گوردخمهی دو هزار و اَندی سالهی نامدار به «آبشخور رستم» در شهرستان مَرودشت به جایگاهی برای تبلیغ لولهبازکن برقی تبدیل شده است!
به گزارش اَمرداد، آثار تاریخی فرهنگی، یادگارهایی هستند که از گذشتگان برجای مانده است و ما نیز باید آنها را به آیندگان که دارندگان (:صاحبان) اصلی این سرزمین هستند، واگذار کنیم. از همین روی نگهداری و پاسداری از آنها خویشکاریِ(:وظیفه) همهی مردم و نهادها و ارگانهای دولتی است. در این میان، دولت نگاه بانی، حفاظت و شناسایی(:معرفی) یادمانهای تاریخی فرهنگی را به سازمان میراث فرهنگی گردشگری و صنایعدستی سپرده است. در واقع سازمان میراث فرهنگی در برابر یادگارهای تاریخی نقش میانجی دارد. میراث فرهنگی باید با آموزش، پالایش فرهنگ و برگزاری همایشها، نشستها و ساخت فیلم و نماهنگ آموزشی و کاربردی و … در پیِ شناسایی بهتر و شایستهتر این یادگارهای نیاکانی برآید. اما میراث فرهنگی آن اندازه سرگرم کارهای درونسازمانی و کاغذبازیهای اداری خویش شده است که دیگر زمانی برای رسیدگی به یادمانهای ملی و تاریخی را نداشته و یادگارهای گذشتگان هرکدام در گوشهای به حال خود رها شده و در تیررَس آسیب و نابودی جای گرفتهاند. از سویی، سطح فرهنگ همگانی (:عمومی) مردم آن اندازه پایین است که به گفتمان میراث فرهنگی و زیستبوم هیچ نگرشی نداشته و به آن اهمیت نمیدهند. بیگمان این موضوع، بزرگترین چالش پیش روی یادمانهای تاریخی و طبیعی کشور در چند دههی گذشته بوده و است. به باور کارشناسان و کُنشگران (:فعالان) میراث فرهنگی تا هنگامیکه گفتمان فرهنگی در میان مردم یک جامعه حلنشده و موضوع میراث فرهنگی و زیستبوم به دغدغهی مردم و بالاتر از آن به گفتمان اندیشگانی سیاستگذاران تبدیل نشود، باید همچنان چشمبهراه آسیبرسانی به یادمانهای تاریخی و طبیعی بوده و با آن دستوپنجه نرم کنیم.
اما گوردخمه ی نامدار به «آبشخور رستم» در شهرستان مَرودشتِ پارس (:فارس) بدون تعیین حریم درکنار جادهی آسفالته به حال خود رها شده است. گذشت زمان به همراه عوامل طبیعی و محیطی و بدتر از همه دستاندازیهای انسانی رَحمی به آن نکرده و این یادمان باستانی را در خطر ویرانی جای داده است. شکستگیها و تَرک در جایجای این گوردخمه دیده میشود. گلسنگها به درون این اثر ملی رِخنه کرده و مایهی آسیبرسانی به آن شده است. یادگاری نویسی ها و خَراش از سوی افراد فرومایه و نابخرد افزون بر آسیبرسانی به این یادمان تاریخی، چهرهی زشت و زنندهای را به نمایش گذاشته است که در واقع نشانهی بیفرهنگی و بیهویتی تعرضکنندگان است. به تازگی نیز، فردی از این یادمان ملی و بیهمتا و ارزشمند به عنوان جایگاه تبلیغ برای کار خود بهره برده و با رنگ بر روی اثر ملی نگاشته و به گوردخمه آسیب رسانده است. شاید یکی از بدترین چالشهای این یادمان باستانی ارزشمند، جایگیری آن در کنار جاده آسفالته باشد که با حرکت خودروها، لرزه بر اَندام بیدفاعش افتاده و هر روز یک گام به مرگ نزدیکتر میشود. همچنین موضوع گسترش و پهن کردن (:تعریض) جاده در آینده، آن را در خطر نابودی جای خواهد داد. نبود تابلوی میراث فرهنگی در کنار اثر که میتواند بازدارندهی بخشی از آسیبها و شناسایی این یادمان باستانی شود از دیگر دشواریهای پیش روی این گوردخمه است.
