کرمان به داشتن صنایع دستی، بهویژه گلیم و زیرانداز و فرش، نامدار است. نهتنها ایرانیان، بلکه بسیاری از مردم جهان که آگاهیایی دربارهی سرزمین ما دارند، نام کرمان و صنایع دستی آن را شنیدهاند و چه بسا از خریداران دستسازها و دستبافهای این استان بودهاند. اما یک شهر در کرمان هست که به بافت گونهای گلیم که به آن «تاس» میگویند، آوازهای بسیار دارد. آن شهر کشکوئیه نام دارد و در شمار شهرهای شهرستان رفسنجان، در استان کرمان، است.
پیش از آنکه فرشهای ماشینی خانههای مردم کشکوئیه را پُر کند، در هر گوشهوکنار این شهر، میشد گلیمهای تاس را دید و از نقش و رنگآمیزی آن شادمانی بُرد. اما فرشهای ماشینی کار را از دست بافندگان گلیمتاس گرفت و آرامآرام شیوهی بافت گلیمتاس رو به فراموشی گذاشت و تنها در یاد کسانی بهجا ماند که هنوز دلبستهی دستبافتهای پیشینیان بودند و نمیخواستند محصولات وارداتی را جایگزین هنر نیاکانی خود کنند. تا آنکه دلسوزان صنایع دستی ایران گام پیش نهادند و کوشیدند با ثبت بافت گلیمتاس، هر کاری که از دستشان برمیآید برای رونق دوباره بخشیدن به این هنر زیبا، انجام دهند. ثمرهی آن کوششها جان دوباره گرفتن بافت گلیمتاس در کشکوئیه بود. با ثبت ملی بافت گلیمتاس در فهرست میراث ناملموس ایران، در سال 1401، راه برای بافت و شناساندن این هنر باز شد و اکنون استادان و کارآموزان در کارگاههایی در شهر کشکوئیه سرگرم بازآرایی این صنعت از یادرفته هستند.
به نقش زیبایی که بر روی گلیمهای کشکوئیه دیده میشود، همانگونه که اشاره کردیم، تاس میگویند. این گلیمها، به عنوان زیرانداز یا فرش استفاده میشوند، اما کاربردهای دیگری نیز دارند و از لوازم اصلی خانههای مردم کشکوئیه بهشمار میروند. گلیمتاس زیبایی و دلربایش را وامدار سادگی نقشهایش است. گاه در سادگی، هنری نهفته است که در نقشهای پُررنگولعاب و تُودرتُو دیده نمیشوند. پس بیسبب نیست که هر نگرندهای شیفتهی این صنعت دستباف میشود و خانهی خود را با آن آراسته میسازد.
گلیمتاس را گنجینهای باید دانست که سزاوار توجه افزونتر است. این هنر نهتنها پشتوانهای تاریخی و فرهنگی دارد، بلکه به کار روزمرهی زندگی نیز میآید. این گلیم را گاه یکدریک متر میبافند تا بتوان بهسادگی جابهجا کرد و با خود به هرجا بُرد. برای فرستادن به بیرون از کشور هم مناسب است و ارزآور شمرده میشود. پس زندهکردن این هنر نهتنها یادآور یکی از صنایع دستی فراموش شدهی کرمان است، بلکه سودمندیهای اقتصادی نیز دارد. از اینرو پایداری صنعت دستی گلیمتاس نیازمند پشتیبانی دولت و مسوولان صنایع دستی ایران است.
نمایشگاهی که امسال برای شناساندن و یادآوری گلیمتاس در رفسنجان برگزار شد، گامی اثرگذار برای گسترش کارگاههای گلیمتاسبافی بود.
هنرمند گلیمتاس، نخهای رنگین را روی دارهای کوچکوبزرگ درهممیتند و از آن زیراندازی پدید میآورد که بهراستی دیدنی و تماشایی است. این کار نیاز به ذهن آفرینشگر هنرمند نیز دارد و شکلدادن به نقشهایی که چشمگیر و چشمنواز باشند. مردم کشکوئیه که از دیرباز و سدهها پیش آموختهی این هنر بودهاند، با همهی فراموشیها، باز هم در حافظهی خود نقشهایی را نگه داشتهاند که از گلیمهای تاس، دستبافتهایی دلانگیز عرضه کنند و گوشهای از ذوقورزی خود را آشکار سازند. در شهرستانهای اراک و شهربابک، در استان کرمان، نیز میتوان رد و نشان گلیمتاس را جُست و یافت و چیرهدستی هنرمندانش را آفرین گفت!
*یارینامه: گزارش مریم رضایی در تارنمای خبرگزاری ایرنا؛ تارنماهای فردای کرمان؛ شایوردنیوز.
با دیگر صنایع دستی در خطر فراموشی ایران در نشانی زیر آشنا شوید: