کاخ هخامنشیِ «بَردَک سیاه» در دَشتستانِ بوشهر روزگار اندوه باری را سپری میکند. سنگنگارهی شاهنشاهِ هخامنشی در بدترین شرایط نگهداری و حفاظتی جای گرفته و در درون آجر پیچیده شده است!
بَخت آن هم همانند نامش سیاه است. آن اندازه سیاه که زمین و زمان هم، جگرسوز شده و به سوگ او نشسته است. سالهای سال است که کسی صدای فریادهای کُنشگران (:فعالان) میراث فرهنگی و دلسوزان را نمیشنود. شاید هم بنا نیست کسی آن را بشنود! هر روز و هر دَم، وضعیت بدتری پیدا میکند و یک گام به مرگ نزدیکتر میشود. کسی آیا صدای نالههای «بَردک سیاه» را از گذر زمانه و تو در توی تاریخ، همان تاریخ پُر شکوه و بالندهاش میشنود؟ کسی این جاست؟ هَلا ! من با شمایم، های ! … می پرسم کسی این جاست؟ … صدایی نیست اِلا پِت پِت رنجور شمعی در جوار مرگ* …
به گزارش اَمرداد، اگر گمان میکنید که این جا به سراغ تاریخ بالَنده و شکوهمند ایرانی آمدهاید، راه را نادرست پیموده و جز تَلی از خاک و پایه ستونهای شکسته و درهموبرهم و سنگهای ترکخورده و نیمه، چیز دیگری نمیبینید! این جا کاخ 2500 ساله ی «بَردَک سیاه» است، همان جایی که نیاکانت با عشق و امید، آن را برپا کردند تا ما میراث داران نابخرد آن باشیم و این بار به جای تازی و مغول و تاتار، خود ویرانگر تاریخ و میراث گذشتگان باشیم …
بیمهریها به این یادمان هخامنشی بهاندازهای است که اگر «مثنوی هفتاد مَن» را هم پُرکنی، هنوز کم است! از در و دیوار غم میبارد این جا. اما این داستان دیروز و امروز نیست. داستانی است که سالهای سال است هر روز تکرار میشود و به سادگی از کنارش میگذریم. شاید هم «بردک سیاه» دیگر فراموش شده باشد و یا شاید هم مُرده !؟ نمیدانم … تنها میدانم که «بردک سیاه» هر روز یک گام به مرگ نزدیکتر میشود. اما نه، هنوز صدای بابک ها و مازیارها در این سرزمین شنیده میشود. این سرزمین فراز و نشیبهای فراوانی را پشت سر گذاشته است و این بار هم …
کاخ هخامنشی «بَردک سیاه» در روستای دورودگاه دَشتستان بوشهر جای گرفته است. پس از گذر از نخلستانهای زیبایی که این روزها غبارخشک سالی بر چهره اِشان نشسته و زرد شده، به درِ فلزی زنگ زده و رنگ پریدهای می رسید که در بالای آن، تابلویی زشت و نامناسب آویزان است که خود به اثری تاریخی تبدیل شده و روی آن نوشته : به آثار باستانی بردک سیاه دورودگاه خوش آمدید! پس از ورود و گذر از راهی خاکی که پیرامون آن را درختان نخل فراگفته و هر ساله از شمار (:تعداد) آنها کاسته میشود به جایگاهی خواهید رسید که با تکه های پاره شده و مُشتی حَلبی کهنه، پوشش فلزی زشت و زُمختی را بر روی میله های زنگ زده، برپا کرده اند که زیر آن، پایه ستونها و سنگ کف درگاه هخامنشی و دیگر آثار سنگی تاریخی جای دارد. آری نشانی درست است. این جا همان کاخ نامدار و پرآوازهی هخامنشیان، «بَردک سیاه» است. تنها باید چشمها را شُست و جور دیگری دید! در همان آغاز ورود به این محوطهی تاریخی که دیگر نشانی از کاخ و تاریخ شکوهمند و بالندهاش را نمیبینید، شماری آجر که با گچ به هم چسبیده شده، نظرت را جلب میکند. شاید باور نکنید که درون این آجرها، سنگنگارهی شاهنشاهِ هخامنشی باشد! و برخی آن را نیم تنه ی داریوش بزرگ میدانند. هر چند با بررسی و پژوهش درمییابید که به گمان فراوان سنگنگارهی خشیارشا است. اما چیزی از ارزش آن نمیکاهد. آری سنگنگارهی 2500 ساله ی هخامنشی را که احسان یغمایی، باستان شناس با دشواریها و سختیهای فراوان، آن را از زیر خَروارها خاک بیرون کشید تا پرده از رازهای نهفته تاریخ شکوهمند ایران زمین را کنار زند، بدین گونه رها کرده و به هویت و کیستی خود دهن کجی میکنیم. و پاسخ مدیران و سرپرستان سازمان میراث فرهنگی گردشگری و صنایعدستی استان بوشهر، هر بار تنها یک چیز است، بودجه نداریم، چه کار کنیم، راهی جز این نیست!؟ کمی جلوتر که میروید با پایه ستونهای کرم رنگ و مِشکی روبهرو میشوید که هر کدام در گوشهای رها شده و بیشتر آنها در همین چند سال گذشته، ترک خورده و پوسیده شده است. سنگ های هخامنشی شکسته شده را با بدترین روش روی هم اَنباشته و بر روی زمین و کف کاخ ریخته اند. در فصل بارندگی وضعیت این محوطهی باستانی بدتر است. زیرا از لابهلای سوراخهای محافظی که به عنوان سقف و پوشش بر روی پایه ستونها گذاشته اند، آب باران می چکد و بر روی آثار سنگی هخامنشی ریخته و آرام آرام انگیزهی پوسیدگی و نابودی آنها میشود. یافتههای باستانشناختی از این محوطهی تاریخی نیز، سالهای سال است که در سمت راست درِ ورودی و بر روی زمین در کناری با بدترین روش چیدمان بر روی هم اَنباشته شده است و رو به نابودی است که با دیدن آن، دل هر دوست دار تاریخ و میراث ایرانی به درد می آید. این در حالی است که یک پوشش زیبنده و چند قفسهی شیشهای (:ویترین) به عنوان محافظ آثار، بهای اَندک و ناچیزی دارد و میتوان با کمتر از ده میلیون این محوطه را سر و سامان داد و از مرگ نجات. اما همین را هم از او دریغ کرده ایم. زیرا هنوز به درک درستی از فرهنگ و تاریخ ایرانی نرسیدهایم. حتا اگر از دید گردشگری هم به این موضوع نگاه کنیم، میتواند سودآور باشد و چاره گر بیشتر دشواریهای امروز. اما این کارها تنها عشق میخواهد و شناخت از فرهنگ و میراث ایرانی و کمی دلسوزی. گفتمانی که امروزه در میان مدیران و سرپرستان کمتر دیده میشود.
این روزها حال «بردک سیاه» ناخوش است و در بدترین شرایط نگهداری و حفاظتی به سر میبرد. و میترسم روزی از خواب بیدار شویم که زبانم بریده بادا و آنگاه دیگر، دیر شده باشد، «بَردک سیاه» را دریابیم …
به گزارش اَمرداد، کاخ «بردک سیاه» در سال 1356 شناسایی و مورد کاوش جای گرفت. پایه ستونهای مشکی و کرم رنگ از ویژگیهای این کاخ است. در این کاخ افزون بر وجود مِهرازی (:معماری) برجسته، اشیائی دربرگیرندهی سنگ نبشته با دبیرهی (:خط) میخی، سنگنگارهی شاهنشاه و … به دست آمده است. این کاخ در تاریخ 10 مهرماه 1380 با شمارهی 4042 به ثبت ملی رسیده است. کاخ «بردک سیاه» در 12 کیلومتری شمال شهرستان بُرازجان در روستای دورودگاه جای دارد.
*از سروده های زنده یاد اخوان ثالث است.
در زیر نگارههایی را که اواخر مهرماه گرفته شده است، ببینید :
یافته های باستان شناسی کاخ بردک سیاه سال هاست که به همین گونه در بدترین شرایط حفاظتی بر روی هم ریخته شده است
وضعیت درون کاخ که درحال ریزش بر روی پایه ستون ها است
وضعیت اندوه بار نگهداری پایه ستون ها جای هیچ پرسشی را نمی گذارد و جای افسوس دارد
سالهاست که تندیس شاهنشاه هخامنشی به همین شیوه نگهداری می شود و رها شده است و جز خون دل خوردن چه می توان کرد؟
سنگ کف درگاه های هخامنشی
آثار سنگی هخامنشی که در حال نابودی است
این است وضعیت کاخ هخامنشی بردک سیاه که روزگاری شکوهش سرآمد جهانیان بوده است. افسوس و هزاران افسوس
ترک و شکاف و شکستگی در بیشتر پایه ستون های هخامنشی دیده می شود و رو به گسترش است
این وضعیت درون کاخ هخامنشی بردک سیاه است دیگر باید سکوت کرد!؟
فرتور از سیاوش آریا است.
6744
یک پاسخ
درود
پیشنهاد میکنم گروهی تشکیل داده و سرپرستی آن را یک باستان شناس کارآزموده و آگاه از بردک سیاه بپذیرد که از دوستداران فرهنگ و باستان شناسی بخواهیم هر کس به اندازه ای که در توان دارد مبلغی پول از برای نجات آنحا دهش کند و بپردازد تا بردک سیاه را اندکی جان ببخشیم , من خود باستانشناسم و درک میکنم چه وضع ناگواری برقرار است ,… سپاسگزارم