زمانی که هامون پُرآب بود، خولکبافی با آن دریاچهی پیوندی ناگسستنی داشت. مردمان پیرامون هامون تا به یاد دارند خود و پدران و نیاکانشان از سرشاری آب دریاچه بهرهها میبردند و یکی از کارهایی که با شور بسیار انجام میدادند و به زندگیشان رونق میداد، «خولکبافی» بود. این دستباف زنومرد نمیشناخت و هم بانوان و هم مردان در بافتن آن همپا و همراه بودند.
دیرینگی خولکبافی در سیستانوبلوچستان بیش از آن است که در یاد تاریخ مانده باشد. از زمانی که دریاچهی هامون بوده، خولکبافی هم جریان داشته است. خولک، حصیری است که از نیهای کوتاهوبلند هامون بافته میشود و محصول به دستآمده آرایهای برای پنجرهها و ورودی خانههای مردمان پیرامون کوهخواجه و شهرستان زابل میشود. آنها از خولک، سایبانی میسازند تا از گزند تابش تند آفتاب در امان بمانند.
اشاره کردیم و باز باید بر این نکته پافشاری کنیم که خولکبافی با جان و زندگی مردمان آن دیار گره خورده و هنری نژاده (اصیل) است. هامون که خشک شد خولکبافی نیز از رونق همیشگی و تاریخی خود افتاد تا آنکه تالاب هامون با اندکآبی جان گرفت و مردمان آن گستره از سرزمین ما، صنعت دستبافت خود را از سر گرفتند. آنها خولک (یا: لوخ، به زبان بومی) را در دریاچه کِشت میکنند و با برداشت آن دستگاههای بافت خولک را به کار میاندازند. این دستگاه ساده، دارای چوب چهارپَر و گلولههای سنگی تراشخورده است که همانند دوک از آن بهره بُرده میشود و انبوهی نخ پنبهای که به دور گلولههای سنگی (دوک) پیچیده شده است. آنچه از این کار به دست میآید، آنگونه که گفتیم، حصیرهایی است که بر روی پنجرهها و ورودی خانهها نهاده میشود.
با آنکه لوازم بافت خولک ساده و در دسترس است، بافت آن هنر و تواناییای میخواهد که بانوان و مردان آن دیار از آن برخوردارند. آنها ذوق آفرینشگرانهی خود را بهکار میگیرند تا خولکهایی زیبا و یکدست بسازند و خانههای خود را با آن آراسته سازند و به زندگی رنگورویی تازه ببخشند.
بومیهای پیرامون دریاچهی هامون به نیهایی که برای خولکبافی بهکار میآید، توت یا توتک میگویند. برگهای این نی کاربرد دیگری نیز دارد و میتواند خوراک گاوها باشد. ساقههای نازک و بلند توتک نیز بهکار خولکبافی میآید. حتا ذوق آفرینشگر مردمان هامون آنها را به ساختن گونهای قایقها از ساقههای خولک واداشته است. چون ساقهی این نیها حالتی اسفنجی دارد، میتوان از آن قایق نیز ساخت. از همینها میتوان دریافت که خولک چه نقش مهمی در زندگی مردمان پیرامون هامون دارد. افسوس که خشکسالیها و زیستبوم نایاب از آب ِ هامون ِ کنونی، خولکبافی را از تولید بازداشته است و آسیبی ویرانگر بر زندگی مردم زده است. آنها از یکی از صنعتهایی که برایشان درآمدزا بود، بهسبب همان خشکسالیها، بیبهره ماندهاند. پس آن مردم سختکوش ناگزیرند که مواد خولکبافی (نی و برگها) را از استانهای شمالی، مانند گلستان و مازندران، فراهم آورند که این نیز هزینهبَر است. آنها با آن که سود چندانی از این کار نمیبرند و هزینههای خولکبافی بر درآمدزایی آن میچربد، چارهای ندارند جز آن که به کار نیاکانی خود ادامه دهند تا خولکبافی که از بایستههای زندگی آنهاست، از یادها نرود. بیسبب نیست که خولکبافی سیستان را «در مرز باریکِ ماندن یا نماندن» دانستهاند (گزارش روزنامهی ایران- تیرماه 1399).
خولکبافی در پنجهزارسال پیش، در شهر سوخته، نیز انجام میشده است. نشانههای باستانشناسی این ادعا را درست میداند. سیستانیها به این صنعت دستساز خود خولک میگویند و بلوچستانیها آن را «تگرد» مینامند؛ هر چند این دو (خولک و تگرد) اندک جداییای با هم دارند. آنها در زمان فراوانی آب دریاچهی هامون، خولکهای بافتهشدهی خود را به کشورهای پاییندست خلیج فارس صادر میکردند و از این راه درآمدی به دست میآوردند. در آن زمان، هر خولکباف چیزی نزدیک به صد تَن کارگر را به کار میگماشت، اکنون شاید شمار آن کارگران، بهسبب خشکی دریاچهی هامون، به پانزده تَن هم نرسد (گزارش پریسا عظیمی در روزنامهی ایران). اگر خولک به اندازهی بسنده (: کافی) بافته شود، درآمدی چند میلیون تومانی برای بافندگانش به ارمغان میآورَد، اما خشکسالیها این کار را بسیار دشوار ساخته است.
خولکبافی، هنر چیرهدستانهی مردمان هاموننشین است. باید امیدوار بود که با پُرآبشدن دریاچه، این صنعت زیبا و زندگیساز، رونق دوبارهای بگیرد و مردم از سودمندیهای آن بهرهمند شوند.
*یارینامه: خبرگزاریهای ایرنا؛ میراث آریا؛ تارنمای بیتوته؛ تارنمای روزنامههای ایران و خراسان.
با دیگر صنایع دستی در خطر فراموشی ایران در نشانی زیر آشنا شوید:
یک پاسخ
به خشنودی اهورمزدا…سپاس از حسن توجه رسانه ورجاوند امرداد نسبت به سیستان و هامون و مردمان آن که همیشه تاریخ فخرآنان به ایراندوستی و وطن پرستی وو دین پاک بهی و اخلاق پهلوانی و جوانمردی و… بوده است .سیستانیان امروز بازمانده گان زرتشتیانی هستند که به زور و جبر تاریخی از دامان دین پاک بهی جدا شدند، امروز ویرانه های آتشکده کرکوشا و آتشکده ورمال،آتشکده خمک،آتشکده بنجار،آتشکده کوه نور(کوه وحی وکوه هورمزد،کوه اوشیدا،کوه رستم و….) نمایانگر تاریخ درخشان سیستانیان در دین پاک می باشد و همیشه از دین سابق خود به نیکی یاد می کنند و آن را دین پاک می نامند…پاینده ایران اهورایی