ما که با رنج فراوان و باریکبینیهای بسیار فراهم میشوند، گاه توان رقابت با محصولات بیکیفیت و کمبهای خارجی را ندارند که بهگونهای انبوه به درون کشور سرازیر میشوند. این نابرابری رقابتی، نه تنها صنایع دستی ما را با دشواریهای ویرانگر روبهرو میکند بلکه سبب دلسردی و ناامیدی استادان و هنرمندانی میشود که ساخت صنایع دستی را سینهبهسینه از پدران و نیاکان خود آموختهاند و با اندک درآمدی از این راه، به گذران زندگی میپردازند. آنها فداکارانه میکوشند صنایع دستی ایران را زنده نگه دارند، اما مگر توان آنها در برابر سیل واردات کالاهای خارجی چه اندازه است؟ و آیا از پشتیبانیهای (:حمایتهای) دولتی، آنچنان که باید، برخوردار هستند؟
هشدارها و نگرانیها
آنهایی که وضعیت صنایع دستی ایران را پیگیری میکنند، سالهاست هشدار میدهند که باید سیاستی درست، سنجیده و حمایتگرانه از صنایع دستی و هنرمندان این صنعت بشود تا بیم از میان رفتن آنها کاهش بیابد. این دست هشدارها، فراوان است، برای نمونه، خبرگزاری «همشهریآنلاین» در گزارشی با عنوان «خطر انقراض 10 هنر دستی چهارمحالوبختیاری» (3 مهر 1400)، گوشهای از آن نگرانیها را بازتاب داد. در گزارش این خبرگزاری، از 52 رشتهی صنایع دستی استان چهارمحالوبختیاری یاد شده که 10 رشتهی آن بهتمامی به فراموشی سپرده شدهاند و حمایتی از صنعتگران آن نشده است؛ صنایع دستیای مانند: چلنگری، کرباسبافی، چنتهبافی، موجبافی، کیسهبافی، ترکهبافی یا فنون بافت سبد، بهون یا سیاهچادر بافی، گیوهدوزی و نمکدانبافی.
خبرگزاری ایسنا نیز در گزارش 13 شهریور 1401 خود، با عنوان «خطر فراموشی در کمین صنایع دستی» از نگرانیها دربارهی نابودی برخی صنایع دستی استان آذربایجان غربی خبر داد. به گزارش این خبرگزاری، صنایع دستی «ریزهکاری، پیکرتراشی، نمدمالی، نساجیسنتی، سازسازی سنتی، تنورسازی و چاقوسازی رشتههایی هستند که در معرض خطر فراموشی قرار گرفتهاند». این درحالی است که کارشناسان باور دارند که اندک توجه و نگرشی به صنایع دستی ایران، آنها را از خطر نابودی و فراموشی رهایی خواهد داد. به سخن یکی از کارشناسان: «اشتغالزایی برای یک نفر در صنعت پتروشیمی نیازمند سرمایهگذاری شش میلیارد تومانی است، در حالی كه در صنایع دستی با یکهزارم این رقم میتوان برای یک نفر اشتغال ایجاد كرد» (خبرگزاری ویستا- 26 آذر 1402- گزارشی با عنوان: «صنایع دستی ایرانی در ورطه فراموشی»).
از سوی دیگر، با وضعیت نابهنجاری که برخی از صنایع دستی ایران دارند، نگرانی کوچ (:مهاجرت) استادان این رشتهها از ایران نیز میرود. این، هشداری است که از چند سال پیش بازگو شده و کمتر توجهی به آن شد. روزنامهی «ایران» در گزارشی با عنوان «زنگ خطر کوچ استادان صنایع دستی» (8 اسفند 1399)، بهنقل از رییس اتحادیهی صنف صنایع دستی اصفهان، چنان خطری را گوشزد کرده بود.
سدها و دشواریها
اما چه چیزی سبب میشود که صنایع دستی ایران حالوروز ناخوشایندی داشته باشد؟ برشمردن همهی سدها و دشواریها، زمانبَر خواهد بود، تنها به چند نمونه اشاره کنیم:
سدهایی که در صادرات صنایع دستی به خارج از کشور هست (بیشتر آنها به سبب تحریمهای اقتصادی) سببی است که دادوستد با کشورهای دیگر و فروش صنایع دستی ایران را با دشواری روبهرو کند.
در کار «تبلیغات» نیز ما همگام و همانند با نمونههای خارجی نیستیم. از اینرو تبلیغات و شناساندنهای اندک، چنان است که بسیاری از ما صنایع دستی ایران و ارزش و زیبایی آنها را نمیشناسیم و نمیدانیم که چه برتریهای آشکاری در سنجش با محصولات خارجی دارند. میتوان با بهرهبردن از فضای مجازی، تبلیغات سنجیده در رسانههای گروهی، برگزاری نمایشگاههایی با کیفیت و استانداردهای جهانی، راه را برای شناساندن بیشتر و درنتیجه فروش افزونتر صنایع دستی ایران باز کرد.
بهکارگیری روشهای نو در بازارهای اینترنتی، راهکار دیگری است که که سد فروش اندک صنایع دستی ایران را میشکند و زمینه را برای تولید انبوه و بیشتر آن و بینیازی از محصولات خارجی فراهم میسازد.
از یادرفتههای صنایع دستی ایران
رشتهنوشتاریهایی که از این پس با عنوان «از یادرفتههای صنایع دستی ایران» در تارنمای امرداد آورده خواهد شد، اشاره به برخی از صنایعی است که یا فراموششان کردهایم یا در آستانهی نابودی و از دسترفتن قرار دارند. هرچند در این زمینه کارهایی برای زندهسازی (:احیاء) صنایع دستی شده است، اما بیگمان کوششها باید افزونتر و همراه با ارادهای همگانی و ملی باشد تا صنایع دستی ایران از نو رونق بگیرند تا بدینگونه هم بخشی از هویت ملی ما نگاهبانی شود و هم کمکی برای اقتصاد کشور باشد. پیداست که برشمردن همهی صنایع دستی ایران که نگرانی نابودی آنها میرود، بهسبب فراوانی صنایع دستی در جایجای ایران، دشوار است. پس نوشتههای «از یادرفتههای صنایع دستی ایران» مُشتی نمونهی خروار است و یادآوری و تلنگری کوچک.
با دیگر صنایع دستی در خطر فراموشی ایران آشنا شوید:
1- نواربافی؛ هنری در طراحی مُد و لباس
2- ماشکبافی؛ هنر دست بندرانزلیها
3- بادبزن اسمی؛ رهآورد یگانهی بافق
4- کپوبافی؛ هنر پانصد سالهی دزفولیها
5- کرچالبافی؛ صنعتی ناتوان در برآوردن هزینهها
6- رشتیدوزی؛ هنری شاهانه و شکوهمند
7- سُخمه؛ پوشش بانوان کُرد ایلامی
8- کاربافی ورزنه؛ از سادگی تا رنگارنگی نقشها
9- کلاهپشمی؛ بافتی ساده، گرمایی دلپذیر
10- تسکنهبافی؛ هنری به دیرینگی تاریخ
11- رخت شتر؛ صنعتی بایسته در زندگی روستاییان و عشایر
12- سیسبافی؛ هنری گرهخورده با نخل خرما
13- چوتاشی؛ دگرگونی در شیوهی زندگی و فراموشی صنعتی دستساز
14- چاروقدوزی؛ پاپوشی سنتی و زیبا
15- مَلهی خوسف؛ جانی دوباره پس از دههها فراموشی
17- گلیمتاس؛ گنجی دیگر از هنرهای دستی کرمان
18- خولکبافی؛ همبسته با دریاچهی هامون
19- نمدمالی خراسان شمالی؛ زیراندازی کهنبافت
20- گیوه؛ پاپوش سنتی سنجان اراک
یک پاسخ
درود
در پارسی به صناعت کِروگی گویند.
سپاس.