بدرود ای برادر جان بر کف و دلیر
کاینسان گذشتی از زبانهی آتش به راه عشق
در روزگار فتنه و بی مهری و فریب
ای یاور سترگ شدی جان پناه عشق
چون ققنسی دوباره برا از دل شرار
ای آنکه در شرارهی آتش نهان شدی
ای آنکه از سیاهی این خاک تیره فام
بگشوده بال و پر به سوی آسمان شدی
یک پاسخ
خیلی زیبا بود