در همایش هماندیشی ادیان، موبد پدرام سروشپور به تبیین جایگاه انسان و زندگی در فرهنگ ایرانی و نقش ادیان در ایجاد یک نظم نوین جهانی بر اساس اصول اخلاقی پرداخت.
در این نشست آیتالله علیاکبر رشاد، رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛ و اصحاب ادیان از جمله موبد پدرام سروشپور، هموند انجمن موبدان تهران به بیان دیدگاه پرداختند.
موبد سروشپور سخنان خود را پیرامون جایگاه والای انسان و مردمدوستی در فرهنگ ایرانیان آغاز کرد و گفت: من هم به نوبه خودم از طرف جامعه زرتشتیان کشتهشدن افراد بیگناه در اتفاقات اخیر در کشور فلسطین را به خانوادهی آنان تسلیت میگویم. در فرهنگ ما ایرانیان انسان بالاترین جایگاه را داشته است، همانگونه که میدانید ما ایرانیان فرهنگمان به قدمت و درازنای تاریخ و فرهنگ بشری است و افتخار میکنیم که از نخستین ملتهای یکتاپرستی هستیم. آن چیزی که مشخص است در فرهنگ ایرانی، کشتن صفت و ویژگی اهریمن است و به همین دلیل، کشتن به هر دلیلی برای هیچکس در فرهنگ ایرانی پذیرفتهشده نیست. اگر بخواهم دلیلی را برای این مدعا بیاورم، همانطور که میدانید ضحاک در اوستا نماد شیطان است. کسی هست که برای بقای خودش به کشتن جوانان این سرزمین تکیه کرده بود و ایرانیان زمانی که این نماد شیطان را شکست دادند او را نکشتند، بلکه در بند کرده و این باور وجود دارد که او هنوز در کوه دماوند در بند است. این را از این جهت میگویم که به اصل نکته بازگردیم. این که ما در اوستا میگوییم اورمزد هروسپتوان که انسان را به نیروی خرد و گویایی، برتر از سایر موجودات آفرید، دادش مردمدوستی است و من اعتقاد دارم این ویژگی خدا و ویژگی پیام تمام پیامبران الهی است و ما به عنوان روحانیون دینی وظیفه داریم این پیام را به جهان و جهانیان برسانیم. این که زبان پیامبران زبان اندیشه بوده، زبان هماندیشی بوده، زبان گفتار بوده، زبان همراهکردن بوده، هیچ دینی نیامده که کشتن انسانها را به هر دلیلی به رسمیت بشناسد. امروز طبیعتا جای تاسف دارد روزگار بدی است روزگار تلخی است که ما چهرهی بد جهان را شاهد هستیم و میبینیم که در حقیقت انسانهای بیگناه در دنیا کشته میشوند.
یک روحانی با اشویی و پاکیاش نیرومند است
موبد پدرام سروشپور در ادامه گفت: برمیگردم به جایگاهی که روحانیون دارند و سپاسگزای میکنم از جناب آقای آیتالله رشاد که همت کردند این هماندیشی را در آستانهی تولد امام رضا برگزار کردند، امامی که در زمان خودش پایهگذار هماندیشی بین ادیان بوده است. بیشک درک و شناخت ما از ادیان الهی کم است و این هماندیشیها به ما کمک میکند که آن پایهها، آن اساسها و آن بنیانهای ادیان را به درستی بشناسیم. ما زرتشتیان در اوستا سرودی داریم به نام «اهونور»، در آنجا میگوید به همان اندازه که سردار دنیا نیرومند است، سردار دین یعنی یک روحانی به واسطهی اشویی (راستی و درستی) و پاکیاش نیرومند است. این را از آن جهت گفتم که اعتقاد دارم وظیفهی روحانیون در طول تاریخ بشریت وظیفهی بسیار خطیری بوده است. وظیفهی آنان کنترل تمام تبعات و جدالهای سیاسی بوده است. وظیفهی روحانیون است که با شناخت ادیان خودمان، با شناخت پیام پیامآوران خودمان، بتوانیم به درستی مدیریت کنیم. اما نکتهای که در این بند از اوستا آمده این است که همانطوری که سرداران دنیا و سردمداران دنیا به واسطهی سلاح و ابزارشان نیرومند هستند، نیرومندی و توان روحانیون به واسطهی راستی و درستی آنان است. به واسطهی این است که در گفتار خودشان «اَستوت اِرِتَ» باشند یعنی نمادی از راستی و درستی باشند. هیچ ریا و فریبی در گفتههای آنان نباشد و این را ما در فرهنگ خودمان یک قانون میشناسیم به نام قانون «اشا». اعتقاد داریم اگر بتوانیم بهدرستی این راستی را در جهان خودمان نهادینه کنیم، همهی انسانها را همراه خودمان خواهیم کرد.
