در بین ایرانیان باستان، شادی و خنده یکی از واجبات رشد و تقویت تن و روان به شمار میرفت. بهویژه پیامبر ایران، اشوزرتشت، روح بشاشت و شادمانی را بیش از همه تشویق کرده است. در اوستا میخوانیم:
“اول تن و آنگاه روان، اول این گیتی و بعد سرای دیگر.”
یعنی وقتی تن درست و توانا باشد، روح و روان سالمتر و نیرومندتر خواهد شد. به عبارت دیگر، زمانی انسان میتواند «راست» بگوید که نیرومند و توانا باشد، زیرا وقتی ناتوان و ضعیف شد، به خودی خود مجبور به دستآویز «دروغ» خواهد شد.
در بخشی از اوستا (اوستای طعام خوردن) میخوانیم:
“اهورِم مَزدام. یه گامچا. اشِمچا دات. اسمهن مچا دات. اپَسچا دات. اوروَراسچا. وَنگوهیش رَوچاسچا دات. بومیمچا. ویسپاچا وُهو.”
یعنی:
“اهورامزدایی را میستاییم که این زمین را آفرید، آسمان را آفرید، آب را آفرید، گیاهان را آفرید تا همه باشندگان این جهان شاد و خرم باشند.”
همین بخش از اوستا را داریوش هخامنشی در سنگنبشته خود آورده و میفرماید:
“اهورامزدایی را میستاییم که این زمین را آفرید، آسمان را آفرید و شادی را برای مردم آفرید.”
این اندیشه درست سبب شد که نیاکان اندیشمند ما پس از تلاش و کوشش دائمی در راه کسب و کار، کشاورزی و دامپروری، هنگامی که حاصل زحمات و دسترنج خود را به دست میآوردند، به شادی و سرور و جشن و شادمانی پرداخته و با بخشیدن دهیک از درآمد خالص خود به بینوایان و مستمندان، جشنهایی مانند گهنبارها، نوروز، مهرگان، سده و جشنهای دوازدهگانه سال را برگزار میکردند. این جشنها نهتنها به تقویت تن و جان و روان آنها کمک میکرد، بلکه باعث تقویت روحیه و همبستگی اجتماعی نیز میشد.
در مجموع، مردم همیشه سنتها و رسوم درست طبیعی و انسانی را نگه میدارند و بدعتهای نادرست را به گذشته تاریخ میسپارند و رها میکنند.
در ادامه بخشی از نوشتههای شادروان موبد رستم شهزادی با عنوان “جشن و شادی در ایران باستان” میخوانید که به اهمیت جشنها و شادی در فرهنگ ایران باستان میپردازد.
خنده و شادی یکی از واجبات رشد و تقویت تن و روان در ایران باستان به شمار میرفت. یکی از پزشکان مجرب غرب میگوید: اگر شخصی بخواهد پیوسته تندرست بماند، باید دستکم روزی بیست بار بخندد. زیرا آدمی در وقت خندیدن مقدار زیادی اکسیژن هوا را به خود کشیده که در پی آن به جریان خون افزوده و زهر و کثافت بدن را بهتر پاک میکند. خنده بدن را زودتر به عرق درآورده، رودهها و دستگاه گوارش را به کار انداخته و عضلات صورت را که برای قشنگی و زیبایی ساخته شده، رشد و نمو میدهد. چینوچروکها و بریدگیهای صورت را رفع کرده و نشانههای خشم و خمودگی را از بین میبرد. علاوه بر این، در وقت خندیدن، چون ریهها بیشتر از حد معمول باز و بسته میشوند و به قسمتهای آن که هوا نرسیده و میکروبها جای گرفتهاند، هوا خواهد رسید و میکروبها از بین خواهند رفت.
بارها ثابت شده است که اشخاصی که نفسشان عمیقتر است و هوا را بیشتر به درون میکشند و بیرون میدهند، بدنشان سالمتر و عمرشان درازتر دارند. برای مثال، گفته میشود در بین حیوانات، گاو بیشتر عمر میکند چون نفسهای عمیقتری میکشد ولی اسب چون نفساش کمعمقتر است زودتر میمیرد.
بچهها و جوانان چون از نعمت شادمانی و خنده و بازی برخوردار هستند جسم و روحشان روزبهروز قویتر میگردد ولی چون به سن بلوغ و مرحله زندگی زناشویی رسید از آنجایی که بیشتر به فکر امرار معاش و خرج زندگی است و کمتر به تفریح و نشاط میپردازد کمکم جشمش ضعیف شده و به زودی تن و روانش رو به کاهش میگذارد و زودتر پیر و ناتوان میشود.
ایرانیان باستان به این نکته کاملا پی برده بودند و بهویژه پیامبر ایران، اشوزرتشت، روح بشاشت و شادمانی را بیش از هر چیز تشویق کرده و میفرماید: اول تن و آنگاه روان، اول گیتی و بعد سرای دیگر. یعنی اگر میخواهید روح و روانتان سالم باشد، نخست به فکر سلامتی تن خود باشید، زیرا وقتی تن درست و توانا باشد، روح و روان سالمتر و نیرومندتر خواهد شد.
شادروان فردوسی همین اندیشه نیاکان ما را به شعر درآورده و میفرماید:
“ز نیرو بود مرد را راستی
ز سستی کژی زاید و کاستی”
یعنی وقتی انسان میتواند راست بگوید که نیرومند و توانا باشد، زیرا وقتی ناتوان و ضعیف شد بهخودی خود مجبور به دستاویز دروغ خواهد گردید. وقتی تن توانا و درست باشد روح نیز طبعا شاد و خرم خواهد شد.
همین اندیشه درست سبب گردید که نیاکان اندیشمندان ما پس از تلاش و کوشش دائمی در راه کسب و کار، کشاورزی و دامپروری، هنگامی که حاصل زحمات و دسترنج خود را به دست میآوردند، به شادی و سرور پرداخته و با بخشیدن دهیک از درآمد خالص خود به بینوایان و مستمندان، به برگزاری جشنهایی مانند گهنبارها، نوروز، مهرگان، سده و جشنهای دوازدهگانه سال میپرداختند و به تقویت جان و روان خودپس از تلاش و کوشش مشغول میشدند.
یکی دیگر از شعرای نامی ایران همین فلسفه نیاکانش را چنین به شعر درآورده و میفرماید:
“برو قوی شو اگر لذت جهان خواهی
که در مرام طبیعت ضعیف پامال است”
جشن و شادی در ایران باستان
نوشته: موبد رستم شهزادی
یک پاسخ
همیشه شاد و پیروز باشید