گوردخمه ی «آبشخور رستم» را نخستین بار «لویی واندِنبِرگ» بلژیکی شناسایی کرد و در بررسیهای خود آن را وابسته به اواخر دورهی هخامنشی دانست. در پروندهی ثبتی این یادمان در سازمان میراث فرهنگی آن را به دورهی ساسانی نسبت دادهاند. اما با نگرش به دیگر نمونههای این گوردخمه در استان و کشور و همچنین بررسیها و پژوهشهای نوین باستانشناختی و تراش و فرم آن و ابزار بهکاررفته در ساخت و شِگردهای (:تکنیک) کاری، باید آن را وابسته به دورهی فراهخامنشی یا پُست هخامنشی (پس از هخامنشیان) دانست که از آنِ فرمانروایان بومی بوده است که ما آنها را با نام «پَرَترکَه ها» یا فراته داران می شناسیم. از سویی، این منطقه جایگاه قلمرو پارسها بوده که پس از آنها فرمانروایان بومی که آیینها و آداب آنان را دنبال میکردند، این روش گورسپاری را از آنان فرا گرفته و اجرا کردهاند. درون این گوردخمه در گذشته جای کالبد فرد مرده بوده که باید وابسته به یکی از فرمانروایان یا بزرگزادگان بومی باشد که به گونهی کامل کالبد در آن جای میگرفته است. این گوردخمه در میان بومیان به انگیزهی بزرگی آن به آبشخور یا آبخور رستم نامدار است. گوردخمه ی آبشخور رستم از نمونههای استثنایی گوردخمهها به شمار میآید. زیرا درِ همهی گوردخمه هایی که تا کنون در استان شناسایی شده، بر روی پاشنه باز و بسته میشود، ولی درِ این گوردخمه به گونه ی کِشویی باز و بسته می شده و همین ارزش آن را دوچندان کرده است.
در پایان به انگیزهی در خطر بودن این یادمان ملی و رسیدگی نکردن میراث فرهنگی از دادن نشانی خودداری شده است. در زیر نگارههایی را که در میانهی پاییز گرفته شده است، ببینید.
بخشی از گوردخمه که در گذشته شکسته شده و در حال جدا شدن از اثر است
مکان جایگیری جسد مرده که پس از آن در بسته می شده است و هم اینک در آن از میان رفته است
گوردخمه نامدار به آبشخور رستم در شهرستان مرودشت
انبوه خراش ها و یادگاری نویسی ها دل هر دوستدار میراث ایرانی را به درد می آورد
جای پاشنه در که به گونه کِشویی بوده است
اثر ملی که جایگاه تبلیغات شده و جای بسی افسوس دارد
گذر هر روزه خودروهای سبک و سنگین یکی از تهدیدهای جدی برای این یادگار ملی است
فرتوراز سیاوش آریا است.
6744
2 پاسخ
جناب سياوش : با تشكر از زحمات بيدريغ شما چه خوبست از شهر تاريخي ايزد خواست هم گزارشي تهيه نماييد كه بسيار قابل توجه خواهد بود.
با درود و سپاس از شما. به چشم گرامی به زودی انجام خواهد شد. از این شهر سترگ باستانی چند بار بازدید داشته ام، هر چند این شهر باستانی امروزه ویرانه ای بیش نیست و به حال خود رها شده، ولی به گفته سرکار هنوز ارزشمند است و جای یک گزارش علمی را دارد. امید که از عهده کار به خوبی برآیم و به زودی آن را بنگارم…
پاینده ایران