وحدت ادیان در پرتو اخلاق و اندیشه برای ساخت جهانی صلحآمیز
عضو انجمن موبدان تهران در همایش هماندیشی بینالمللی اصحاب ادیان افزود: نکتهی دومی که میخواهم به آن تاکید کنم آن است که همانگونه که اساتید فرمودند امروز جهان تحول بزرگی را شاهد است. اعتقاد من هم براین است که وجدان بشری در حال بیدارشدن است. این وجدان بشری احتیاج به تکیهگاه دارد. ما بهعنوان روحانیون ادیان به شرطی میتوانیم این تکیهگاه را شکل بدهیم که بهدرستی بتوانیم نیازهای جامعهی پیشرو امروزی را درک کنیم و من این را در شناخت یک ویژگی دیگر میشناسم که ما آن را به اسم «بهمن» میشناسیم یعنی اندیشهی پاک. ما ایرانیان اعتقاد داریم خدا «مزدا» است یعنی دانای کل، و آن چیزی که به انسان اعتبار میدهد اندیشهی اوست. اندیشهای که ذرهای از آن دانایی کل است و سعی میکند به آن کمال برسد. پس ما اگر بخواهیم در حقیقت این پیوند را بین وجدان و اندیشه شکل دهیم، باید به هر دوی اینها اعتبار دهیم و احترام بگذاریم و هیچکدام را فدای دیگری نکنیم و به همین دلیل من اعتقاد دارم اینجا نقش روحانیون خیلی سختتر میشود. اینکه اگر تکیه میکنیم به پیام پیامبرانمان، یادمان باشد پیامبر پس از ده سال اندیشیدن پیامبر شد یعنی تکیهگاه او هم اندیشه بود. وحی را به اعتبار وحی به آن تکیه نکنیم، به اعتبار اینکه اندیشه پشتوانهاش بوده به آن تکیه کنیم. به تمام اندیشهها احترام بگذاریم و اینجاست که میگویم ما بیش از هر زمانی به حمایت و پشتوانهی مردمی نیاز داریم. همهی مردم از همهی اقشار بهخصوص اقشار فرهیخته، بهخصوص اقشار پژوهشگر، بهخصوص کسانی که با دانش همراه هستند و این اتفاق نمیافتد مگر آنکه همانگونه که از این موسسه برآمده در نگاه نواندیشی دینی خودمان یک نگاه ویژهای به اندیشه، آزادی اندیشه و نقشی که اخلاق در حفاظت از آزادی اندیشه در سرزمینها دارد، داشته باشیم. اینها را از این جهت گفتم که اعتقاد دارم، بارها گفتم و بازهم بران تاکید میکنم، فرهنگ ایرانی ظرفیت بسیار بزرگی را دارد. فرهنگ چند هزارساله است، فرهنگی است که پذیرا بوده، فرهنگی بوده که تمام افکار و اندیشههای دنیا را در دل خودش پذیرفته است. شاید حتا اسکندرهایی تاختوتازهایی هم کردهاند ولی آنها هم در طول تاریخ در فرهنگ این سرزمین حل شدهاند. از این ظرفیت به شرطی میتوانیم بهره ببریم که به یک منشور مشترک ادیانی دست پیدا کنیم. سخت نیست، اینکه تمام فرعیات را کنار بگذاریم و روی اصول تکیه کنیم، بیاییم اصول را بشناسیم. من اگر تاکید میکنم که کشتن انسانها بدترین چیز است، صفت خدا نیست، صفت خدا مردمدوستی است و انسانها را با هر اعتقاد و عقیدهای به آنان احترام میگذارد، اعتقاد دارم این صفت مشترک همه ادیان است. اگر اعتقاد داریم به برابری انسانها این صفت مشترک همه ادیان است. اگر اعتقاد داریم ظلم نباید باشد، ستم نباید باشد، غصب نباید باشد، نباید