تلفن زنگ میخورد، آقای سلامتی است. میخواهد در بیستوپنجمین سالگرد تولد امرداد مطلبی بنویسم. گوشی را قطع میکنم. بیستوپنج سال قبل؛ همه چیز از یک تلفن آغاز شد. تلفن همراه نداشتم، روزی تلفن خانه زنگ خورد و دعوت به جلسهای شدم برای همفکری و یاری در چاپ نشریهای ویژه زرتشتیان.
آن روزها رشته روزنامهنگاری را در دانشگاه علامه طباطبایی تمام کرده بودم، خبرنگار روزنامه ایران بودم و بهشدت دغدغه خبر و خبررسانی برای جامعه زرتشتی را داشتم. پس دعوت را پذیرفتم.
ساعت 5 عصر،خیابان خردمند، آقایی در را باز کرد که بعدها دانستم جمشید کیومرثی است، از ایدهی راهاندازی نشریه ویژه زرتشتیان گفت. چندین جلسه پیاپی،چندی توقف و پس از آن ارادهای قطعی و جدی. دستبهکار شدیم. نوجوانان و جوانانی به ما پیوستند، کلاس برگزار کردیم. آموزش دادیم و کار کردیم و کار.
نخستین پیش شماره منتشر شد. روز خاصی بود. همیشه روز تولد روز خاصی است. روز تولد یک نشریه که نهتنها برای مخاطبان آن نشریه بلکه برای تاریخ و فرهنگ یک جامعه روز خاص و خجستهای است.
کار سخت بود. آن روزها هنوز برنامههای صفحهبندی زیاد ودقیق نبود و نیروی متخصص صفحهبندی و تایپ کم بود، پیداکردن عکس باکیفیت سخت بود و سختتر از همهی اینها راضی کردن افراد و حتا نهادهای اجتماعی و فرهنگی جامعه بود که به احترام افکار عمومی جامعه زرتشتی حضور خبرنگاران امرداد را بپذیرند و واهمهای از انتشار اخبارشان نداشته باشند.
در واقع در پس انتشار هر خبری، تلفنهای اعتراض و تهدید و…. به دفتر امرداد جاری بود.
آن روزها امرداد با تلاش و عشق و شوق دوستان بسیاری منتشر شد. دوستانی که نام نمیبرم تا مبادا نامی از قلم بیفتند ولی بیشک امرداد امروز حاصل کار و صبوری و همراهی آنهاست. آنها که خود امروز در سمتی یا جایگاه شغلی والایی در جامعه قرار دارند. ما روزهای سختی را با هم گذراندیم. هر دوهفته یک بار که امرداد منتشر میشد گاه تا ساعت 3 نیمهشب در دفتر میماندیم تا صفحهبندی تمام شود و به نوبت چاپ برسد و … بعد از چاپ برای نایلون کردن، آدرس زدن و به پست رساندن بسیج میشدیم و بار دیگر مهیای تدارک شمارهای دیگر …
اکنون 25 سال از آن روز میگذرد. تکنولوژی کار را آسانتر کرده حالا همه مطالب را تایپ میکنند، شبکههای مجازی بخشی از خبررسانی را بر عهده گرفتهاند. افکار عمومی معنا یافته است و خبررسانی و پاسخگویی وظیفه هر نهاد و سازمانی شده است.
حالا دیگر نه تنها خبرنگاران را از جلسات بیرون نمیکنند بلکه آنها را دعوت میکنند تا منتشر کننده واقعیتها و رویدادها و حتی مشکلات باشند و این یعنی تاثیر رسانه و قدرت افکار عمومی.
طی این سالها با همه تغییرات وتحولات، امرداد نیز همراه شده است. زیروزبرهای بسیای را پشت سر گذاشته اما همچنان منتشر میشود تا بخشی از تاریخ جامعه زرتشتی به صورت مکتوب نه تنها در اذهان بلکه در تاریخ بماند. اخباری که نسلهای بعد با مراجعه به آرشیو نشریه خواهند دانست که بر پیشینیانشان چه گذشته، کجا غمگین و ناامید شدند و کجاها شاد و خندان به جشن نشستهاند و….
و در این راه امرداد راه خود را ادامه میدهد تا جاودانگی در تاریخ.
– در این یادداشت وظیفه خود میدانم یاد کنم و سپاس گویم اندیشه و شهامت شخص جمشید کیومرثی را که در وانفسای فضای سیاسی و اجتماعی دههی 70 چنین اندیشهای را پروراند، سرمایه و زمان گذاشت و به جوانان جامعه از جمله شخص من اعتماد کرد تا چنین نشریهای بنیاد گذاشته شود و خدا قوت به همه دوستانی که همچنان یاور و همراه امرداد در ادامه راه هستند.
فراخوان یادها و خاطرهها و دیدگاهها: امرداد؛ بیستوپنج سال با شما
آتوسا دینیاریان
امرداد 1403