لوگو امرداد
یادداشت بهمن مرادیان پیرامون تارنماهای خبری و تحلیلی زرتشتیان:

درباره «گزارش تصویری از سی‌و‌یکمین گردهم‌آیی انجمن‌ها و نهادهای زرتشتی»!

bahman moradianحتما دیده‌اید که معمولا تارنماها علاوه بر نامی خاص؛ پسوند یا پیشوندهایی مانند خبری، تحلیلی، اجتماعی و … نیز جزیی از عنوانشان است. مثلا «… تارنمای خبری زرتشتیان» یا برای نمونه دیگر«…. تارنمای خبری و تحلیلی زرتشتیان». با توجه به این عنوان‌ها، این تارنماها تلاش می‌کنند که مجموعه‌ایی گوناگون از خبر، گزارش تصویری، نقد، تحلیل و … را به بینندگان و خوانندگان خود ارائه کنند. هرچند که تعریف خبر، گزارش تصویری، نقد و تحلیل و چگونگی ارائه‌ی آن در حرفه‌ی خبرنگاری و آگاهی‌‎رسانی خود مقوله‌ایی پیچیده است، اما طبیعتا می‌توان توقع داشت که تارنماها براساس پسوندهای خود، حداقل استاندارد را در تعداد و گوناگونی رعایت کنند. برای نمونه، تعریفی از خبر، تحلیل و نقد را در نظر بگیرید و مثلا «دو تارنما» را انتخاب کنید و تعداد هر کدام از این انوع را مثلا در یک دوره یک ماهه گذشته یادداشت کنید. به نظرتان می توان حداقلی از مثلا «تحلیل» را در تارنمایی انتظار داشت که عنوان «خبری، تحلیلی» دارد!؟
طبیعتا در گزارش جشن‌ها یا مسابقات ورزشی «گزارش تصویری» طرفداران زیادی دارد و اغلب، خبرنگاران با یک مقدمه درباره‌ی آن جشن یا مسابقه ورزشی بقیه ماجرا را بر عهده عکاس می‌گذارند. روشی که بسیار هم جالب است. حتما شما هم مثل نویسنده‌ی این یادداشت در این مواقع از دیدن عکس‌ها لذت برده‌اید و به دنبال یافتن خویشان و دوستان خود، عکس‌ها را چندین و چند بار در نوردیده‌اید. «گزارش تصویری» را باید یکی از روش‌های خبررسانی در تارنماهای زرتشتی نامید که در بسیاری از مواقع و برنامه‌ها بسیار کارآمد و حرفه‌ایی است. اما جایگاه خبررسانی از راه نوشتن، تحلیل و نقد کجاست؟
حال فرض کنید که تارنمایی که پسوند «خبری و تحلیلی» را با خود دارد و از سوی دیگر وابسته (غیر)مستقیم به یکی از «مسوولان» جامعه هم است که از قضای روزگار آن «مسوول» به طور (غیر)مستقیم مسوول (دبیر/هماهنگ کننده/رئیس؟ یا شاید شرکت کننده‌ایی که حتی حق رای هم برای خود نگذاشته است که حداکثر بی‌طرفی باشد!) یکی از مهم‌ترین گردهم‌آیی‌های جامعه زرتشتی یعنی «گردهم‌آیی انجمن‌ها و نهادهای زرتشتی» هم است. پس از گردهم‌آیی به سراغ آن تارنما می‌روم تا «گزارش سی و یکمین گردهم‌آیی انجمن‌ها و نهادهای زرتشتی» را دنبال کنم و درمورد آخرین گفتگوهای جامعه‌مان آگاه شوم. اما می‌بینم که پس از چند جمله در مورد زمان و تاریخ و محل، به دیدن «گزارش تصویری» دعوت شده‌ام! چند روز صبر می‌کنم به امید این که خبرنگاران در حال «تحلیل و ارائه‌ی مختصر گزارش‌ها و بحث و گفتگوها» هستند. اما باز هم می‌بینم که همان «گزارش تصویری» ظاهرا آخر داستان است! برای اولین بار پس از سال‌ها یادداشت زیر را در بخش یادداشت‌ها می‌گذارم:

البته تایید یا رد یک یادداشت حق دست‌اندرکاران و «مسوول» یک تارنما است. اما ظاهرا این دیدگاه به مذاق «بررسی‌کننده» آن خوش نیامده است! و هنوز هم «در انتظار بررسی است».
به «گزارش تصویری» برمی‌گردم و تلاش می‌کنم با دیدن عکس‌ها برداشت و تحلیلی داشته باشم. واقعا عکس‌ها، ترتیب و چیدمان زیبایی دارند. عکس از کوچه‌ی بیرون سالن گردهم‌آیی شروع می‌شود و به نمایی از داخل سالن با پوشه‌های زرد بر روی میزها با خودکار و تابلوهای با نام انجمن‌های شرکت‌کننده و سپس به دو بنر خوش‌ آمدگویی، می‌رسد. عکس بعدی تابلوی مربوط به «نماینده ایرانیان زرتشتی در مجلس شورای اسلامی» و کامپیوتری است که روی صفحه آن «دستور جلسه» باز است. براساس عکس‌ها، پس از نیایش همگانی، گردهم‌آیی شروع می‌شود و سپس سی عکس، افراد را یا بلندگو به دست در حال صحبت یا در حال گوش دادن نشان می‌دهد. نمی‌توان انکار کرد که همه چیز نشان می‌دهد که بحث‌هایی جدی با نظم و دقت زیادی در جریان است و در پایان، تصویر افراد در حال امضا کردن احتمالا «صورتجلسه پایانی» و صد البته «عکس دسته جمعی پایانی» فراموش نشده است!
واقعا گزارش تصویری نشان می‌دهد که همه چیز با نظم و ترتیب شروع و به همان ترتیب به پایان رسیده است. نماینده‌های انجمن‌ها، نهادها و ارگان‌ها از گروه‌های سنی مختلف؛ همه نشان از زنان و مردانی دارد که تلاش می‌کنند در مورد موضوعات مختلف جامعه‌مان به راهکار و هماهنگی برسند. تلاشی که قابل ستایش است. اما گفتگوها و بحث‌هایی که مطرح شده است یا حداقل نتیجه گفتگوها چه بوده است؟! آیا همه چیز به همین زیبایی و نظمی است که این «گزارش تصویری» سعی در القای آن دارد؟!
عکاس هنرمند این گردهم‌آیی، دو برگ از گزارش‌ها را هم عکاسی کرده است، خواندن این دو غنیمت است! اولین گزارش درباره‌ی «دو جلسه کارگروه مددکاری انجمن ها و ارگان های زرتشتی سراسر ایران که با میزبانی موسسه مهرآوران یسنا کویر یزد برگزار شد»، است. در ادامه این گزارش، می‌توان به اهداف این نشست‌ها رسید و در نهایت می‌توان از چهار گروهی که تعریف شده است، سه گروه را دید و جزئیاتی درباره هماهنگ کننده و اعضای آنها یافت. تا همین حد که قابل خواندن بود، نشان از یک خبر بسیار خوب دارد. ظاهرا، روش «قبلی مددکاری» جامعه در حال دگرگون شدن و پیش رفتن به سوی روش‌مند شدن، هماهنگ شدن و شفاف شدن است. اما آیا بهتر نبود که همین خبر بسیار خوب هم توسط کارگروه و یا حتی بعد از خوانده شدن در همین گردهم‌آیی، منتشر می‌شد یا حداقل گزارشی از آن آگاهی‌رسانی می‌شد؟ مگر همین مردم نیستند که می‌خواهند از خدمات این کارگروه استفاده کنند یا درصورتی که بتوانند به آن کمک کنند؟ آگاهی‌رسانی در مراحل مختلف طرحی به این خوبی چه اشکال و بدی دارد؟! نمی‌دانم برای شما که الان در حال خواندن این یادداشت هستید چقدر موضوع «خدمات اجتماعی» زرتشتیان در شرایط فعلی اقتصادی برایتان اهمیت دارد، اما به عنوان فردی که حداقل تلاش را در مورد آگاهی‌رسانی و ایجاد گفتگو در این رابطه کرده‌ام، حتی خواندن یک خط یا یک صفحه که به طور شانسی در «گزارش تصویری» آمده است و نشان می‌دهد برخی دگرگونی ها در حال انجام است، بسیار دلگرم کننده است. اما چرا این حداقل؟
اما بیایید عکس دوم از یک گزارش دیگر را با هم بخوانیم! «موضوع: پیشکش آخرین اصلاحیه‌ی احوال شخصیه زرتشتیان، برپایه‌ی اصول دین زرتشتی». «خواسته: دریافت دیدگاه کارشناسی قانونی، حداکثر تا سالمه 15/اسفند/1398». و بخشی از متن «همانگونه که آگاهی دارید، انجمن موبدان تهران برپایه خویشکاری که براساس عرف و اساسنامه و قانون، بر دوش داشته و دارد. از چند سال پیش …. با هم‌اندیشی با انجمن‌ها و دیگر صاحب‌نظران، به تکمیل کارشناسی قوانین موجود در{احوال} شخصیه زرتشتیان …. پرداخت. که … تاکنون از سوی هیچ یک از ارگان‌های زرتشتی، هیچ‌گونه دیدگاه کارشناسی رسمی به …. دریافت نشده است» (در بین «» نقل قول مستقیم است از گزارش که بخش های اصلی جمله آمده است و بخش‌های دیگر با نشانه … کوتاه شده است. کلمه داخل {} مشخص نیست اضافه شده است). عکس هنری است برای همین همه جمله ها قابل خواندن نیست، البته بدون خواندن کامل همین بخش، به نظرم می‌رسد که فعل آخر جمله اشکال دارد و باید یا «به …. ارائه نشده است» باشد یا «توسط … دریافت نشده است»! اما برداشت از محتوای همین بخش چیست؟ اول این که این آخرین اصلاحیه است و دوم این که طبق ادعای این گزارش، تاکنون از سوی هیچ یک از ارگان های زرتشتی، هیچ گونه دیدگاه کارشناسی رسمی ارائه نشده است! ایا این درست است؟ و سوم این که این ارگان‌ها تا حدود کمی بیشتر از سی روز وقت دارند که دیدگاه کارشناسی رسمی خود را ارائه دهند! اما اگر در این فرصت زمانی طرحی را ارائه ندهند چه خواهد شد؟ احتمالا این مطلب در ادامه‌ی گزارش به آگاهی انجمن‌ها رسیده است. در طول این «چند سال» چه اتفاقی افتاده است و نقش گردهم‌آیی انجمن‌ها و نهادهای زرتشتی در هماهنگی این موضوع چه بوده است؟ آگاهی‌رسانی درباره‌ی این موضوع که به تک تک افراد این جامعه ربط دارد، چگونه بوده است و چه گفتگوی همگانی درباره‌ی آن انجام شده است؟
تا اینجا تلاش شد به طور خاص درباره «گزارش تصویری از سی و یکمین گردهم ایی انجمن ها و نهادهای زرتشتی» گفتگویی مطرح شود. اما شاید بتوان به طور کلی تر هم به این نوع از گزارش یعنی «گزارش تصویری» پرداخت! دگرگونی آرام آرام یک تارنمای «خبری، تحلیلی» به تارنمایی با درصد بسیار بالای «گزارش تصویری»، نشانه‌ی خوبی برای آگاهی‌رسانی، تحلیل و نقد نیست. تا حدی که حتی چند پاراگراف گزارش از «گردهم‌آیی انجمن‌ها و نهادهای زرتشتی» نیز جای خود را از چند نشست گذشته، به تنها «گزارش تصویری» می‌دهد. علاوه براین، دو موضوع دیگر هم می‌توان مورد توجه قرار گیرد.