کسانی با زور و قدرت حق مسلم انسانهای زحمتکشی را تصاحب کنند، اینها صفات مشترک همه ادیان است. اگر بخواهیم به یک منشور مشترک برسیم اول باید به یک باور برسیم، اینکه همه ادیان گلهایی از گلزار خداوند یکتا هستند و به پیروان همه ادیان احترام بگذاریم. به دنبال این نباشیم که جهانی درست کنیم شامل یک دین. هیچوقت این شکل نخواهد گرفت چون اگر خدا میخواست چنین باشد هیچوقت این همه پیامبر نمیفرستاد. در کنار آن بیایم به قول ما زرتشتیان همازور (همبسته) باشیم، «همازور هما اشو» باشیم. یعنی برپایه راستیها همازور باشیم. بیش از گذشته هماندیشی کنیم، بیش از گذشته با هم همفکری کنیم و آن منشور مشترک را شکل دهیم. منشور مشترکی که من فکر میکنم اساس آن صلح است. اساس آن آشتی است. اساس آن احترام گذاشتن به اندیشههای انسانها است. این اصولی که اساس پیشرفت همه جوامع بشری را شکل میدهند. اگر این کار را بتوانیم انجام دهیم همانگونه که حاجآقا رشاد فرمودند میتوانیم در این مسیر گام برداریم که افکار آزاداندیش دنیا را با خودمان همراه کنیم.
سوشیانس؛ آیندهای بر پایه اخلاق و نجاتبخشی در ادیان
موبد سروشپور در پایان سخنان با اشاره بر اهمیت نجاتبخشی و آموزش در ادیان، بر لزوم ایجاد نظم نوین جهانی بر مبنای اصول اخلاقی مشترک تمام ادیان تاکید کرد و گفت: در پایان اشاره میکنم به «سوشیانس»، یکی دیگر از معانی مشترکی که در میان همه ادیان است و آن نجاتبخشی را که میشناسیم. در اوستا آمده است که صفت سوشیانس آموزش است، آگاهیدادن است. سوشیانس هیچوقت با جنگ و ستیز وارد نمیشود، اما با یک چیز میجنگد و آن دیو «آشموغی» است. آشموغی یعنی بدعتهای نادرست، یعنی همه آن فرعیاتی که در طی زمان حول هستههای مرکزی دین را گرفتهاند. اگر ما بتوانیم آشموغیها را دور بریزیم دنیایی شکل خواهد گرفت که آن نور الهی در آن تجلی پیدا میکند. آن نور الهی، همان مردمدوستی است، همان صلح و آشتی، همان راستی و درستی است، همان اخلاق است همان احترام گذاشتن به عقاید همه انسانها است که امیدوارم بتوانیم با کمک یکدیگر در این راه گام برداریم.
وی افزود: نظم نوین جهانی نیاز به یک اساس اخلاقی دارد. ادیان الهی اگر بتوانند فرعیات خود را کنار بگذارند و حول محورهای مشترک خود قدرت بگیرند و قوی شوند به درستی میتوانند نقش مدیریت، هدایت و کنترل نظامهای سیاسی را بر عهده بگیرند. در غیر این صورت متاسفانه عقب میمانیم و نتیجهاش فاجعه است برای همه بشریت. به امید روزی که جهان پر از صلح و دوستی و راستی باشد. ایدون باد. ایدون ترج باد.
حاخام یونس حمامی لالهزار، رهبر دینی کلیمیان ایران؛ کشیش گریگوریس نرسسیانس، مشاور مذهبی شورای خلیفه گری ارامنه؛ وانیا سرگیز اسقف خلیفهگری آشوری کلدانی کاتولیک؛ یوبالیت آلدو، کشیش کلیسای شرق آشوری، دیگر سخنرانان همایش هماندیشی بینالمللی اصحاب ادیان و مساله غزه بودند.