اول این که در مدت این چندین سال تارنماهای زرتشتی یک گروه خوبی از افراد را به حرفه عکاسی وارد کرده‌اند به طوری که می‌توان گفت چندین نفر به طور حرفه‌ایی به این کار مشغول هستند. موضوعی که بسیار ارزشمند است. از سوی دیگر تا برنامه‌ایی یا جشنی برگزار می‌شود از جای جای ایران یا حتی جهان سیلی از «گزارش تصویری» روانه این تارنماها می‌شود که آن هم بسیار ارزشمند است. حال فرض کنید که این تارنماها همین موضوع را در مورد نوشتن، تحلیل و نقد هم دنبال کرده بودند! در آن‌صورت نوشتن که یکی از مهم‌ترین جنبه‌های فرهنگی یک جامعه است چقدر تقویت می‌شد. در حقیقت از بین نویسندگان همین خبرها، گزارش‌ها، نقد و تحلیل ها می‌توانست خبرنگاران حرفه‌ایی در زمینه نوشتن تربیت شوند.
دومین موضوع این است که در حقیقت «بینندگان و خوانندگان» یک تارنما، با این روش تبدیل به «بینندگان» می‌شوند. یعنی به طور «(نا)خودآگاه» در حال تشویق افراد به دیدن هستیم و تا حدودی عادت خواندن را در آنها ضعیف می‌کنیم. مخصوصا امروزه که همگی به طور مرتب سر در موبایل داریم و در حال دیدن عکس و فیلم هستیم و خواندن مطلب نسبتا کمتر شده است. شاید بتوان گفت که تارنمایی که بخش زیادی از تمرکز خود را بر «گزارش تصویری» می گذارد، نوعی «عوامگرایی سیاسی/فرهنگی» را به طور (نا)خودآگاه گسترش خواهد داد!
تا اینجا «یک جوالدوز به دیگران بود» اما در پایان برای این که «یک سوزن» هم به امرداد باشد! با وجود دشواری کار امرداد به دلیل استقلال سازمانی و مالی و نیز فرهنگ بسته‌ایی که از نظر آگاهی‌رسانی و ایجاد گفتگو در جامعه حاکم است، اما باید امیدوار بود که امرداد توازن حداقلی را که در «گزارش تصویری» و نقد، تحلیل و نوشتن رعایت می‌کند، دنبال کند و صد البته در بهتر شدن آن بکوشد. از سوی دیگر، بهتر شدن کیفیت نوشته ها و نیز آغاز تربیت خبرنگاران حرفه‌ایی پرسشگر و حتی متخصص در حوزه‌های خاص خبری در کمک به دگرگونی وضعیت بسیار موثر است. و در آخر و شاید سخت‌ترین: اگر امکان دارد به نشست های آینده «گردهم‌آیی انجمن ها و سازمان های زرتشتی» برگردد و گزارشی حداقلی از این نشست را ارائه دهد. هر چند که به خاطر دارم جمله «خبرنگارها در نوشتن این موضوع دقت کنند» یا جمله های شبیه به این که تکرار می‌شد و شاید نرفتن را بهتر از رفتن و خودسانسوری کرد!

بهمن مرادیان، مرکز پژوهشی بندهش: زبان‌های ایرانی، پژوهش‌های زرتشتی

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

یک پاسخ

  1. با درود. نوشتار بسیار خوب و مفیدی است. به ویژه آنجا که به ساختار گزارش ها و نقد آنها می پردازد. بهتر است که در گزارش ها به غیر از جایگاه تصویری موضوع به نقد و یا تشریح آن جلسه ها نیز پرداخته شود. یا در حد کمینه (لااقل) خود بحث ها به طور فشرده به آگاهی برسند. اینکه در جامعه افرادی داریم که با دیدگاهی نقدآمیز و کاوشگر به موضوعات مهمی مثل این جلسات می پردازند بسیار جای امیدواری است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-01-30